زنگ خطر

برخورد نهایی و خلأ اپوزیسیون


Share/Save/Bookmark

زنگ خطر
by Hossein Bagher Zadeh
10-Nov-2011
 

آقای احمدی‌نژاد گفته «برخورد نهایی نزدیک است». این سخن صرف نظر از اشاره به ظهور قریب‌الوقوع امام زمان (که احمدی‌نژاد قبلا وعده آن را داده) می‌تواند به یکی از دو صحنه درگیری این نظام و یا هر دوی آن‌ها مربوط باشد. یکی به نقطه تصادم رسیدن روابط ایران با غرب، و دیگری رویارویی نهایی دو جناح حاکم. آقای احمدی‌نژاد احتمال برخورد نهایی یا عدم آن را پیش نمی‌کشد. او چنان سخن می‌گوید که گویا «برخورد نهایی» قطعی بوده ولی زمان آن مشخص نبوده است. و او اکنون به هواداران خود هشدار می‌دهد که این برخورد نزدیک است.

در رابطه با غرب، زمزمه‌های تحریم‌های جدید و «گزینه نظامی» که مقامات غربی و اسراییلی اخیرا بیش از گذشته بر روی آن انگشت گذارده‌اند شبح جنگ را بار دیگر بر آسمان ایران گسترده است. آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که روز سه شنبه انتشار یافت بیش از هر زمان دیگر در مورد فعالیت‌های نظامی هسته‌ای ایران اظهار نگرانی کرده و رژیم را به نقض قطعنامه‌های سازمان ملل متهم کرده است. این گزارش، حربه جدیدی در اختیار مقامات غربی گذاشته تا فشار تحریم را بر ایران افزایش دهند. از سوی دیگر، زمام‌داران اسراییلی همراه با لابی‌های آنان در کشورهای غربی در روزهای اخیر زمزمه‌هایی را در مورد حمله به تأسیسات اتمی ایران در چند ماه آینده مطرح کرده‌اند. رژیم ایران گرچه وانمود می‌کند که این زمزمه‌ها و تهدیدها تبلیغاتی بیش نیست، ولی اظهارات احمدی‌نژاد نشان می‌دهد که رژیم این تهدیدها را جدی گرفته است، منتها به جای تلاش برای رفع آن‌ها از هواداران خود می‌خواهد که برای مقابله با آن‌ها آماده شوند.

سخنان احمدی‌نژاد البته بیشتر حول درگیری‌های داخلی رژیم دور می‌زد و به اختلافات او با خامنه‌ای و دیگر سران حکومت و مخالفان و رقبای سیاسی‌اش در مجلس و سایر ارگان‌های حکومتی مربوط می‌شد. از این رو، می‌توان چنین برداشت کرد که اشاره او به «برخورد نهایی» به اختلافات داخلی مربوط باشد. صحنه داخلی سیاست در ایران از نظر تشنج و بحرانی بودن چیزی از صحنه خارجی آن کم ندارد. اختلافات بین رییس جمهور اسلامی و ولی فقیه و هواداران آن دو بیش از آن عیان شده که نیاز به توضیح داشته باشد. آن چه که تازگی دارد کشاندن این اختلافات به عرصه عمومی و طرح علنی آن‌ها از زبان احمدی‌نژاد است. این اختلافات چنان عمیق شده، و ادبیّاتی که دو طرف علیه هم به کار می‌برند آن قدر تند و خصمانه شده است، که جز با حذف یکی از دو طرف متخاصم حل و فصل آن‌ها ناممکن به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، دامنه فساد مالی و اداری که هر دو طرف به شدت به آن آلوده هستند،حربه‌های برنده‌ای به دست هر دو جناح داده است تا در تبلیغات علیه یکدیگر به کار گیرند و حیثیت و اعتباری در افکار عمومی برای هم باقی نگذارند.

اختلافات حاد و ظاهرا آشتی‌ناپذیر در سطح بالای رژیم جمهوری اسلامی البته پدیده تازه‌ای نیست و در دوره‌های مختلف دیده شده است. جمهوری اسلامی هم‌چنین در حل و رفع اختلافات در گذشته تا حد زیادی موفق بوده است. در مواردی نیز که یک سر دعوا ولی فقیه بوده، این اختلافات معمولا با کناره‌گیری طرف دیگر (و گاه با حذف سیاسی آن) به نفع ولی فقیه خاتمه می‌یافته است. در واقع، از هنگامی که ابوالحسن بنی‌صدر در مقابل آیت الله خمینی و اعوان و انصار او ایستادگی کرد و هزینه آن را با عزل و تبعید خود پرداخت، کمتر کسی به خود اجازه داده است که از در مخالفت با ولی فقیه برآید و اقتدار او را به چالش بکشد. از آن هنگام به بعد، احمدی‌نژاد اولین مقام رژیم جمهوری اسلامی است که با صراحت و علنی در برابر ولی فقیه موضع گرفته و دستورات او را (مثلا در مورد عزل و نصب وزیران و اطرافیان خود) نقض کرده است. اکنون نیز او است که اطرافیان و منصوبان عالی رتبه خامنه‌ای را مورد حمله قرار داده است و از «برخورد نهایی» سخن می‌گوید.

تأکید احمدی‌نژاد بر برخورد نهایی، هر کدام که باشد (داخلی یا خارجی)، حاکی از این است که از دید او در آینده «نزدیکی» نظام سیاسی ایران دچار تلاطمی بی‌سابقه خواهد شد. او البته با تفکرات امام زمانی خود در مورد برآیند این برخورد احساس نگرانی نمی‌کند و نتیجه هر چه باشد آن را مقدمه ظهور امام زمان می‌شناسد و به آن خوش‌بین است. در این منطق، جایی برای تحذیر او در مورد عواقب خونین و فاجعه‌بار حمله نظامی به ایران باقی نمی‌ماند. هم‌چنین، اگر برخورد نهایی داخلی پیش بیاید، این برخورد به سختی می‌تواند بدون حذف فیزیکی طرف دیگر به پایان برسد. علاوه بر این، به توجه به انشقاق بزرگی که در رده‌های مختلف حاکمیت رخ داده است چنین برخوردی می‌تواند به تصفیه خونینی در درون حاکمیت و نیروهای دو طرف منجر شود. از هم اکنون اتهامات نقشه ترور و کاربرد اسلحه از سوی هر دو طرف نثار نیروهای طرف دیگر شده است.

اظهارات احمدی‌نژاد باید زنگ خطر را برای مردم ایران و به خصوص نیروهای اپوزیسیون به صدا در آورده باشد. این مقامات غربی و اسراییلی نیستند که خطر یک جنگ قریب الوقوع را به ما یادآور شده‌اند و بلکه احمدی‌نژاد است که از برخورد نهایی نزدیک سخن می‌گوید. در فقدان یک اپوزیسیون مسئول و فعال، هم جنگ و هم فروپاشی داخلی فاجعه‌آفرین خواهند بود. ما هم اکنون در شرایطی هستیم که از یک سو رهبران اصلاح‌طلب جنبش سبز بدون ارتباط با خارج در زندان به سر می‌برند، و از سوی دیگر نیروهای دیگر اپوزیسیون از ارائه یک رهبری نافذ و معتبر عاجز مانده‌اند. خطر اصلی، جنگ یا فروپاشی داخلی نیست - خطر اصلی آن است که این تحولات در خلأ سیاسی یک اپوزیسیون مسئول و فراگیر صورت بگیرد و علاوه بر فجایع انسانی که ممکن است پیش بیاید ایران را به هرج و مرج و یا جنگ داخلی بکشاند.

برای مقابله با این خطر، تنها صدور اطلاعیه و شعار علیه جنگ یا متجاوزان غربی و اسراییلی کافی نیست. شوربختانه، انتظار این که غرب در برابر خطر مسلح شدن به سلاح اتمی رژیم ایران دست روی دست بگذارد و کاری نکند واقع‌بینانه نخواهد بود. (اسراییل و پاکستان و دیگران نیز سلاح اتمی دارند ولی غرب از آنان در هراس نیست). باید برای جلوگیری از این خطر، یا کاهش صدمات آن، به چاره‌جویی پرداخت. و برای این کار، نیروهای مختلف اپوزیسیون دموکراسی‌خواه باید با یک‌دیگر به مشاوره برخیزند و با احساس مسئولیت به هم نزدیک شوند. تنها با پذیرش دگرباشان سیاسی و توافق بر اصول اولیه دموکراسی می‌توان طلسم سیاسی سی‌ساله اپوزیسیون را در هم شکست و در این لحظات که برخورد نهایی نزدیک می‌شود در برابر رژیم حاکم رو به فروپاشی، یک نهاد مسئول و فراگیر اپوزیسیون را تدارک دید. و تنها با وجود این نهاد است که می‌توان به نام مردم ایران مستقیما با غرب سخن گفت تا شاید بتوان خطر جنگ را از سر ایران و مردم ایران رفع کرد و یا هزینه‌های آن را تا حد اکثر ممکن کاهش داد.

متأسفانه اپوزیسیون ایران سابقه امیدبخشی در تحمل یک‌دیگر و تفاهم بر سر منافع ملی مبتنی بر اصول دموکراتیک ندارد. و اسف‌بارتر این که برخی وظیفه خود می‌دانند که با شایعه‌پراکنی و برچسب‌زنی تلاش‌هایی از این قبیل را زیر سؤال ببرند و یا کسانی را که پیش‌قدم شده‌اند به انواع وابستگی‌ها متهم کنند. نمونه این برخوردها را در گذشته کم نداشته‌ایم. ولی این گونه برخورد در شرایط حادی که اکنون در آن به سر می‌بریم به مراتب مخرب‌تر و نامسؤلانه‌تر است.

متأسفانه این نوع برخورد نه فقط در نوشتارهای چندی در این روزها دیده شده است، که حتا در اطلاعیه‌ای که برای مخالفت با جنگ نوشته شده و به امضای ۱۲۰ تن از روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی رسیده است ظاهرا لازم دیده شده که این جمله معترضه را بگنجانند که «شایسته نیست گردهمایی یا تشریک مساعی مخالفان رژیم به کمک بیگانگان سازمان‌دهی گردد». معلوم نیست این جمله در این بیانیه چه محلی از اعراب داشته و نویسندگان، کدامین «گردهمایی» یا «تشریک مساعی مخالفان رژیم» را مد نظر داشته‌اند که تخطئه آن را لازم دیده‌اند. ولی قدر مسلم این است که برخوردهایی از این گونه می‌تواند هر «گردهمایی» یا «تشریک مساعی مخالفان رژیم» را به سازماندهی با «کمک بیگانگان» (چه نوع کمکی و تا چه حد؟) مظنون کند و در نطفه آن را بخشکاند. و آیا واقعاً می‌توان با این برخورد بلافاصله از «مشارکت مستقیم تمامی نیروهای اپوزیسیون که برای تحقق دمکراسی و حقوق بشر در ایران مبارزه می کنند» سخن گفت و چنین آرزویی را برآورده کرد؟


Share/Save/Bookmark

Recently by Hossein Bagher ZadehCommentsDate
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون
1
Dec 02, 2012
از ادعا تا عمل
5
Nov 21, 2012
انتخاب مجدد اوباما
3
Nov 15, 2012
more from Hossein Bagher Zadeh
 
divaneh

دو اپوزیسیون در اقلیمی نگنجند

divaneh


هم درد را خوب تشخیص دادید و هم درمان را اما متاسفانه مریض ما این درمان را نمی پذیرد. یکی از دلایل عمده پایداری این رژیم غیر مردمی گسستگی و اختلافات مخالفان آن است. هر چند که دیری است بر همه روشن گشته که بدون اتحاد میان این جناحهای مختلف هیچ توفیقی حاصل نخواهد شد، چند دستگی و نفی یکدیگر همچنان ادامه دارد. انگ و تهمت زدن هم که چون همیشه رواج دارد. بنده فکر نمی کنم که جنگی در آینده نزدیک صورت بگیرد و اگر در یک برخورد نهایی دو سوی رژیم با یکدیگر در بیافتند شاید که رژیم سقوط کند و ایران بار دیگر شانس بیاورد و از نابودی نجات یابد.


default

نبرد تهمتن و شاه سخن

ahosseini


چنين گفت رهبر به اسفنديار
كه پول هاى دزديده را پس بيار

...

بدو گفت اسفنديار يغور
برو رهبر بى حيا ... نخور

...

تو دانى كه دزدان اين گردنه
از ان شما و از ان منه

اگر كه نخواهى فشارت دهم
فشارى به ان حال زارت دهم

بگو با مريدان اهل سخن
كه اين ماجرا بيش از اين كش ندن

...

ادامه در پنج پرده


Sahameddin Ghiassi

مشګل ما این است که اکثر ما دیکتاتور هستیم و ....

Sahameddin Ghiassi


آری ما اکثرمان دبکتاتور هستیم و تنها فکر منافغ آنی خودمان هسیتم و تحمل دیګران را نداریم  ما خودرا عقل کل دانای دهر و همه فن حریف میدانیم  و تنها به خودمان فکر می کنیم  تا هر طور شده ګلیمان را از آب بیرون بکشیم. و تادستمان به دم ګاوی بند شد دیګر متخصص درهمه امور می باشیم و دیګران را قبول نداریم حتی اګر دانش آنکار را هم نداشته باشیم.  برای همین است که ما درګیر با شیادان ملی مذهبی  مکتبهای سیاسی و.. شده ایم  و همه شهید و کشته میخواهند تا حرفشان را به کرسی بنشانند. و از جیب ملت میخواهند صرف کارهای خصوصی و منافع شخصی خودشان بکنند. حسادت  بی انصافی  ظلم تمامیت خواهی مزایایی است که فعلا با همراهی بی تفاوتی با آنان درګیر هستیم. 

 


Roozbeh_Gilani

بحث "چه بايد کرد" : دو حفره مهم در بحث سازمان يابی

Roozbeh_Gilani


اگر فرض بگيريم که سازمان نايافتگی در جامعه ما يک معضل ريشه دار است که اکنون در سپهر اجتماعی به دوام آنچه نمی خواهيم ياری می رساند؛ اگر فرض بگيريم که برای مقابله با آشفتگی و ناکامی های ناشی از شکست و درس گيری از سرنوشت جنبش سبز سرفصل برجسته ای از بحث "چه بايد کرد"، مساله سازمان يابی است، در اين صورت نخست نيازمنديم به اين پرسش پاسخ دهيم که سازمان يابی آيا می تواند اسلوبی عام و فراگير داشته باشد؟ اين پرسش را پاسخی شايسته نمی توان داد اگر ابتدا برای خود روشن نسازيم که منظور از سازماندهی به طور دقيق چيست؟

//samane1.blogspot.com/


Esfand Aashena

یعنی چه؟

Esfand Aashena


یعنی چه آقای باقرزاده؟

یعنی شما میفرمائید که رهبران اصلاح‌طلب جنبش سبز که در زندان هستند جزو "اپوزیسیون" هستند؟  این که نشد!  ما شنیدیم که همانطور که میگویند؛ نه لبنان! نه غزه! جانم فدای ایران!  در مورد اصلاح‌طلبان هم میگویند که اصلا شتر دیدی ندیدی! اصلاح‌طلب اصلا مفهوم ندارد که هیچ در تضاد هست، صحبت از "اپوزیسیون" هم که دیگر نکن! 

Everything is sacred


Maryam Hojjat

Absolutely True about Iranian Oppsition

by Maryam Hojjat on

 Iranians' suffering is resulted from their own shortcomings and lack of political intelligence.


Mardom Mazloom

از ماست که بر ماست

Mardom Mazloom


بسیار درست فرمودید !

فکر کنم که علت و نتیجه این جمله


و توافق بر اصول اولیه دموکراسی می‌توان طلسم سیاسی سی‌ساله اپوزیسیون را در هم شکست

باید این باشد


با شکستن طلسم سیاسی سی‌ساله اپوزیسیون، راهی برای توافق بر اصول اولیه دموکراسی میتوان پیدا کرد.

نمیداندم که آیا این بر چسپ زنی ما به همدیگر; کار خود رژیم است که با نفاق بین اپوزیسیون میخواهد به موجودیت ویرانگراش ادامه دهند؟ و یا اصلا این سرطان نفاق در خود فرهنگ و ساختار فکری ما ریشه دوانده ؟

 

امیدوارم که کسانی که در این سایت دم از ایران دوستی میزنند ولی انگ چسباندن به حزب فکری مخالف کارشون است، این پاراگراف شما را خوب بخوانند !


متأسفانه اپوزیسیون ایران سابقه امیدبخشی در تحمل یک‌دیگر و تفاهم بر سر منافع ملی مبتنی بر اصول دموکراتیک ندارد. و اسف‌بارتر این که برخی وظیفه خود می‌دانند که با شایعه‌پراکنی و برچسب‌زنی تلاش‌هایی از این قبیل را زیر سؤال ببرند و یا کسانی را که پیش‌قدم شده‌اند به انواع وابستگی‌ها متهم کنند. نمونه این برخوردها را در گذشته کم نداشته‌ایم. ولی این گونه برخورد در شرایط حادی که اکنون در آن به سر می‌بریم به مراتب مخرب‌تر و نامسؤلانه‌تر است.