گلایه یک ایرانی از بازماندگان خاندان پهلوی

برای گریز از بتسازی و مرده پرستی


Share/Save/Bookmark

گلایه یک ایرانی از بازماندگان خاندان پهلوی
by deev
23-Jan-2011
 

در ماهی که گذشت شاهد نوشتارهای بسیاری در سوگ شاهپور علیرضا پهلوی در ایرانیان.کام بودیم ولی گفتنش دردآور است که سانحه هواپیمای ایران ایر که ۷۷ کشته بر جای گذاشت و قلبها را باید حداقل به اندازه مرگ علیرضا میلرزاند توجه چندانی بر نیانگیخت و نوشتارهای کمتری در همدردی با آن حادثه دلخراش در این سایت به جای مانده که البته این روند فقط مخصوص ایرانیان.کام بوده که بیشتر مطالب آن را دوستان برونمرزی مینویسند و در سایت بالاترین.کام که بیشتر کاربرانش در داخل کشور به سر میبرند توجه یکسانتری به این دو پیشامد ناگوار شده است - این نابرابری در ابراز احساسات که خون یک نفر را صرفا به خاطر نام خانوادگیش از ۷۷ نفر رنگینتر جلوه داده مرا به نوشتن این گلایه وا داشت.

نخست قبل از آغاز سخنم باید بگویم که من به عنوان یک ایرانی از محمد رضا شاه و رضا شاه برای تلاششان در سازندگی و آبادانی کشورم سپاسگزارم زیرا برای من ارزش این دو مرد نهفته در کارنامه آنهاست که زیر بنای ایران نوین را پایه نهادند ولی علیرقم تمامی خدماتی که شاه و رضا شاه به کشورم کردند از بازماندگان خاندان پهلوی به سختی گله مندم چون گویی به جز نام خانوادگی هیچ نشان نیکی از نیاکانشان به ارث نبردند.

هر گاه پیشوند شاهزاده همراه نام کسی می آید مردم انتظار رفتاری همگام با این واژه را دارند زیرا شاهزاده یعنی کسی که باید الگو رفتاری نمونه در گرامیداشت فرهنگ کشورش باشد و با این نکته گلایه ام را با رضا آغاز میکنم که بر خلاف وظیفه اش در پاسداری از فرهنگ ایرانی نکوشیده و نامهای تازی «نور - ایمان - فرح» را برای هر سه فرزندانش برگزيده‌ است.

آیا این گزینش در شأن شاهزاده ای است که از کودکی برای پادشاهی ایران آموزش دیده و پرورش شده؟ آیا هیچ سلطان یا شیخ عربی را میشناسید که برای یکایک فرزندانشان نامهای فرانسوی برگزیند؟ حداقل شاه فقید نامهای ایرانی شهناز و لیلا را بر دخترانش نهاد اما گویی رضا از بیخ عرب است! آیا شاهزاده ما از ستیز تازیان با تمدن پارسی بیخبرند که حتی نام یکی از فرزندانش را از نامهای ایرانی بر نگزیند؟ آیا این ژرف نادانی کسی را که امید به رهبری ایرانیان را دارد نمیرساند؟

از رضا بگذریم انتقاد را به سوی آن دو شاهزاده ای میگشایم که در نهایت نا امیدی خودکشی کردند و همچنین از شهبانو برای پرورش فرزندانی که شکیبایی نبرد با مشکلات زندگی را نداشتند گرچه بازگویی این نکته بسیار تلخ است اما در گفتن حقیقت شرم روا نیست - خودکشی یک فرزند را میتوان به فال نگونبختی یک خانواده گرفت اما خودکشی دو فرزند جای تردیدی در کمبود روانی و پرورشی یک خانواده باقی نمی گذارد که بار آن پس از مرگ شاه بر دوش شهبانو بوده است.

از پیری اندرزی شنیدم که گفت اگر خود را با کار سرگرم کنی زمانی برای افسردگی نخواهی یافت و این نکته را در زندگی لیلا و علیرضا میتوان دید که گرچه از رفاه بسیار فراتری از دیگر هممیهنانشان برخوردار بودند هنوز افسردگی بر آنان چیره گشت و افسوس چون این دو شاهزاده میتوانستند الگویی در نیکورزی باشند ولی نه تنها گامی در راه نیک برنداشتند بلکه سرانجام با خودکشی الگوی یاس و شکست و سرخوردگی گشتند.

جای گفتن دارد که گاهی خودکشی نیز میتواند گامی هدفمند باشد و نمونه بارز آن را میتوان در خودسوزی اخیر «محمد بوعزیزی» بانی جرقه انقلاب تونس یافت و یا در نوجوانانی که در جنگ ایران و عراق بر روی مینزارها گام نهادند و یا خلبانان کاماکازی ژاپن در جنگ دوم جهانی ولی افسوس که حتی در آخرین تصمیمشان کسی خیری از خودکشی شاهزادگان ما ندید و آنان جان گرانقدرشان را بیهوده به دور انداختند.

سالها پیش ایرانیان حومه سانفرانسیسکو داوطلبانه سرمایه ای اندوختند و ساختمانی را در نزدیکی دانشگاه برکلی خریداری کردند و از آن مرکز آبرومندانه ای به نام «پرژن سنتر» برای گسترش فرهنگ ایرانی ساختند که هر سال جشن چهار شنبه سوری بزرگی در روبروی این مرکز بر پا میشود که مورد استقبال ایرانیان و آمریکاییها و دانشجویان خارجی است. باید پرسید چرا در سی سال گذشته خاندان پهلوی عرضه تاسیس چنین مرکزی را نداشته؟ چرا ما هیچ جای دنیا «پهلوی سنتر» نداریم که در آن کتابی در مورد شاه فقید بخوانیم؟ چرا هیچ بورس تحصیلی به نام پادشاه ما که مروج آموزش دانشگاهی در ایران بود نداریم؟ چرا هیچ سازمانی خیریه ای / کتابخانه ای / بیمارستانی به نام خاندان پهلوی وجود ندارد؟ آیا اداره چنین مراکزی نمیتوانست لیلا و علیرضا را با کار مثبتی مشغول کند که به جای پوچی زندگانیشان به کمک کردن به دیگران بیاندیشند و امیدوار باشند؟

چند سال پیش داریوش اقبالی خواننده برجسته کشورمان برای کمک به ترک اعتیاد ایرانیان سازمانی را با هزینه شخصی و همیاری همفکرانش بنیاد نهاد که گفته می‌شود تاکنون به ترک اعتیاد نزدیک به ۴۰ هزار نفر  کمک کرده‌ است ولی علیرقم آنکه لیلا در گریبان اعتیاد چشم دوخت آیا خانواده پهلوی هیچ کمکی به این سازمان کرده اند؟ هزینه ورود هر سخنرانی رضا پهلوی آنچنان گزاف است که گویی وی هیچ علاقه ای به گفتگو با ایرانیان بی بضاعت را ندارد ولی دریغ از یک همیاری در یک «فاند ریزینگ» برای یک کار نیک یا شرکت در یک همایش مردمی - انتظاری که از یک شاهزاده بیجا نیست.

ولی همین شاهزاده در سو استفاده سیاسی از مرگ برادرش دریغ نمیکند و با فرصت طلبی هر چه بیشتر خودکشی وی را پشتیبانی و همدردی با مشکلات کنونی مردم ایران قلم میزند و به قولی نفت ریخته را نذر مسجد میکند اما خودکشی لیلا و علیرضا تنها نتیجه افسردگی و بی بنیگی مفرط آن دو بوده است. اگر درد لیلا و علیرضا از دست دادن پدر و رانده شدن از کشورشان بود دختران صدام هم در غربت زندگی میکنند و پدر و شوهر و برادرانشان را از دست داده اند ولی هنوز انقدر امید به زندگی دارند که دست به خودکشی نزنند.

برخی از دوستانم مرا نکوهش کرده که از مردگان به جز نیکی سخن نگویم و خرده گیری نکنم ولی این نگرش درست نیست زیرا در آن صورت دیگر کسی نباید از کارهای خمینی ایرادی بگیرد زیرا او نیز مرده است. اگر از کاستی این شاهزادهگان سخن گفتم از کینه و سنگدلی نبوده بلکه از فقر کارنامه باقیمانده آنهاست چه بسا اگر بازده شایسته ای از خود به جای میگذاشتند آنها را میستاییدم و به تلاششان افتخار میکردم اما افسوس اینگونه نبوده.

از شهبانو گلایه بسیار است زیرا اگر نام وی را به جستجوگر تصاویر گوگل بسپاریم او را در میان مهمانان طراحان برجسته مد دنیا ازجمله جشن «والنتینو» در رم و مراسم ختم «ایو سنت لورن» و تقدیر «ژان لویی شرر» و «سونیا رایکیل» در پاریس و نمایش نقاشیهای «کلادیو براوو» در نیویورک و«اندی وارهول» و «رومرو بریتو» در پاریس و مرکز هنر «فرانسوا پینو» در ونیز و غیره میابیم ولی دریغ از پشتیبانی از شرکت کتاب ایرانیان در لوس آنجلس یا سایت ایرانیان.کام و بالاترین.کام و نمایشنامه هوشنگ توضیع و شهره آغداشلو و کنسرت کیوسک و آبجیز و آیا نمیتوان گمان کرد که اگر شهبانو زمان بیشتری را در رسیدگی به فرزندانشان میگذراندند شاید میتوانستند از خودکشی  آن دو جوان جلوگیری کنند؟

در پاسخ به گلایه من برخی از دوستان تحصیلات عالی شاهپور علیرضا را به میان می آورند ولی آیا میتوان به دانشگاه رفتن شاهزادگانی که انباشتن دانش و فرهنگ از وظایف آنهاست فخر ورزید؟ اگر شاهزاده ای به دانشگاه نرود که باید بر روزگارش گریست و از آن گذشته کجا میتوان کارنامه فرهنگی شاهزاده را یافت و ارزیابی کرد؟ هیچ نوشتار پژوهشی به نام علیرضا پهلوی در جستجوگر «گوگل اسکالر» که منبع معتبر اینگونه نوشتارهاست یافته نمیشود زیرا او هرگز پایان نامه دکترایش را به اتمام نرساند که نوشتاری قابل رجوع از خود به جای بگذارد و حتی درستی منبع نوشتار «مینوی خرد» را که اخیرا در سایتهای ایرانی به اسم او چاپ شده را نمیتوانیم بیازماییم زیرا مرجعی از آن را در هیچ سایت دانشگاهی نمیتوانیم بیابیم آن هم در روزگاری که بیشتر کارهای پژوهشی دانشگاه های معتبر آمریکا در جستجوگر گوگل اسکالر به ثبت میرسند - وانگهی فقط یک نوشته از یک دانشجوی رده دکترا کار ناچیزی است و ارزش ستودن آنچنانی ندارد بنابرین اگر نوشتارهای قابلی وجود ندارند که بتوانیم از آنها چیزی بیاموزیم و بستاییم باید با افسوس گفت که سالها تحصیلات عالی این شاهزاده عواید مثبتی برای جامعه نداشته.

برخی دیگر بر این باورند که خانواده پهلوی کارهای نیک بسیاری انجام داده اند اما نخواسته اند آشکارشان کنند و این نگرش آرزومندانه است زیرا زمانی که نیکورزی میتوانسته برای حفظ آبرومندی این خانواده کمک مفید و موثری باشد چرا کارهای نیک خود را پنهانی انجام دهند؟ خانواده ای که به خاطر خشم افکار عمومی از زادگاهشان گریزان شدند با مهر ورزی و کمک به دیگران میتوانستند موج کجفکری افراد را به راستی برگردانند لذا به پنهانگری نیاز نبود  پس با منطق میتوان نتیجه گرفت که این گمان گزاف است زیرا من هم میتوانم ادعا کنم از خاندان پهلوی پشتیبانی کرده ام ولی نخواسته ام که آشکار شود.

آنچه که گفته شد تنها برای گریز از بتسازی و مرده پرستی ما ایرانیان است تا به جای آنکه از افراد کورکورانه بت بسازیم و مرده ها را تنها به دلیل مرگشان ستایش کنیم بتوانیم کارنامه افراد را بسنجیم و اگر پر بار بودند آن را تقدیر و اگر سبک بودند آن را نقد کنیم. اگر با چنین بینشی به پیشینه افراد بنگریم خواهیم دید  زندگی و مرگ لیلا و علیرضا ارزشی بیش از یک خط در پاورقیهای  تاریخ ایران نخواهند داشت - حقیقتی تلخ ولی اجتناب ناپذیر

Original article: //deev.blogspot.com/2011/01/blog-post_19.html

Google Scholar Search Result: //scholar.google.com/scholar?hl=en&q=%22alire...


Share/Save/Bookmark

Recently by deevCommentsDate
Billionaire
-
Oct 24, 2012
DeLaRaM (Feat Deev, EviN, Amin)
2
Sep 20, 2012
Man Yeh Jadu Garam
1
Sep 10, 2012
more from deev
 
maziar 58

dbl. diablo

by maziar 58 on

No insult but the whole thing you wrote it seems like a hit. To the nail and hit the hammer......
For as long as we 've the dbl.faced our mother land will not go any where.
And that's my pet peeves. Maziar


Harpi-Eagle

Mr Ferdows ...

by Harpi-Eagle on

Thank you very much for a very inteligent political analysis and also a precise Psycho Analysis of Deev. 

My sincere sympathies and condolences to the Pahlavi Family, specially Shahbanoo Farah.

Payandeh Iran, our Ahuraie Fatherland


vildemose

Dear Shohrab: As you

by vildemose on

Dear Shohrab: As you eloquently put it in your scathing rebuttle to Mr. DEEV, the entire article is a thinly veiled 'delhoreh' of setiments of nostalgia and nationalism might  unite and bring Iranians in diaspora together against the criminal leadership of IRI.


rend

آخه مگه باید به هر شرّ و وری جواب داد؟

rend


 

 بعضیا فکر می‌کنن که هرکی‌ هرچی‌ نوشت قابلیت بحث کردن داره. اونوقت میشینن زور میزن یه مشت لا تا ئلات مینویسن اسمشم میذارن مقاله تحلیلی!. حالا این "دیوم" دچار اینطور توهمی شده. بابا جون از قدیم گفتن: کار هر بزّ نیست خرمن کوفتن.   ببخشینا میگن در مثل مناقشه نیست.

 

تا که آخوند و قجر زنده در ایرانند، این

ننگ را کشور دارا به کجا خواهد برد

(عارف قزوینی)


pas-e-pardeh

با سپاس از سهراب فردوس

pas-e-pardeh


خیلی خوب تحلیل کردید و جواب دادید. من هم تعجب کردم که ایشون فرض کرد مخاطب شماست. تازه خط و نشون هم کشید.  من هم متوجه شدم که ایشون یک عقده دون کیشوتی داره و فکر میکنه یک تنه با دنیا طرفه و یه جور قهرمانه. نمیفهمه که اینجا کسی باهاش بحث نمیکنه.  دارن سرش داد میزنن که وقیحی، خیال میکنه دارن باهاش گفتو گو میکنن.

Sohrab_Ferdows

Dear Deev

by Sohrab_Ferdows on

هدف من از نوشتن مطلب پیشین در گیر شدن با شما در یک بحث بیهوده بر سر مهملات ارائه شده در مقاله تان نبوده بلکه هدف روشن کردن نیات واقعی شما است از سر هم کردن مشتی دروغ و مطالب بی پایه. چنین هم بنظر میآید که درد آن شما را چنان بی خواب و بیتاب کرده که به هذیان گوئی دچار شده اید و باز هم همان مهملات را در قالب واژههائی دیگر باز نویسی کرده اید. باید بگویم که در اینجا من نیازی نمیبینم به اینکه چندان چیزی به مطالب گفته شده خودم در رابطه با مقاله شما بیافزایم اما اشاره به یک نکته را در رابطه با منبع مورد اشاره شما در باره مرگ شادروان لیلا پهلوی که مطمئنا برای یافتن آن خیلی بزحمت افتاده اید و بی خوابی کشیدید ضروری میدانم. آنچه که شما آنرا به عنوان سند تائید سخنان بی پایه خود آورده اید فقط یک مقاله تجارتی روزنامه نگارانه و غیر تحقیقی است که، بدون ارائه هیچ منبع مستندی یک مشت مطالب بی پایه را که بویناکی آن از همان آغاز آشکار است تهیه و، برای پر کردن بخشی از یک نشریه انگلیسی نوشته شده. باید بگویم خود ستائی شما در شعار "هر آنکه با دیو در افتاد ور افتاد" برایم کمی جالب بود. بدون شک این میتواند دریچه ای باشد که از آن بشود نگاهی روانکاوانه به درون شخصیت شما انداخت. توصیه جدی من به شما و خوانندگان دیگر اینست که مطلبی را که پیشتر در همینجا نوشته ام دوباره بخوانید. شاد باشید


deev

insults will not be answered

by deev on

A wise man told me don't argue with fools,
from a distance you can't tell who is who!

Hence I shall refrain from answering anyone who has to resort to name calling to make an argument, this already includes Rend, Pas-a-Pardeh, Princess, Ferfereh, and as much as I enjoyed his attempt at taking cheap shots at me, Sohrab Ferdows, nice try all.

Anyone else capable of having an argument without resorting to childish insults will be welcomed.
Cheers


deev

@ Sohrab Ferdows

by deev on

جناب سهراب فردوس - دوست گرامی
با سپاس از یکایک دشنامهای رنگارنگی که به من آویختید زیرا شمردن آنها برایم سرگرمی بود - این فهرست «فرصت طلب - دورو - دروغگو - کینه توز - موذی - پلید - کوته نگر - عامل سیاه روزی» نشان خلاقیت شماست ولی افسوس برچسب زدن آسان است و ثابت کردن دشوار پس با مرور نوشتارتان به آن پاسخ میدهم...

نخست فرمودید از «توهین کردن به دیگران» ملول شده اید اما در توهین کردن مرا لول کردید - کارتان ستودنی است.

از ربط بین خودکشی علیرضا و سانحه هوایی پرسیدید - هر دو پیشامد ناگواری بودند که در یک هفته رخ دادند و هر دو ایرانیان را دلگیر کردند - شباهتشان را میتوان در ایرانی بودن آنها و نزدیکی زمان وقوعشان و تاثیر آنها بر روحیه مردم برشمرد - سه وجه مشترکی که یا شما قابلیت درک آنرا نداشتید و یا در درک آن خودتان را به کوچه چپ زدید - البته ناگفته نماند خودکشی علیرضا زودتر رخ داد و در چند روز مابین این دو حادثه بسیاری از رسانه های ایرانی به او پرداختند - چیزی که موجب اندوه من شد این بود که بعد از چند روز علیرقم کهنه شدن خبر خودکشی علیرضا هنوز پوشش خبری حادثه هوایی را تحت شعاع قرار داد و این نابرابری چنان به چشم میخورد که گویی جان یک شاهزاده از جان ۷۷ هممیهن گمنامش پربها تر بوده و این باعث نوشتن گلایه نامه ام شد - آری حوادث دیگری هم در همان هفته رخ داد ولی این دو مهمترینشان بودند و من به بقیه نپرداختم.

منطق شما درباره وابستگی آینده کسی به نامش مرا خنداند زیرا مانده ام چه سخنی از من در شما چنین برداشت بیهوده ای را بر انگیخت و شما چگونه به این استدلال دست یافتید تا تصور کنید که من میگویم کودکی با نام ایرانی یا تازی در آینده خدمتگزار یا خیانتکار خواهد شد - افسوس که این کج پنداری شما را از پاسخ دادن به این سوال که به صراحت پرسیدم واداشت - آیا پادشاه هیچ مملکتی را میشناسید که نام یکایک فرزندانش را از نامهای غیر بومی سرزمینش برگزیده باشد - آری یا خیر؟

این گله را نمیتوان به یک رییس جمهور کرد زیرا ممکن است زمان فرزندار شدنش هیچ خیالی برای رهبری جامعه اش در سر نپروارنده باشد ولی از شاهزاده ای که از کودکی برای رهبری پرورش شده و هنوز هم خیال رهبری را به سر دارد این انتظار که او باید در گرامیداشت فرهنگ سرزیمنش بکوشد کاملا به جاست - اگر رضا میخواهد رهبر مصر شود نامهای تازی بر او رواست - اگر میخواهد رهبر ایرانیان شود باید برای نامهای ایرانی ارزش بسیار بالاتری میگذاشت - حال شما تا فردا هم بگویید که نامهای تازی و مغول در ایران رواج بسیار دارند ولی کتابهای پیشینه ما گواه بر این خواهند داد که دلیل رواج آنها تازیانه و کشتار و تجاوز ایرانیان بوده که شاید شما از آن بیخبرید و یا میدانید ولی قدم زدن در کوچه چپ را ترجیح میدهید.

پنداشتتان از اشاره من به «خودکشی هدفمند» نیز شما را به بیراهه کشاند زیرا از بی کفایتی رهبران سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی گفتید که من هم از آنها بیزارم ولی جای آن سخن جداست و به نوشتاری دیگر نیازمند است پس ساده تر میگویم تا هضمش گمراهتان نکند - اگر علیرضا همین خودکشی را در مقابل سفارت ایران در لندن یا ساختمان سازمان ملل در نیویورک به همراه پلاکارت زندانی سیاسی آزاد باید گردد انجام میداد میتوانست به تاثیر گذاری و روحیه بخشی آن جوان تونسی باشد - دلیرانه و هدفمند - این استنباط نه به سپاه کاری دارد نه به مغز شوئی و نه به شرایط سنی و این را میگویم چون میدانم که شما هم دل پری از بی ربط گویی دارید پس به آن سو نگرایید.

در کوتاهی خانواده پهلوی در بر پائی یک مرکز فرهنگی طلبکار شدید و پرسیدید «چرا ایشان برای پیشبرد فرهنگ خودشان آستین بالا نمیزنند» که در پاسخ آن باید بگویم که اینجانب بی رسم و نشان و بی اصل و نصب در سن ۱۷ سالگی با همکاری چندی از دوستانم در پایه گذاری کلوپ فرهنگی پارسیان دانشکده ای که در آن درس میخواندم شریک بودم که هنوز پس از بیست سال پا برجاست ولی شما خریدارش نیستید چون فرمودید «ادعا از طرف کسی که شهامت ندارد نام و امضای حقیقی خودش را زیر حرفهایش بگذارد پذیرفتنی نیست»

من به چند جهت از نام حقیقی ام استفاده نکردم که مهمترینشان را ذکر میکنم - اینجانب با نام مستعار دیو کارنامه آشکاری در ستیز با رژیم اسلامی دارم که در همین سایت هویداست و اهمیت این پیشینه در این بود که میدانستم کسانی به اسم شخصی و گمنام این حقیر برچسب بسیجی بودن خواهند زد و کماکان که دیدیم این تلاش شد ولی بیهوده ماند - دومین دلیل دوری جستن از انسانهای تندرو که چه در میان بسیجیان و چه ساواکیان از یک خو رفتار بهرهمندند و آن تلاش همه گونه برای خاموش کردن صدای دگراندیشان است و سوم آنکه برایم مرموز بودن نیرویی است گرانبها زیرا هر که با دیو در افتاد بر افتاد همانگونه که سرنوشت شما تا پایان این پاسخنامه رقم خورده بنابرین برمیگردیم به اصل مطلب...

پرسیدید «کجا هستند این ایرانیان - اینها برای ایرانیان چه کرده اند؟ مسئولیت فردی ایرانیان کجا رفته» از شما خواهشمندم که چشمهایتان را باز کنید و ببینید که سازمانهایی مانند نیاک و کهریزک و آینه داریوش اقبالی به یاری مردم عادی و بدون کمک دولت و شاهزادگان خسیس پایه گزاری و اداره میشوند.

پرسیدید «مگر قرار است همه کار را دیگران بکنند و شما بنشینید و تماشا کنید؟» و جالب آنست این همان پرسشی است که مردم ایران از شاهزاده رضا پهلوی دارند زیرا بیانه های پی در پی ایشان را نمیتوان «کار» تلقی کرد - کار آنست که امثال شهرام همایون میکنند - بنیان گذاردن شبکه تلویزیونی کانال یک و مجله تهران - گرامیداشت فرهنگ ایرانی از طریق ترویج نامهای ایرانی و پرچم شیر خورشید - چاپ و توزیع قرآن فارسی برای آگاهسازی مردم از یاوه گویی های درون آن - پشتیبانی هنرمندان ایرانی و غیره - کار آنست که مردم عادی میکنند تا شکمی سیر کنند ولی دریغ از انتظار کار داشتن از شاهزادگانی که به بیکاری عادت کرده اند.

پرسیدید «آیا فکر میکنید با ساختن ترانه یا آهنگ با شعارهای میهنی کار بزرگی کرده اید؟ آیا این مبارزه شماست؟ در حالیکه در پس یک نام مستعار پنهان شده اید؟»
ترانه های من به عنوان مبارزه با ناعدالتی بسیار ناقابل و بی ارزشند ولی جای سرافکندگی در آنست که ببینیم از من ناتوان بیشتر از شاهزاده علیرضا یادگار به جای مانده و یک ترانه «توخالی و بی خاصیت» من از تمامی پیامهای پر بار شاهزاده رضا پهلوی بیشتر بیننده ویدیویی داشته - برای من این گریه آور است تا افتخار آور - شما چطور؟ پس درست میگویید که «شاید ایران دیگر هرگز روزگاری را نبیند که یک پهلوی دیگر در ایران بر سر کار باشد» ولی استفاده از واژه شاید شما خوشباورانه است - با روند کاری شاهزده رضا میتوانید به آن یقین داشته باشید.

در مورد اعتیاد لیلا پهلوی پرسیدید که شاهد و دلیلی برای ادعای سخیف و بی پایه ام نشان بدهم: //www.telegraph.co.uk/news/uknews/1335290/Sha...

پرسیدید «کجا حتی یک واژه بر علیه اعدامها و خشونتهای وحشیانه در جمهوری اسلامی سخنی گفتید؟» از شما خواهشمندم قبل از طومار نویسی بر پایه احساسات و گمان از جستجوگر گوگل استفاده کنید
//iranian.com/main/music/deev
//www.youtube.com/watch?v=1_2n_tgBzVk

در مورد کردار شهبانو گفتید - من خواهان خانه نشینی او نیستم و حتی راضی به پشتیبانی ایشان از هر هنرمندی صرفا به خاطر ایرانی بودنش هم نیستم ولی این انتظار بیجا نیست که به همان اندازه که از هنرمندان خارجی همایت میکنند به جامعه هنری ایرانیان هم توجه کنند ولی گویا شما طیف خاکستری ما بین سیاه و سفید را نمیبینید! چه بدی دارد که هم از والنتینو تقدیر شود و هم از مانی مشعوف و نیما بهنود؟
//en.wikipedia.org/wiki/Manny_Mashouf
//en.wikipedia.org/wiki/Nima_Behnoud

چه ایرادی دارد که هم اندی وارهول را بستایند هم نقاش زبردستی مانند داوود روستایی؟ //iranian.com/main/singlepage/2008/davood...

البته چون شما «هدف فعالیتهای تروریستی» را بهانه کردید شاید خانه نشینی برای دوری جستن از هر گزندی بهتر باشد تا که شاید برای افرادی مثل من هم جایی برای مقایسه او با پاریس هیلتون نماند.

گفتید «برای چنین مردمی همیشه چیزی هست که به آن آویزان شوند»
تردیدی نداشته باشید این مردم هم برای آویزان شدن شما چیز زیاد دارند که خوشنودیتان را فراهم کند!
نوش جان و بدرود


rend

درود بر سهراب فردوس

rend


  !

 

مثه همیشه سنگ تموم گذاشتی‌ آقا سهراب ولی‌ حیف از اینهمه فرهنگ و دانش شما که صرف جواب دادن به چرندیات این بابا شد. اصلا یکی‌ که اسم خودشو "دیو" میزاره چطور میتونه بگه ایرونیه؟ تو همون شاهنومه که آقایون میخوان به عنوان سند علم و دانششون نشون بدن همه جا از "دیو" به عنوان مظهر ناپاکی و دشمنی با ایرون اسم برده شده اونوقت این طرف میگه گلایه یک "ایرونی‌"!! اگه "دیو" ایرونیه پس ممد خوجه قجری هم سویسی بود!


Sohrab_Ferdows

گلایه های دروغین

Sohrab_Ferdows


اگر آنچنان که از عنوان این مقاله استنباط میشود، نویسنده آن بدون پرداختن به یک سری مطالب بی ربط درد دل خود را و "گلایه های خود" را مطرح میکرد نمیشد چندان خرده ای به آن گرفت. بالاخره هرکسی در هر زمانی و به هر بهانه ای ممکن است از دیگران گلایه ای داشته باشد چه برسد به اینکه آن دیگران خاندانی باشند که حتی ساده ترین حرکات و کارهایشان، از لباس پوشیدن و حرف زدن گرفته تا عزاداری برای عزیزان، همیشه زیر زره بین خرده بینان بسیاری بوده و خواهد بود. اما اشکال کار اینجاست که نویسنده مقاله بالا گلایه را با عقده گشائی و فرصت طلبی برای اظهار فضل و خود نمائی و نیز توهین کردن به دیگران اشتباه گرفته و در نهایت سطحی نگری مطالب بی پایه و بی ربطی را در کنار هم میگنجاند تا به نتیجه گیری دلخواه خود برسد. جالب تر از آن دیدگاهای بعضی از پشتیبانان دیگاههای ایشان است که فرصت را برای برخ کشیدن شایستگیهای خودشان(بدلیل داشتن مدارک تحصیلی) مغتنم شمرده اند تا مهر تائیدی هم بر گفته های نویسنده مقاله گذاشته باشند.

آنچه که بسادگی میشود در مطالب عرضه شده زیر نام "گلایه ها" دید، پیش از هر چیزی، دوروئی و دروغگوئی نویسده است که به خوبی بوسیله برخی از خوانندگان در دیدگاههای آنها در میان گذاشته شده.نویسنده با پیش کشیدن نام پادشاهان پهلوی و تحسین آنها در آغاز مقاله کوشش کرده است تا با پنهان کردن نیت واقعی خود دیدگاههای بی پایه و توهین آمیز و کینه توزانه اش را نسبت به خانواده پهلوی ها به عنوان واقعیات به خواننده بفروشد و بدین روی با برخوردی دو رویانه میکوشد تا خواننده را از توجه به کینه توزی های موذیانه خود منحرف گرداند.

در نخستین سطور مقاله، نویسنده با کشیدن خطی میان ایرانیان درون و بیرون مرز، "گلایه اش" را با نشان دادن بر خورد نابرابر خوانندگان و نویسندگان نسبت به دو واقعه جدا گانه شروع میکند که معلوم نیست این موضوع چه ربطی به پهلویها دارد اما ظاهرا این بهانه ای بوده است برای همه درد دلها و بهانه گیریهائی که در پس آن میآید. نخست نویسنده، "دیو" وارانه گزینش نامهای فرزندان رضا پهلوی را نشانه نادانی میداند چرا که از دیدگاه ایشان، بهره گیری ازچنین نامهائی با پاسداری از فرهنگ ایرانی ناسازگار است. این مطلب بیش از هر چیز ناآگاهی نویسنده و کوته نگری او را نسبت به فرهنگ ایران نشان میدهد که بیش از ده سده است که با فرهنگهای دیگر، از تازی تا مغولی، آمیخته شده و این آمیختگی در جای جای زبان و سنن و آداب مردم ما آشکار است. بیشتر مردم ایران سدها سال است که از چنین نامهائی بهره گرفته اند. چه کسی میتواند مدعی شود که مثلا ابومسلم خراسانی از یک شخصیتی مانند افشین که با داشتن نام ایرانی به ایرانیان خیانت کرد کمتر ایرانی بوده یا ایران را دوست نداشته؟ آیا افشین چون نام ایرانی داشته به فرهنگ ایران خدمت کرده و ابو مسلم که نام تازی پذیرفته خیانت کرده؟ نمونه هائی از این دست در تاریخ بسیار است و پیش کشیدن چنین مطالبی حتی به عنوان گلایه کودکانه و بی معنی است و نشان از نگرشی سطحی و بی بنیان دارد.

اشاره به "هدفمندی" خود کشی جوان تونسی که بهانه ای برای براه انداختن شورش در آن کشور شد چنین مینماید که انگار آن جوان بخت برگشته برای براه انداختن انقلاب دست به خود کشی زده است. از سوی دیگر، پیوند دادن این موضوع به کشته شدن بسیاری از نو جوانان ایرانی روی مینهای عراقی، که تنها بخاطر بی کفایتی های رهبران سیاسی و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و بی برنامگی آنها برای رو در روئی مناسب با عراقیها فدا شدند، حکایت از این دارد که نویسنده تنها به اندیشه بهره برداری از این وقایع برای اثبات دیدگاههای بی پایه خود است و گرنه چگونه یک انسان عاقل میتواند بپذیرد که یک نو جوان که در چنان سن کمی در حالیکه زیر بد ترین شیوههای مغز شوئی بوده آگاهانه دست به چنان اقدامی زده؟ و این در حالیست که در بیشترین جاهای جهان امروز (از جمله همین آمریکائی که نویسنده مقاله در آن زندگی میکند) اعمال یک نو جوان را(حتی در شرایط عادی) مطابق با عقل سلیم نمیدانند و بهمین جهت هم برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی (بویژه اگر با مرگ و زندگی سر و کار داشته باشد) شرط سنی تعیین شده. حرف درین زمینه بسیار است.

نکته دیگری که عنوان شده کوتاهی خانواده پهلوی در بر پائی یک مرکز فرهنگی است تا ایرانیان در آن کارهائی مانند چهار شنبه سوری بازی راه بیاندازند و نیز بر قراری یک بورس تحصیلی برای ایرانیان (احتمالا امثال خودشان) و یا براه انداختن یک مرکز مطالعاتی یا کتابخانه است تا مردم بتوانند در باره تاریخ ایران و یا شاه فقید مطالعه و بررسی کنند. همه اینها در حالیست که نویسنده اذعان دارد که دو پادشاه پهلوی خدمات زیادی به ایران کرده اند. معلوم نیست با وجود دانستن این حرفها چرا ایشان خودشان آستین بالا نمیزنند و برای پیشبرد فرهنگ و یا قدر دانی از همان پادشاهان خدمتگزار برای چنین کارهائی پیشقدم نمیشوند؟ بر اساس بعضی آمارها، ثروتی که در دست ایرانیان مقیم آمریکا متمرکز است چیزی دز حدود یک تریلیون دلار است. کجا هستند این ایرانیان؟ چرا هیچ نامی و هیچ توقعی از آنها نیست؟ اینها برای ایرانیان(حتی آنهائیکه در خارج از ایران هستند) چه کرده اند؟ از آن گذشته، مسئولیت فردی ایرانیان کجا رفته؟ مگر قرار است همه کار را دیگران بکنند و شما بنشینید و تماشا کنید؟ شاید بخواهید ادعا کنید که من چنین و چنان کرده ام اما بی تعارف باید بگویم هرگزچنین ادعاهائی از طرف کسی که حتی شهامت اینرا ندارد که نام و امضای حقیقی خودش را زیر حرفهایش بگذارد پذیرفتنی نیست. همانطور که گفتید، شاهان پهلوی خدمات بزرگی برای ایران و ایرانیان انجام دادند،اما شما بجز نق زدن برای آنها یا برای ملت ومیهن خودتان چه کردید؟ آیا فکر میکنید با ساختن ترانه یا آهنگ با شعارهای میهنی کار بزرگی کرده اید؟ آیا شما میخواهید ویرانیهای کشورو فرهنگ ایران را با همین شعارهای توخالی و بی خاصیت درست کنید؟ آیا این مبارزه شماست؟ در حالیکه در پس یک نام مستعار پنهان شده اید؟

در جای دیگری از مقاله، نویسنده بدون هیچ پیش زمینه و هیچگونه توضیحی مرگ لیلا پهلوی را به اعتیاد به مواد مخدر ربط میدهد که نشان از نیت پلید و دروغگوئی آشکار است. شما اگر شاهد و دلیلی برای چنین ادعای سخیف و بی پایه ای دارید چرا آنرا نشان نمیدهید؟ بجز از سوی دشمنان ایران و ایرانی، کجا چنین چیزی گفته شده و چنین ادعائی شده که شما آنرا به عنوان یک واقعیت محرز عنوان میکنید؟ همه مطالبی که در مقاله آورده شده در همین حد است و در پس آن هیچ رابطه منطقی وجود ندارد. بزعم نویسنده مقاله بالا، شهبانو فرح پهلوی یا بایستی تارک دنیا میشد تا امثال ایشان عکسهایشان را در مراسم گوناگون در این گوشه و آن گوشه دنیا نبینند یا باید به دیدن کسانی مانند هوشنگ توضیع و آبجیز میرفت تا به امثال ایشان ثابت شود که ایران را دوست دارد. همین اندازه شاید بسنده باشد تا بدانیم که کوتاه بینی نویسنده مقاله تا چه حد است و چگونه مغزی میتواند چنین ارزیابی هائی داشته باشد. ظاهرا ایشان اصلا نمیداند که افراد خاندان پهلوی هم مانند بسیاری از ایرانیان دیگر هدف فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی و عوامل پلید آن هستند که زیر نامهای گوناگون و ادعاهای میهن پرستانه و فرهنگدوستانه نیتهای پلید خود را پنهان میکنند.

موضوع تحصیلات شادروان علیرضا پهلوی در این مقاله چنان مورد بررسی و پرسش قرار گرفته که انگار ایشان قصد شرکت در نمایش و مسابقه پی اچ دی با امثال نویسنده و یا هوا دارانشان را داشته و حالا باید برای همه روشن شود که نتیجه کار ایشان چه بوده. معلوم نیست که چرا درک یک مطلب به این سادگی آنقدر دشوار شده که جوانی با داشتن آزادی انتخاب تصمیم بگیرد تحصیلات عالی خود را در باره تاریخ کشور خود (اگر چه خود و خانواده اش از آن کشور اخراج شده اند) بانجام برساند فقط به این دلیل که به آن عشق میورزیده. اگر اینجا و آنجا حرفی در باره تحصیلات آن شاد روان گفته شده تنها برای نشان دادن عشق و علاقه اش به میهن بوده و کسی هم قصد براه انداختن مسابقه "پی اچ دی" یا تاریخنویسی نداشته. بدون هیچ گمانه زنی باید بگویم که این موضوع که شاد روان علیرضا پهلوی و یا سایر اعضای خاندان پهلوی چه کردند و یا چه نکردند هیچ اثری در کار خرده گیران که کاری بجز نق زدن در باره هر چیزی (حتی مرگ و عزاداری دیگران) ندارند نمیکرد چون برای چنین مردمی همیشه چیزی هست که به آن آویزان شوند.

نویسنده در پایان مقاله خود، باز هم با دو روئی، چنین اشاره میکند که آن مطالب بی پایه را فقط برای پرهیز از بت سازی و مرده پرستی نوشته است. اگر چنین بود چه نیازی به دروغگوئی و سیاه نمائیهای بی پایه بود؟ اگر شما نگران و دلسوز مرگ و میر مردم درون مرز هستید چرا از اعدامهای چند روز و چند هفته اخیر یادی نکردید؟ آیا مردم ایران فقط آنهائی هستند که در سقوط هواپیما مردند؟ چرا به کمبود مطلب در باره اعدامهای مردم اعتراض نمیکنید؟ آیا آن چند هزار انسان ایرانی که هر ساله در تصادفات رانندگی که بدلیل بی کفایتی مسئولین و رهبران نالایق جمهوری اسلامی از میان میروند بحساب نمآیند؟ شما کجا از آنها یاد کردید؟ آیا اینها هم در اثر تحریم اتفاق میافتد و شاهزاده رضا پهلوی مسئول آنست؟ بخاطر تحریم اعدام میکنند؟ کجا حتی یک واژه بر علیه اعدامها و خشونتهای وحشیانه در جمهوری اسلامی سخنی گفتید یا نوشتید و صادقانه با امضائ نام خود در زیر آن مسئولیتش را بعهده گرفتید؟ با توجه به تهی بودن این مقاله از هر نوع مطلب اصولی و با ارزش، بی تعارف باید بگویم که نویسنده تنها در یک کار موفق بوده و آن استفاده از یک واقعه تاسف بر انگیز که بسیاری را متاثر کرده برای جلب توجه دیگران و ارضاء عقدههای شخصی است و گرنه اگر او در گفتار خود راستگو بود پس چرا بجای این همه حرفهای بی پایه و ایراد گرفتن به دیگران خودش مقاله ای در باره سقوط هواپیمای ایرانی و کشته شدن 77 نفر ننوشت و در همین ایرانیان دات کام نگذاشت؟

 

اکنون نزدیک به 32 سال از سرنگونی رژیم پادشاهی در ایران میگذرد ولی چنین بنظر میرسد که حتی مرگ یک عضو خاندان پهلوی هنوز عوامل سیاه روزی مردم ایران را به دلهره میاندازد. شاید ایران دیگر هرگز روزگاری را نبیند که یک پهلوی دیگر در ایران بر سر کار باشد. شاید اصلا ایرانی که به همت رضا شاه بزرگ به یک پارچگی رسید و بهمت فرزندش محمد رضا شاه به پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی بزرگ دست یافت در آینده و در نتیجه نابکاری سردمداران کنونی دچار دگرگونیهای باور نکردنی شود و حتی پاره پاره گردد اما شرط شرافت و جوانمردی حکم میکند که اگرما سر یاری و همدردی با بازماندگان پهلویها نداریم، دست کم با سخنان بی مایه و بی پایه نمک بر زخم آنها نپاشیم.


deev

Music

by deev on

Some things are song worthy, like love or hate,
Pahlavis aren't worth a song as I neither love nor hate them so I leave it for those who do!


hamsade ghadimi

thanks for the reply deev

by hamsade ghadimi on

thanks for the reply deev and you need not to reply to this comment.  you're correct to agree with me that the loss of life in iran (including the air crash victims) is directly related to actions of the islamic republic and should not point blank be attributed to seemingly unprovoked sanctions of u.s. you must also understand that the sanctions are direct result of the actions of the akhoond regime (whether one agrees with sanctions or not). in addition, you may want to be mindful of the allies you find in regime supporters falsely accusing iranians abroad of celebrating the the iran air crash and its victims.  it's not becoming of an anti-akhoond deev like yourself to keep such company. 

thanks also for pointing out that you're not attacking those who mourn the lives of iranians coming to a premature end and the over-publication of articles (good and bad) in an unbalanced manner would naturally create an unbalanced discussion.

in conclusion, i find the most useful advice from another commenter who advised you to rap it instead of writing about it. :)


deev

Sherlock!

by deev on

Please clearly point out the lies to stop me from spreading them or grow up, yelling you're a cow won't make me a cow!


pas-e-pardeh

Deev you are a LIAR

by pas-e-pardeh on

and you have no human integrity.  You can not just make up lies about other people.  It is wrong.

Alireza Pahlavi worked very hard in his life and was an Iranian Studies scholar.  He got his Master degree in Iranian Studies  from Columbia University.  He finished all his PhD coursework at Harvard and was almost done with his disertation about Minoy-e kherad.

He spoke, read and wrote Persian, English, French and German.  He could read and write Avestan and Pahlavi languages.  He could also read and translate Old Persian, i.e., Hakhamaneshian inscriptions. You can not fake these things.  Alireza participated on several panel discussions in Academia but he was very reluctant to do so (because he was worried he would run into "deev's" in the audience). I know this because I was his classmate in Iranian Studies at Columbia. He worked very hard.

Stop telling baseless lies about other people, especially those who can not speak for themselves.  


deev

@hamsade ghadimi

by deev on

Q: "do you know for a fact it was the sanctions that caused this crash?"
A: No I'm not an aviation expert, but can you in clear conscience tell me sanctions have had nothing to do with numerous air disasters in Iran?

Q: "do you think that because of sanctions those who approve of flights in iran have lowered their standards?"
A: Yes of course they have lowered the standards because the islamic government doesn't care the slightest bit for its citizens, even the current home made gasoline is so far below standards and high in pollutants that it's causing deaths in Tehran, but can't you see how by supporting the sanctions we are helping an aweful government cause even more pain for its people?

And I agree they're blaming many of their ills on sanctions and we can't dismiss its effectiveness either, sure there's terrible mismanagement in Iran but the sanctions are hurting the economy too, so it's both, and I blame the islamic government for the mess, had they not been hostile no one would try to isolate them!

As for JJ, I know he publishes just about any good article without ever limiting the content's subject, he posted many article in regards to Alireza because he received that many, balatarin.com works based on people's votes, if users vote enough an article gets featured so some of Alireza's got the votes and some about jenati's ramblings and some about soccer and some about IranAir, also as I said Iranian's demographics are mostly in US and Canada where people are more sympathetic to the former monarchs, while balatarin users are more focused on internal Iranian affairs.

Lastly to "win an argument" is not more important than remaining rational so I hope I pass that bar!


vildemose

Must Read

by vildemose on

Memarian: How is it different than the current government in Tehran in dealing with peaceful protests?

Milani: If you look at the number of people killed as a result of assassinations, or through execution by the Shah's regime, the total number is less that 1,500 during his 37-year rule. Ayatollah Khomeini ordered the death of 4,000 people in prison, in a few months in 1988.

//www.huffingtonpost.com/omid-memarian/reading-the-shah-and-ayat_b_810800.html

 

Memarian: Regarding your facts and understanding on the Coup, how can we draw a line between the reality and the myth about the Coup, which has occupied the historical memory of a nation.

Milani: What I would hope people would take away from it, is that as a nation we have to stop believing in these mythologies. We have to start looking at the evidence and the reality and come to a nuanced judgment. The royalists want us to believe that this is a national uprising, that the 28th of Mordad was a national uprising and that nobody had anything to do with it other than the military and the people of Iran, who rose up against Mossadeq. I think that's false. The Mossadeqists want us to believe that this was a CIA coup or a CIA-British coup and there was nothing wrong with any of the Mossadeq policies. They want us to believe that the only reason Mossadeq fell was because of the CIA intervention, and had the CIA not intervened, Iran would be a democratic heaven today. I think that's false as well. ...

//nationalinterest.org/commentary/the-myth-operation-ajax-4761


deev

Last reply to pas-e-pardeh

by deev on

Yes of course they said he suffered from depression as it wouldn't take a rocket scientist to assume someone who commits suicide suffers from depression yet the VERY FIRST PUBLISHED STATEMENT said:

"Like millions of young Iranians, he too was deeply disturbed by all the ills fallen upon his beloved homeland, as well as carrying the burden of losing a father and a sister in his young life. Although he struggled for years to overcome his sorrow, he finally succumbed."

Please note the opening line "like millions of young Iranians ..." as an effort to equate the young trust fund prince's suffering with the masses of oppressed jobless youth back home, as if they were both suffering from the same pain, if that's not a political spin I don't know what is!

As for the Karrubi example many Iranians fail the objectiveness required for meritocracy, I've been a vocal critic of the cleric rule in Iran yet I can clearly see how Karrubi could had easily shut his mouth and collected his pension and lived a quiet comfortable life (not far from Alireza's life) yet he decided to go against the grain and challenge the system while living in the lion's den and that is the true definition of bravery, so despite not liking Akhoonds I can find his brave actions commendable and far more praise-worthy than anything Reza Pahlavi has ever done and that is meritocracy which means to judge based on the merits of people's actions and not their last-name as none of you on here would had spent a minute arguing with me had Alireza's last name been Amir-Ghaasemi instead of Pahlavi!

Lastly regarding Minoo-ye Kherad, as already mentioned the article's source can not be verified as a real academic publication while you can type in one of your educated friend's name in google scholar and find some of their work so until it's not published by Columbia or Harvard skeptics can argue it was purchased from a ghost-writer, can't they? Even assuming it's really his work one measly paper is hardly considered academic resume anywhere!

PS: Telling me to "Stay mean and stay ignorant. Be proud of it too!" hardly makes me care more for your cause, with friends like you the Pahlavis don't need enemies, try to rebuff my arguments and if you can't simply ignore and move on and let others try!


pas-e-pardeh

The guy just doesn't get it

by pas-e-pardeh on

He still thinks he has explained everything thoroughly and is quite rational.  Fine.  Stay mean and stay ignorant. Be proud of it too!  

We tried. 

Goodbye 


Princess

Oh, I am sorry.

by Princess on

I should have said, call me "mordeh parast" and "chaaploos" instead of monarchist and ignorant. Those are much better terms! 

Someone said earlier, you keep bending the air with your arguments. Great logic my friend regarding the royal titles and their significance.

As for the parable, first, let me clarify that I never claimed I was a Buddhist, precisely because of this reaction you just had. " very Buddhist of you"? What does that mean? Second, merely knowing the parable does not necessarily mean much. Maybe you should take some time to "meditate" on its meaning, especially if you have already had some time to think about it. Then again who am I to suggest such a thing. "Princess" wouldn't want to "force feed" her opinion on you. :)

Deev, I meant the last line in my previous comment. You take care of yourself. I wish you well. I no longer think you have bad intentions, I just think you are misled. I hope someday you realise that we are all human before we are anything else.

I wish you peace! 

 

 


deev

Last reply to Princess

by deev on

I never labeled you a monarchist nor a bad person, ignorant or callous, so again I wish you would not speak on my behalf, as for for "living with hatred" be rest assured writing this article helped me rid myself from the disappointment I've felt towards the Pahlavis for a while...

As for the "oliaa hazrat" title, just watch the clips of Alireza's commemoration or better yet just visit Farah's official site //www.farahpahlavi.org and see the stylized "H.I.M. Empress Farah Pahlavi" which stands for "Her Imperial Majesty" or as you say being "stuck in the past"!

Lastly I thank you for your condescending "I expected it to go over your head" remark, very Buddhist of you to patronize someone you don't know, I don't claim to a Buddhist but I had read your parable years ago along with a couple of books and have frequented their temple for my one on one with the almighty so next time try to fly a lil' lower not to go over my head H.I.M Princess ;)

ps: I may be hard headed but not irrational, the fact that I've agreed to some of your points should be an indication, cheers


hamsade ghadimi

deev, you say that:  "[I]

by hamsade ghadimi on

deev, you say that:  "[I] strongly urge you to look at these IranAir crash photos just to humanize the nameless victims: //www.asriran.com/fa/news/154052

They died because of sanctions on airplane parts Reza Pahlavi supports."

do you know for a fact it was the sanctions that caused this crash?  do you know for a fact it wasn't incompetence on the part of those who approve of flights in iran, the pilot, weather conditions?  and maybe you can answer a question i repeatedly asked those who claim that the sanctions caused the crash (no answer yet).  do you think that because of sanctions those who approve of flights in iran have lowered their standards?

on a side note, do you know that the akhoonds (and their agents) are ready to blame all the ills of the economy which has been accumulated in the past 32 years on current sanctions.  i've already heard arguments on the recent slash of subsidies as a cause of sanctions.  do you agree with that?

i just want to know where do you draw the line between fact and opinion?

on another side note, i was also surprised by the fact that your friend, the editor of this site (sorry to drag you into this jj), chose to feature the entire i.com's webpage on articles related to alireza pahlavi.  did you get a chance to talk to him and explain why he did that?  did you ask him why wasn't he more selective in choosing articles like another site that you mentioned before?  did you notice how the aricrash story was hijacked by the pro-regime supporters as an excuse to bash any kind of reprecussion against iri (i.e., sanctions)?

i hope that you give honest answers and not just try to win an argument.  i'm referring to your previous statement that you've been outnumbered many times but not out-done. 


Hossein Nikkhah

Interesting Point Of View

by Hossein Nikkhah on

Great Job. You are Iranian and that is your point of view and I am quite sure your not lonly. hoping the Pahlavies would also read this blog..


Princess

Fine, Deev

by Princess on

I will agree that I am being stubborn, if you agree you are being hardheaded, too.

You wrote a piece, which to my mind was unfair and twisted, and as one of those people who felt very emotional over Alireza's death, I felt I needed to confront you and try to make you understand that there is another way of looking at things. Other people here have tried to explain it to you as well.

I was one of those people who was shocked at hearing the news. You want to call me a monarchist? Be my guest! You think I am a bad person for not feeling as shocked when I heard about the airplane crash? So be it. You think I am ignorant and callous, don't worry it make two of us.

If you choose to get stuck in the past and live with hatred, carry on.

By the way check out Reza Pahlavi's website, nowhere is he referred to as "Alaa Hazrat"or "Oliaa Hazrat" as you put it. Other people have tried to get you to see that it's more the people around them who might have ambitions for a return to monarchy.

As for the Buddhist parable, I expected it to go over your head. No worries, you might understand it someday. 

You take care of yourself.  

Princess 


alireza

TO deev

by alireza on

I would like to criticize you on one note and that is choosing a name for his daughters or sons. I think that is entirely depend on parents and no one can pick on that issue. This is quite personal. This part should be noted of your opinion rather than fact.


deev

Princess

by deev on

In my article I have fully explained what my problems are in great detail and we've even exchanged a few replies for further clarifications yet you still want to force your version of the account as mine which (pun intended) I can argue is very princess-like of you to want to force feed your beliefs and have it your way even when someone doesn't agree with all your points, so if you think what I wrote is dishonest then fine ignore me and move along...

You say "if anybody was to criticize the Pahlavis, it would have to be them" which is irrational, refraining non-monarchists from criticizing pahlavis is like saying jews shouldn't critic nazzis or monarchist shouldn't critic IRI!

You expect nothing from Pahlavis, fine, I wouldn't either if they kissed their royal political ambitions goodbye and retired to obscurity like Ghajars or any other General/Admiral/Commander from their era, then there would be no complaints, but if we "are expecting from Pahlavis to lead and set an example" it's because he's still trying to claim a leadership role and they're still refered to as "vaalaa-hazrat" and "oliyaa-hazrat" as recent as two nights ago so if she's called "oliyaa-hazrat" then one expects her to act like a queen rather than Paris Hilton and if he's called "vaalaa-hazrat" one expects more national pride from him than others.

As for the lovely Buddhist parable, it would work great if we all lived in Tibet where everyone practiced the spirit of letting go but while Reza is still carrying the throne on his back and they remain public figures proper criticism will remain to be fair game regardless of Buddhist monks.

You say "I personally found it commendable that for a very rare moment we as Iranians were willing to put aside our political differences and reach out to a family who is crushed."

I strongly urge you to look at these IranAir crash photos just to humanize the nameless victims: //www.asriran.com/fa/news/154052

They died because of sanctions on airplane parts Reza Pahlavi supports. Those 77 families were crushed too and you surely don't seem to be nearly as compassionate about them, you see rings on some of their fingers as some were bread winners who unlike the bachlor Alireza had kids to feed without a trust fund, that's a far more deserving cause to shed a tear, you can drop your tears for Alireza, I drop mine for them, we're done.


alireza

Dear pas-e-pardeh

by alireza on

Thank you for your comment on my post. I agree on the notes you said. In fact, I heard and read on Mr. Pahlavi webages that his brother was suffering from depression. His mother aparently has said that, too.

However, my comment was based on funeral gathering in suburb of Washington D.C.  In my humble opinion Mr. Pahlavi and his mother should have reiterated this fact and may be little elaborate on what they fall short. This is something I wished they had done.

I am not sure if you know the main singer of the group called Barenaked ladies. Steven page the main singer (they are famous in Canada) apparently was suffering from depression for many years. This guy hosted a radio program on CBC radio about that issue. He pointed on many facts that people relatives may help those who suffer from depression.

and what many Iranians do, if someone has depression in their families? neglect it, don't talk about it, etc.

About Prince Alireza's PhD and research work, he has never given any conference proceedings, no lecture, and that makes me surprising. 

but anyhow, I hope this kind of tragedy never happen to anyone. 

 


pas-e-pardeh

Dear Alireza

by pas-e-pardeh on

Reza Pahlavi came out almost the day after the tragedy and said on Television that his brother had suffered from depression for years.  Both him and Shahbanou Farah announced this also on their websites as well as on their facebook pages.  What should really bug you is that you didn't bother to find this out before you blamed the family for not having been forthright.  

I didn't accuse deev of being an IRI supporter, but he himself used Ayatollah Montazeri (architect of Velayat Faghih), and Karrubi (speaker of IR Majlis during atrocities) as being two shining examples of Iranians deserving our appreciation.  That's where some people assumed he is an IRI supporter.

Prince Alireza had not published his doctoral thesis nor passed his Oral exams; it's true.  But he was a scholar in the field of Iranian Studies who had finished his Masters degree in the field as well all his required coursework for PhD.  His thesis, which I hope will be published soon, was on the Pahlavi text "Minoo-ye Kherad", which he had painstakingly translated and analyzed.  According to his advisor at Harvard and at least one of his classmates, it only needed a final re-write- no more than 3 to 6 months from completion.  That's when the tragedy of his sister's loss happened, and apparently he never went back to finish the work.  


vildemose

Heartbreaking:

by vildemose on


alireza

wowo

by alireza on

I am not sure, why people here try to just relate this article to those people from IRI. He said rightly, if someone dies we should criticize him/her? So, let's not talk about Khomeini for the same reason??

I think what bugs me, Mr. Reza pahlavi not even Farah Pahlavi came out to announce what was Alireza suffering from. Let's get awareness about the problem he had, so parents can prevent such a tragedy from happening.  

I finished my PhD and as Deev has stated, PhD student job is to publish. If I had not publish any paper, I couldn't even get my PhD title. So, people learn to criticize Deev's article based on logic not passion. 


Princess

Just another point:

by Princess on

You know, this piece of yours reminds me of the following Buddhist parable:

Two Buddhist Monks were on a journey, one was a senior monk, the other a junior monk. During their journey they approached a raging river and on the river bank stood a young lady. She was clearly concerned about how she would get to the other side of the river without drowning.

The junior monk walked straight past her without giving it a thought and he crossed the river. The senior monk picked up the woman and carried her across the river. He placed her down, they parted ways with woman and on they went with the journey.

As the journey went on, the senior monk could see some concern on the junior monk's mind, he asked what was wrong. The junior monk replied, "how could you carry her like that? You know we can't touch women, it's against our way of life". The senior monk answered, "I left the woman at the rivers edge a long way back, why are you still carrying her?"

It seems like most of us have left the Pahlavis by the river, but you are still carrying them with you.

 

When people expressed their empathy with the Pahlavis it was not because they all of a sudden became Monarchist, they just realised, whether prince or pauper, we are all human. I personally found it commendable that for a very rare moment we as Iranians were willing to put aside our political differences and reach out to a family who is crushed. I only hope we do it more often.