تسلیم

تسلیم
by kavir
16-Aug-2011
 

زانو زدم

در پیش پایش

     خسته

بی‌آنکه تا راهی‌دور رفته باشم .

 

و آوایی

پاکباخته

آرزوهای خفته را

درویش وار

به رقص در انداخته باشد .

 

بی‌آنکه تا رویای دور سفر‌های ناشناخته

حظ مشامم

بر بوستان افسانه‌ای آغوش رفته باشد .

 

زانو زدم

در پیش پای غول سر نوشت

زانو زدم


Share/Save/Bookmark

Recently by kavirCommentsDate
به قلبها باید رسید
-
Aug 14, 2012
دانه های امید
8
Apr 09, 2012
پروای دل
-
Feb 17, 2012
more from kavir