اقدام تحریکآمیز افرادی گمنام در گوشههایی از آمریکا بهانهای به مقامات جمهوری اسلامی داده است تا با توسل به احساسات مذهبی مردم به آتش اختلافات مذهبی دامن بزنند و همچنین موج جدیدی از غربستیزی و دموکراسیستیزی را در ایران و جهان به راه بیندازند. برنامه قرآنسوزی کشیش گمنام آمریکایی که قرار بود در 11 سپتامبر برگزار شود از سوی قاطبه رهبران سیاسی و مذهبی جهان مورد تخطئه قرار گرفت و لغو شد. ولی گزارشهایی رسید که در گوشه و کنار افراد دیگری به این کار دست زدهاند. در هر صورت، رهبران جهان از پاپ گرفته تا اوباما وظیفه خود دانستند که با محکوم کردن این اقدام از درگیری اختلافات و کشمکشهای مذهبی مانع شوند. ولی رهبران جمهوری اسلامی دقیقا راه عکس را پیش گرفتند و تا توانستند سعی کردند با تبلیغات وسیع از این حوادث کوچک و پراکنده توطئهای بزرگ و جهانی بسازند و مردم را علیه غرب بشورانند. این سیاست البته فقط در سطح ایران محدود نشد و بلکه به برکت چندین کانال تلویزیون ماهوارهای جمهوری اسلامی که به زبانهای خارجی برنامه پخش میکنند (به خصوص پرس تیوی) دامنه این تحریکات گستره جهانی یافت و به ناآرامیهایی دامن زد که تا کنون به مرگ و جرح دهها نفر منجر شده است.
قرآنسوزی مانند هر اقدام تحریکآمیز دیگر علیه مقدسات پیروان یک مذهب، به واکنشهای احساسی و عاطفی منجر میشود. ولی «اهانت» به مقدسات مذهبی نه به قرآنسوزی در زمان ما محدود بوده و نه خود قرآنسوزی پدیده جدیدی است. جهان پر است از مذاهب و کیشهای گوناگون، و چه بسیار پیروان افراطی یک مذهب که مقدسات مذهب دیگر را نفی میکنند و بدتر از آن، علیه پیروان مذاهب دیگر به خشونت متوسل میشوند. برخوردها و جنگهای مذهبی که در طول تاریخ به اعمال بزرگترین خشونتها منجر شده در زمان معاصر نیز در گوشه و کنار جهان فراوان فاجعه آفریده است. در دنیای مدرن و نظامهای دموکراتیک این برخوردها رو به کاهش رفته و مدارای مذهبی در این جوامع گسترش یافته است. نظامهای سیاسی سکولار به دلیل ماهیت خود نمیتوانند از مذهب خاصی حمایت کنند و یا برای پیروان یک مذهب امتیازی قایل شوند. در عین حال، همان طور که حکومت قانون در یک کشور به معنای نفی مطلق جرم و جنایت نیست، در جوامع دموکراتیک سکولار نیز ممکن است فرد یا افرادی به تعرض به نمادهای مذهبی دیگران دست بزنند و یا حتا علیه آنان به خشونت متوسل شوند.
تعرض به نمادهای مذهبی ، در صورتی که متضمن اعمال مجرمانه از قبیل تعرض به مال و جان دیگران نباشد، البته در بسیاری از کشورهای جهان جرم نیست و بلکه از مصادیق «آزادی بیان» تلقی میشود. در این جوامع، رشد و تربیت انسانی نیز تا آنجا بالا رفته است که غالب افراد جامعه در برابر تعرض به نمادهای مذهبی خود تحمل نشان میدهند و از واکنش خشونتبار احتراز میکنند. ادبیات و هنر جهان غرب (از داستان و فیلم و تآتر و آواز و موسیقی و نقاشی گرفته تا نمایشهای کمدی) مملو از تعرضات صریح و ضمنی به نمادهای مقدس مسیحیت از مقامات بلندپایه مذهبی گرفته تا شخص عیسای مسیح و مادر او مریم است. ولی در دوران معاصر دیده نشده است که یک اسقف اعظم یک کمدین را به دلیل این که مسیح و انجیل را دست انداخته است به مرگ محکوم کند و یا شرکت کنندگان در یک کلیسا در روز یکشنبه با شعار «مرگ بر» فلان نویسنده یا فیلمساز به خیابان بریزند. دموکراسی در یک جامعه تنها با انتخابات و صندوق رأی شکل نمیگیرد. این فرهنگ دموکراسی و از جمله فرهنگ مدارا است که دموکراسی را میسازد و به آن قوام میبخشد.
این فرهنگ البته برای جوامعی که زیر سلطه نظامهای ایدئولوژیک، و به خصوص از نوع مذهبی آن، زندگی میکنند بیگانه است. در جوامعی که به خصوص زیر سلطه رهبران مذهبی قرار دارد، توقع بر آن است که همه جهانیان این مذهب و نمادهای آن را محترم بشناسند، و در عین حال رهبران مذهبی جامعه وظیفه خود نمیدانند که احترامی متقابل نسبت به ادیان دیگر از خود نشان دهند. اینان در برابر خبری مبنی بر این که فرد گمنامی در گوشهای از آمریکا قرآنی را آتش زده کف به دهان آوردهاند و فرمان قتل صادر میکنند، ولی آیا از خود پرسیدهاند که رفتارشان در برابر پیروان ادیان دیگر در ایران چگونه بوده است؟ از تبعیضهاو تحقیرها و سرکوبهای مذهبی نسبت به مسیحیان و یهودیان و زردشتیان و حتا سنیان و دراویش که مسلمان هستند سخن بگوییم و یا از جنایات وسیعی که علیه اقلیت بهایی در ایران به راه انداختهاند (از خرابی معابد و خانهها در شهر و روستا گرفته تا قتل و شکنجه و اعدام)؟ کدامین جنایت است (و بزرگتر): سوزاندن کاغذهایی که بر آن خطوطی به عربی یا انگلیسی نگاشته شده است، یا انسانهایی را به دلیل دگراندیشی یا تغییر عقیده کشتن؟
قرآنسوزی و یا پایمال کردن قرآن نه پدیده جدیدی است و نه مرتکبان آن همواره نامسلمانان بودهاند. قرآن فعلی در زمان عثمان خلیفه سوم پیامبر تنظیم شد، و با رسمیت دادن به این قرآن او دستور داد قرآنهای دیگر را در سرتاسر جهان اسلام بسوزانند تا تنها همین روایت باقی بماند. این عمل مورد اعتراض جدی از سوی کسی و حتا امام علی که حاکمان ایران خود را به او منتسب میکنند قرار نگرفت. چند سال بعد، در زمان خلافت علی، مخالفان او قرآن بر سر نیزه کردند و علی را به حکمیت خواندند. در آنجا سربازان علی از تیراندازی بر روی قرآنها ابایی نداشتند، و وقتی عدهای به این امر اعتراض کردند به آنان گفته شد که علی خود «قرآن ناطق» است و آن چه بر سر نیزههاه میبینید ورقپارههایی بیش نیستند که بر روی آنها کلماتی نوشته شده است. در واقع هیچ نمادی در اسلام به صورت مطلق مقدس شناخته نشده است. مسجد که مکان مقدسی در اسلام بشمار میرود ممکن است به تعبیر قرآن «مسجد ضرار» باشد که در این صورت حرمتی ندارد و میتوان آنرا خراب کرد. جمهوری اسلامی بسیاری از نمادهای اسلامی را با بهانههایی از این قبیل مورد تعرض قرار داده است. از همه اینها گذشته، به حکم آیتالله خمینی هیچ حکم و اصل و نمادی در اسلام تقدس ندارد و اگر مصلحت نظام اقتضا کند میتوان آنها را تعطیل کرد و یا مورد تعرض قرار داد. در بسیاری از حملات نیروهای امنیتی به مخالفان رژیم حاکم، گزارشهای زیادی از تعرض به قرآن و سایر نمادها و مقدسات اسلامی منتشر شده است.
بنا بر این نظامی که نه تنها برای نمادهای سایر مذاهب احترامی قایل نیست، و بلکه هیچ یک از نمادهای مذهبی خود را نیز محترم نمیشمارد به سختی میتواند در برابر عمل افرادی گمنام در ینگه دنیا به اعتراض برخیزد و فریاد وااسلاما سر دهد. ولی مقامات این نظام تنها به اعتراض و تخطئه بسنده نمیکنند. یکی فرمان قتل مرتکبان قرآنسوزی را صادر میکند. دیگری دست صهیونیسم بینالمللی و «آمریکای جهانخوار» را پشت ماجرا میبیند. و ولی فقیه نظام با چسباندن عمل این افراد گمنام به «آیات شیطانی» سلمان رشدی و کاریکاتورهای کورت وسترگارد دانمارکی و «ده ها فيلم ضد اسلام ساخته شده در هاليوود» و از آنجا به «سران نظام سلطه و اتاق فكرهاي صهيونيستي» از یک توطئه پیچیده و عظیم جهانی خبر میدهد که دهها سال در حال تدوین و شکلگیری بوده و اکنون به دست این افراد به مرحله اجرا در آمده است. آقای خامنهای ضمنا فراموش نمیکند که به تأیید این تئوری بپردازد که «ماجرای حمله به برج ها در 11 سپتامبر» کار همین «سران» بی نام و نشان «نظام سلطه و اتاق فكرهاي صهيونيستي» بوده است و نه تروریستهای نام و نشانداری که با الهام از آموزشهای القاعده به نام اسلام و با دعا و وضو به آن جنایت بزرگ دست زدهاند.
ولی اسلام و قرآن و سایر مقدسات مذهبی ابزاری بیش در دست مقامات جمهوری اسلامی نیست. اگر میتوان از حادثه کوچکی در ماورای بحار بحرانی بزرگ ساخت و با تحریک احساسات مذهبی مردم چند صباحی آنان را مشغول کرد و به گفته خود آقای خامنهای «ملتهاي مسلمان را ... از مسائل و تحولات دنياي اسلام و خاورمیانه غافل» نگاه داشت چرا که نه؟ جمهوری اسلامی به واقع حادثه قرآنسوزی را جشن گرفته است. بحرانهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر ارکان این نظام را دچار تزلزل کرده و به نارضایی مردم دامن زده است. در این شرایط، هر حادثهای و لو کوچک و نامربوط که بتواند از سوی دستگاه تبلیغاتی رژیم مورد بهرهبرداری قرار گیرد مغتنم است و نباید از آن به سادگی گذشت. مهم این نیست که حادثه قرآنسوزی در کجا و چگونه اتفاق افتاده است. مهم این نیست که رهبران سیاسی و مذهبی کشورهای غربی بالاتفاق آن را محکوم کردهاند. و مهم این نیست که «اهانت» به قرآن و مسجد و سایر نمادهای اسلامی کاری است که بارها و مستمراً از سوی خود رژیم جمهوری اسلامی و عوامل امنیتی و تبلیغاتی آن صورت گرفته و میگیرد. مهم این است که میتوان این حادثه خاص را (که در واقع حادثهای نبود و باید آن را «ناحادثه» خواند) بزرگ کرد و از آن بهره سیاسی گرفت. و باید چنین کرد. اگر هم ماکیاول از این حیله نام نبرده است میتوان آن را بر کتاب او تحشیه کرد.
در هر صورت، دنیا ممکن است ناحادثه قرآنسوزی را به فراموشی بسپارد و از آن بگذرد، ولی جمهوری اسلامی دستبردار نیست. تمامی دستگاه عظیم تبلیغاتی و قدرت بسیج رژیم بر آن متمرکز شده که از این ناحادثه بحران بزرگی بسازد و نگذارد آتش آن خاموش شود. هر مقام کوچک و بزرگ رژیم و هر نهاد وابسته به آن لازم دیده است که در این مسابقه نفرت و خشونت وارد شود و سخنی بگوید. از آیت الله نوری همدانی که «دنياي استکبار» را تهدید کرده است تا «منتظر نتایج خشم آتشین مسلمانان جهان در سراسر عالم ... باشد» تا «دانشجویان»ی که در برابر سفارت سویس در تهران با حمل تابوت «لیبرال دموکراسی» مرگ آن را جشن گرفتند، سهم خود را در آتش بیاری این معرکه ایفا کردند. ولی این سر و صدا به سختی میتواند بیش از چند روزی خوراک تبلیغاتی برای بلندگوهای رژیم فراهم کند. پس از این چند روز (و تظاهراتی که برای جمعه آینده تدارک دیده شده است) رژیم میماند و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و تحریمهای بینالمللیاش، و مردمی که روز به روز کمرشان زیر بار این بحرانها و خطر بزرگ افزایش سرسامآور قیمتهای مایحتاج اولیه در آستانه اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها بیش از پیش خم میشود. تا مگر کسی در گوشه دیگری از جهان خبط دیگری مرتکب شود و خوراک تبلیغاتی جدیدی برای سران به تنگی افتاده جمهوری اسلامی فراهم آورد...
Iran EmroozRecently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Should we respect the Nazis too?
by bihonar on Mon Sep 20, 2010 01:48 PM PDTپس باید به عقاید نازی های هیتلری و نژادپرستان و فاشیسم آقای موسولینی هم احترام بگذاریم نه؟ پس مرز کجاست؟
چرا نباید قرآن را که آورنده اش مردی بوده که در 55 سالگی به دختری زیر 9 ساله تجاوز کرده و هزاران کار زشت دیگر مرتکب شده آتش زد؟
Once again blame others for all of Islamic Republic's ills.
by Anonymouse on Mon Sep 20, 2010 05:22 AM PDTDefend their beliefs? Regime agitating people to come to streets to defend their "beliefs" about one crazy mullah in Florida burning Koran is worth "defending" but university students and others being shot in the streets of Tehran for "defending their beliefs" of their right to gather under Islamic Republic's constitution is not worth defending.
The point of the article being the leaders of American Govt (Clinton and Obama) trying to calm and prevent and actually succeeding in the preventing the burning of Koran burning on 9/11 is all but ignored but the agitation of people by the Islamic Republic despite the stoppage of burning is "defending"
As usual the Islamic Republic defenders blow the horn from the wrong end and ignore it all! Just like Ahmadi who even denies there are gays in Iran or Sakineh Ashtiani was ever convicted and sentenced to stoning like he did with his weekend interview with Christiane Amanpour. Deny! Deny! Deny! Like talking to a wall.
Everything is sacred
Anonymous
by Ehsan karimi on Sat Sep 18, 2010 06:42 PM PDTPowerful images. It was great. They have every right to defend their beliefs. Did they burn Bible or Torah? Of course not.
Once again, they are to blame for defending their beliefs and the Yankees are to be forgiven, right?
Here's a link of pictures showing pple being agitated by regime
by Anonymouse on Sat Sep 18, 2010 05:36 PM PDTThe point of this article was about American leaders condeming this act and trying to stop it while Islamic Republic leaders used the occasion to agitate people.
Everything is sacred
True indeed
by mahmoudg on Sat Sep 18, 2010 09:47 AM PDTprecisely why i support burning it, not because it is the Quran, but because we should have the freedom to do it. The same should be true about the Bible, Torah or the Avesta. These books have no more value that that of Mein Kampf, Satanic Verses, Hamlet, Tom Swyer, Shanameh, etc. etc. etc. They are pieces pf paper bound between two thicker cardboards. To be read and INDIVIDUALLY to made use of. no more no less. Not something to be shoved down people's (ignorant ones a that) throats.
Hossein bagher zadeh
by Ehsan karimi on Sat Sep 18, 2010 08:54 AM PDTIs democracy about respecting other people's beliefs and rights or is it disrespecting and violating them? Burning one's Holy book goes against democracy. Many speak of democracy these days, but a few seem to know the true meaning of it.
Imam Ali was the guardian of the Book and what he approved or disapproved then was for the benefit of the Book/Islam. That doesn't mean everyone can get up today and do the same. Kind of like the presence of a police officer at an intersection that overwrites the traffic light rule, but once he is gone, you respect the light.
You had both valid and invalid points with respect to IRI.
You keep repeating that IRI has used this incident to promote violence. IRI news agency has reported the same news as FOX, CNN and many other agencies have. IRI has condemned these actions just as all the other individuals have. So how did that become IRI fault when some fanatics in Afghanistan or Pakistan kill each other? Did anyone get killed over this in Iran? No
Does IRI has the rights to use that against west? Sure they do. That is the least they should do with everything that west is using against Iran. I am not surprised at all that traitors blame Iran for doing so and forgive west for their international crimes against Iran. Just as they blame Iran for her nuclear energy and not Israel and west for the bombing of them.
You also write that Iran doesn't respect other religions. In Fact they do respect the valid religions and books, but not some cult who call themselves religion.
The valid point you have made is that some in IRI don't respect freedom and human rights. To me that is politically motivated not religiously. That is why there are many more Muslims killed and tortured than non Muslims.
You also wrote a quote from Khamenei that is decapitated to serve your intentions and a few other lies.
Burning holy books is not new, but Muslim reaction is extreme
by MM on Fri Sep 17, 2010 12:55 PM PDTFor example, see,
Orthodox Jewish youths burn New Testaments in Or Yehuda. City's deputy mayor initiated bonfire of missionary-distributed material, held next to a synagogue in town, but no mass hysteria was followed by Christians. I could not even remember it while searching.
//www.haaretz.com/news/orthodox-jewish-youths-burn-new-testaments-in-or-yehuda-1.246153
-------------------------
Hugh Holub has an interesting piece on how stupid the idea of burning holy books is, but more stupid is the reaction of the Muslims leading to hurting someone in the process. Basically, is one life worth a holy book?
"How do we explain to the rest of the world that our concept of freedom of expression and freedom of religion includes letting one clergy person to burn the sacred text of a competing religion? Maybe by permitting others to burn copies of the New Testament in front of Jones’ church?"
"Our First Amendment rights, which are pretty much unique in the world, is not something most folks understand."
//tucsoncitizen.com/view-from-baja-arizona/2010/09/09/burn-copies-of-the-new-testment-in-front-of-florida-church/
اصل قضیه تفاوت فاحش سران جمهوری اسلامی با دیگر سران جهانه.
AnonymouseFri Sep 17, 2010 12:03 PM PDT
Everything is sacred
Very true Indeed
by Maryam Hojjat on Fri Sep 17, 2010 11:39 AM PDTDr. Bagher zadeh. thanks for your factual blog.