وطنم ، دخترم

وطنم ، دخترم
by JanNessar
13-Jul-2010
 

وطنم، دخترم، چه خسته شدی
زخم خوردی و دل شکسته شدی

درد عالم نشسته در دل تو
شیشۀ غم شکسته در دل تو

غصّۀ آن هجوم های بزرگ
غصّۀ بی امانِ حملۀ گرگ

گر چه رنجی همیشگی دارد
گر چه جان تو را می آزارد

ولی این سال، چیزدیگر بود
از هر آنچه گذشت، بد تر بود

سال هشتاد و هشت، سال سیاه
سال شب های تیرۀ بی ماه‌

*

وطنم، دخترم، صبوری کن
از کرختی و یاءس، دوری کن

چون که این بار، غصّه ات سبز است
آخرین حرف قصّه ات، سبز است

قلب من می دهد گواهی ها
می رود این همه سیاهی ها

می رسد صبح سبز وروشن، باز
می شود روزِ نازنین، آغاز

"مادر"


Share/Save/Bookmark

 
Majid

What can I say?

by Majid on

Such a beautiful poem, such a wonderful thought accompanied by such a heartmelting picture!

 

It's just.......great andar great andar GREAT!

 

DEL GHAVIDAAR HAMVATAN..................:-) 


Abnabot

Just awesome

by Abnabot on

Lovely poem, encouraging and enlightening. Your resolution is absolutely forthcoming. Future will show!


pas-e-pardeh

به به

pas-e-pardeh


آدم شارژ میشه میبینه مثل خودش ایران پرست هست


Maryam Hojjat

Absolutely Beautiful!

by Maryam Hojjat on

Thanks for very hopeful poem!