هُرهُری مذهبان

این روزها مصادف است با پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای 19 آگوست سال 1953 در ایندولند


Share/Save/Bookmark

هُرهُری مذهبان
by cyrous moradi
20-Aug-2010
 

آلفرد لوپز تروخیلو از مدیران ارشد در وزارت صنایع ایندولند محسوب می شود. مردی 45 ساله که آینده روشنی در انتظارش است، شاید هم در سالهای نه چندان دوری بر مسند وزارت نشیند و در دستگاه ریاست جمهوری شغل نان و آبداری به دست آورد. آل (این اسمی است که همسر و دوستان نزدیک صدایش می کنند) همیشه نصیحت های پدر مرحومش را مد نظر دارد که می فرمود: "هیچگاه به مردم ایندولند اعتماد نکن. هرکی در شد، تو دالون باش. هر که خر شد، تو پالون باش"

قبل از انقلاب 11 فوریه سال 1979 که به انقراض حکومت سلطنتی پوپورن ها منجر و رژیم سوسیالیستی به سبک معمر قذافی و هوگو چاوز در ایندولند بر روی کار آمد، خانواده تروخیلو همگی سلطنت طلب بوده و همه افراد فامیل مشاغل مهمی در وزارتخانه ها و ارتش و نیروی پلیس مخفی ایندولند بر عهده داشتند. واقعیت این بود که آنها قلباً اعتقادی به سلطنت نداشتند و الکی عکس های شاه و ملکه و ولیعهد را بر دیوار اطاق پذیرایی نصب کرده و وقت و بی وقت جاوید شاه می گفتند. آنها واقعاً هرهری مذهب بودند. همیشه در پی تکریم کسانی بودند که قدرت را در دست داشتند، برایشان اصلاً فرقی نمیکرد که قوم جدید چه اعتقاداتی دارند. خانواده تروخیلو آنقدر زرنگ بودند که تشخیص بدهند حکومت انقلابی عالیجناب اسقف اعظم خورخه ویدلا که 15 سال در مادرید به حالت تبعید زندگی میکرد و با سوء استفاده از نارضایتی های موجود در بین قشر دهقانان و کارگران و فقرای شهری ایندولند توانسته بود، حکومت را در دست بگیرد، به این زودی منقرض نخواهد شد. از پیروزی انقلاب فوریه هفته ای نمی گذشت که پدر تروخیلو که در آن زمان رئیس اداره پست شهرک سن آنتونیو در 394 کیلومتری لاس توناس بود، به سبک انقلابیون ریش گذاشت و رئیس اولین کمیته انقلابی محل زندگی خود شد. آل یادش می آید که آن موقع 15 سالش بود. هیچکس با طرز کار تفنگ های آمریکایی ژ3 که از پاسگاه پلیس غارت شده بود، آشنایی نداشتند. خیلی ها تیر خوردند تا سرانجام اعضای کمیته فهمیدند که چطور باید با آن نشانه رفته و شلیک کرد. این تصمیم راهبردی پدر آل، آینده خانواده را بیمه کرد. آنها در مسیر پیشرفت افتادند. پدر آل آینده نگر بود. میدانست که اگر فرزندانش بتوانند در یک دانشگاه انگلیسی تحصیل کنند، هیچگاه در ایندولند بیکار نخواهند ماند.

آل هر طوری بود، دبیرستان را تمام کرد وتازه متوجه شد که پدرش چقدر زرنگ است. بورس تحصیلی در رشته بررسی های تطبیقی کتب مقدس عهد قدیم و جدید در دانشگاه آکسفورد انگلیس را دولت انقلابی ایندولند به وی اعطاء کرد تا جزوی از برنامه جایگزینی کادرها و مدیران قدیمی ایندولند باشد که به قول مقامات دولت انقلابی، نه تنها با فرهنگ و مذهب رایج کشورشان آشنا هستند بلکه انگلیسی را با لهجه آکسفوردی صحبت می کنند. مطابق اصول مذهب کاتولیک که رژیم انقلابی جدید خود را مقید به آن نشان میداد، آل توانست خانواده اش را همراه خود به انگلیس ببرد. ایام خوبی بود. به قول انگلیسی ها در این مدت World out look وبه اصطلاح خودمان جهان بینی آل اصلاً عوض نشد. آل در بازگشت اداهای روشنفکری در آورده و در توجیه جهان بینی خود بیشتر ترجیح میداد از اصطلاح آلمانی Weltanschauung استفاده کند تا از معادل های اسپانیایی. وقتی آل بعد از چهار سال از انگلیس به ایندولند بازگشت، دقیقاً همان مردی بود که چهار سال قبل لاس توناس را ترک کرده بود. آل اکنون اعتقاد بیشتری به شعار خانوادگی : " هر که در شد تو دالون باش، هرکه خر شد تو پالون باش" داشت. دانشگاه رفتن آل این نکته را برای هزارمین بار ثابت کرد که تحصیلات دانشگاهی برای ایندولندی ها هیچگاه نمی تواند اصالت آنها را به عنوان آدم هایی هرهری مذهب عوض کند. هر قدر تحصیل کنند و به هر دانشگاهی بروند، صرفاً ظاهر قضیه عوض می شود و در اعتقاد دائمی و عمیق آنها به "بی اعتقادی" خللی ایجاد نمی شود. آل بعد ها با ایندولندی هایی مواجه شد که تحصیلات دانشگاهی را در بهترین دانشگاه های آمریکا و فرانسه و کشورهای عمده غربی انجام داده بودند ولی همه آنها در یک صفت مشترک بودند: همگی هرهری مذهب بودند. آویزان بین زمین و آسمان. آل سالها بعد با یک ایندولندی در نیویورک ملاقات کرد که در 10 سالگی لاس توناس را ترک و به اتفاق خانواده ساکن نیویورک شده بودند. با وجود آنکه در بهترین دانشگاه های ساحل شرقی درس خوانده بود ولی از همان اول میشد فهیمد که هرهری مذهب است. همه هرهری مذهبان اول سعی دارند چارچوب اعتقادی تو را درک کنند وبلافاصله خود را موافق تو نشان میدهند. اگر طرفدار رژیم فعلی ایندولند باشی، کاتولیک تر از پاپ شده ودر چهره اسقف اعظم، نور هدایت مسیحایی می بینند، اگر از طرفداران سلسله قدیم سلطنت باشی بلافاصله از آن فیلسوف معروف ایندولندی نقل قول می کنند :" مورچه ها ملکه دارند، ما چرا نباید شاه داشته باشیم" تحصیل در انگلیس اصلاً ساختار های فکری آل را تغییر نداد که هیچ بلکه بیشتر تقویتشان کرد. آل و همه همکلاسی هایش متقاعد شده بودند که بهتر است همیشه پترن قدرت را شناخته و از آن مهمتر بتوانند الگوی آینده و تغییرات احتمالی آن را حدس بزنند و از آن به نفع خود استفاده کنند.. آل همان سرسوزن اعتمادی هم که به مردم و اطرافیانش داشت، بعد از تکمیل تحصیلات دانشگاهی از دست داد.

پدر آل همیشه گفته های ناصرالملک نایب السطنه ایندولند در اوایل قرن بیستم را برای فرزندانش به عنوان مصباح الهداء تکرار میکرد : "به مردم ایندولند اعتماد نکنید. همه، آدم فروشند" مردم ایندولند در هر حال خود را موافق نظریات تو نشان میدهند تا در فرصت مناسب پدرت را در بیاورند و به خاک سیاه بنشانندت. از اولین تحقیقاتی که آل بعد از بازگشت از انگلیس انجام داد جستجوی واژه مبارکه " هرهری مذهبی" بود.تعریف استانداردی در زبان ایندولندی برای آدم های هرهری مذهب وجود ندارد. علت اینکار کاملاً روشن است،تحصیل کردگان ایندولند، در هیچ زمینه ای با هم توافق ندارند چه برسد واژه کلیدی مثل هرهری مذهبی. با اینحال در فرهنگ معین که از معتبرترین فرهنگ های زبان ایندولندی است تعاریف زیر را آورده که عیناً نقل می شوند.

هرهری} . هَُ هَُ } (ص نسبی) بی بند و بار. بی اعتقاد.

هرهری مذهب ؛ کسی که هیچ مذهبی ندارد، به قوانین هیچ دینی عمل نمی کند. البته مذهب در اینجا مفهومی عام دارد و به هر روش زندگی رایج در جهان گفته می شود.

به اعتباری هرهری مذهبی به قول یکی از نویسندگان بزرگ ایندولند یعنی آویزان بودن. به همه چیز و هیچ چیز اعتقاد داشتن. مذهبی بودن در عین بی دین بودن. برخی از روشنفکران ایندولندی که سالهاست مقیم کشورهای غربی هستند، هنوز از اصول اولیه اعتقادات غربی سر در نمی آورند. برخی از آنها بعد از سالها اقامت در غرب اصلاً عوض نشده اند و اگر مصلحتشان اقتضاء کند حاضرند مثل حاجی واشنگتن گوسفند قربانی کنند و در بازگشت به کشور در دستگاه های امنیتی به دلیل حقوق بالایی که میدهند مشغول به کار شده و نان را به نرخ روز بخورند. حتی از ظاهر تحصیل کردگان ایندولندی (چه داخل و چه خارج) میتوان به سادگی تشخیص داد که آنها به هیچ نوع لباس پوشیدن خاصی اعتقاد ندارند. اگر صلاح باشد، آنها برای به دست آوردن جاه و مقام و سیم و زر لباس اسقفی و در برخی موارد دامن اسکاتلندی نیز می پوشند.

آل همیشه راهبرد مشخصی برای پیشرفت در ایندولند داشت. چپ روی مفرط در ظاهر و راست روی افراطی در عمل. هر از چندگاهی، برخی پیشنهاداتی در جهت عادی سازی روابط با آمریکا می دادند، آل و دوستانش ظاهراً برای حفظ همه دستاوردهای انقلاب و در باطن برای ادامه سوء استفاده های مالی به صورت دریافت پورسانت های درشت از شرکت های غربی، شعار "مرگ بر آمریکا" را سر می دادند و همه آن کسانی را که خواهان در پیش گرفتن میانه روی در همه مظاهر زندگی روزانه هستند، دشمنان قسم خورده آمریکا و جیره خوار استکبار می نامیدند.

در هیچ نقطه ای از جهان به اندازه ایندولند، روشنفکران، هرهری مذهب نیستند. انگار از مادر به همین سبک و سیاق زاده می شوند. به عنوان نمونه با آنکه از زمانی که کارل مارکس و همکارش فردریک انگلس، کتاب های مختلفی را برای تبیین عناصر اصلی مارکسیسم تحریر کرده اند نزدیک به 160 سال می گذرد و در این مدت صدها نفر در ایندولند به این مذهب گرویده و صدها نفر دیگر نیز به خاطر اعتقاد به چنین فلسفه ای در ایندولند اعدام و یا زندانی شدند، هنوز ترجمه معتبر و قابل اعتماد ودر عین حال بیطرفانه ای از کلاسیک های مارکسیسم به زبان ایندولندی موجود نیست. ترجمه قابل اعتنایی از کل کتاب سرمایه درست 15 سال بعد از انقراض حکومت شوروی به زبان ایندولندی منتشر شد. البته قبلاً جسته و گریخته برخی از کتب مارکسیستی نظیر "مانیفست کمونیست" و "سرمایه" به صورت ناقصی به ایندولندی ترجمه شده بود که همانگونه که گفته شد، یا ناقص بودند و یا غیر قابل ارجاء. اینها همه نشان دهنده آن است که کمونیستهای ایندولندی الکی تظاهر به اعتقاد به چنین مسلکی داشته و چپ بودن آنها بیشتر در گذاشتن سبیل های کلفت به سبک استالین و زدن کروات قرمز خلاصه می شد. بیشتر هرهری مذهب بودند تا کمونیستی معتقد.

این موضوع به رشته های دیگر علمی نیز قابل تعمیم است. کتاب " اصول ریاضی فلسفه طبیعی" سر ایساک نیوتون HYPERLINK "//en.wikipedia.org/wiki/Philosophi%C3%A6_Naturalis_Principia_Mathematica" \o "Philosophiæ Naturalis Principia Mathematica" Philosophiæ Naturalis Principia Mathematica در چهارصد سالی که از تحریرش می گذرد، به زبان ایندولندی ترجمه نشده است. همچنین کتاب گرانسنگ HYPERLINK "//en.wikipedia.org/wiki/Electromagnetic_theory" \o "Electromagnetic theory" electromagnetic theory جیمز کلارک ماکسول با وجود آنکه 150 سالی از نگارشش گذشته و کتاب مقدس مهندسی برق محسوب می شود، به زبان شیرین ایندولندی ترجمه نشده است. این در حالی است که در این مدت هزاران نفر از دانشگاه های ایندولند در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شده اند. این فهرست سر دراز دارد و عمده ترین دلیل هرهری مذهب بودن مردم ایندولند است. آنها فقط می خواهند ظاهراً چیزی هایی برای رفع و رجوع فعلی یاد بگیرند و در صدد ریشه یابی اندیشه هایی که ارائه می شود نیستند. بی دلیل نیست که تاکنون هیچ نظریه پرداز بزرگی از ایندولند بر نخواسته است. ایندولندی های هرهری مذهب بیشتر اهل ماست مالی و بنداز برو هستند تا تفکر در افکار و ایده های گذشتگان و دانشمندان.

آل تا بهار سال قبل هیچ مشکلی نداشت. او حتی می توانست با دقت زیادی مسیر آینده پیشرفت های خود را بازگو کند. پارسال همه انتظار داشتند که انتخابات ریاست جمهوری 12ژوئن با پیروزی کاندیدایی که مقامات دولتی انتظار داشتند، پایان یابد. اینطور نشد. مایکل حسین کاندیدای مخالف دولت نتایج انتخابات را نپذیرفت و کشور دچار نا آرامی های مستمر گردید. وضعیت ایجاد شده بدترین شرایط برای آل و همه هرهری مذهبان کشور چه در داخل و چه خارج محسوب می شود. برای نشان دادن ظاهری آوانگارد و پیشرفته باید خود را از همراهان مایکل حسین نشان بدهند ولی در عین حال از اینکه چنین طرز فکری (که هیچ اعتقاد باطنی به آن ندارند) لو برود، آینده ترفعیات آل و دوستانش در هاله ای از ابهام فر روفته و چه بسا از تمام مقام هایی که تا حالا داشته خلع ید شود.

هر ماه که می گذرد، آل و دوستانش بیشتر سردرگم می شوند. آنها مثل گربه ای هستند که سبیل هایشان زده شده. دیگر نمی توانند مسیر درست را تشخیص بدهند و زمین می خورند. هیچکس نمی تواند آینده را پیشبینی کند. در سی سالی که از پیروزی انقلاب فوریه می گذرد، چنین وضعی بیسابقه است. در شرایط فعلی آل و دیگر هم مسلکان هرهری مذهبش، صبر پیشه کرده اند. آل زبان انگلیسی را خوب میداند و میتواند متن های طولانی به این زبان بنویسد ولی لهجه اش به شدت بریتانیایی است. اگر در آینده روابط با آمریکا بهبود یابد، آنهایی که از دانشگا های سواحل شرقی فارغ التحصیل شده اند و لهجه آمریکایی را می فهمند، مسلماً در اولویت انتصاب به پست های نان و آبدار خواهند بود. آل نسخه ای از کتاب Common Sense نوشته Thomas Paine گیر آورده و آن را چندین بار خوانده است. به عنوان یک هرهری مذهب حرفه ای باید خود را برای مقابله با هر وضعیت پیشبینی نشده ای آماده کند. اگر روابط ایندولند با آمریکا بعد از سی سال مجدداً برقرار گردد، درست عین عراق، وجود کارمندان یقه سفیدی که هم با چم و خم های اداری ایندولند آشنا و هم زبان انگلیسیشان محشر باشد، برای مقامات ایندولندی و آمریکایی، غنیمت بزرگی خواهد بود. آل خیلی وقتها خود را در عالم رویا در سفری رسمی به واشنگتن تصور می کند. خیلی دلش می خواهد که مسافرتش را چند روزی بعد از پایان دیداررسمی تمدید کرده و از دانشگاه جرج تاون دیدن کند. شاید بتواند برای مدرک دکترایش در رشته روابط بین المل کاری کند.

آل بعضی اوقات به روی دیگر سکه فکر میکند. ممکن است مجبور شود، زبان چینی با لهجه ماندارینی را بیاموزد. اگر تحریم های ایندولند تشدید شود، با شندر غازی که باقی میماند فقط می شود اجناس بنجل چینی خرید. تصور یادگیری زبان چینی با انواع "ژ" و "ژو" و "خی" و "خو" عذابی است الیم برای همه هرهری مذهبان عالم، چه برسد به آل. هرهری بودن دین و مذهب رسمی مردم ایندولند در 3000 سال گذشته بوده است. هر کتابی را در جهان می توان کتاب مقدس هرهری مذهبان دانست. از موش و گربه عبید زاکانی تا Wasteland، تی .اس . الیوت. تحصیل کردگان ایندولند از دانشگاه های داخلی و یا خارج، هیچ مشکلی با آموزش و یا به قول فرنگی ها Training ندارند. آنها می توانند بهترین جراحان و مهندسان و معماران عالم شوند ولی هیچگاه نمی توانند فرهیخته و یا به قولی Educated بشوند. هدف از انجام تحصیلات دانشگاهی در همه دنیا، فرهیختگی است نه صرفاً آموزش ولی جوانان ایندولند فقط آموزش های سطحی را می پذیرند و از رفتن به عمق مطالب غافلند. یعنی هرهری مذهب اصیل هستند. انتظار میرود حداقل در 3000 سال آینده روشنفکران ایندولند هرهری مذهب باقی بمانند.

نکته مهمی که در بحث هرهری مذهب بودن ایندولندی ها به ویژه طبقه تحصیل کرده آن وجود دارد آن است که برخی از متخصصان علوم اجتماعی و جامعه شناسان و روانشناسان، هرهری بودن ایندولندی ها را اینگونه توجیه می کنند که آنها بدینوسیله در صدد تامین منافع فردی خود هستند. متاسفانه اینگونه نیست. نگارنده این سطور عمری را در مطالعه جنبه های گوناگون هرهری مذهبی تحصیل کردگان ایندولند گذرانیده و به این نتیجه مهم رسیده ام که اگر ایندولندی ها برای تامین منافع فردی خود هرهری باشند، خیلی باعث افتخار است. قبول این فرضیه نشان دهنده آن است که ایندولندی می تواند منافع فردی (چه بلند مدت و چه کوتاه مدت) را تشخیص دهد که اساساً اینگونه نیست. چه بسا افرادی از سایر ملیت ها، همواره برای تامین حداکثری منافع فردی خودشان، هرهری مذهب هستند. ایندولندی ها ذاتاً هرهری هستند. به قول شاعر نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است. تحصیل کردگان ایندولندی چه داخل و چه خارج ذاتاً هرهری مذهب هستند نه اینکه برای تامین منافع فردی خود به این کار مبادرت می کنند. البته در بحث با دوستان آنها علل دیگری هم برای توجیه هرهری مذهبی روشنفکران ایندولندی عنوان می کنند که در اینجا مجال آن نیست که یک به یک عنوان شده و تشریح شوند. تنها راه معالجه هرهری مذهب بودنمان باید اول قبول کنیم که هرهری هستیم تا بعد بتوانیم علاجش نماییم . درست مثل مریضی که اول باید بپذیرد که ناخوش است. در آن صورت می تواند با مراجعه به پزشک و خوردن داروهای مناسب و مراقبتهای ویژه بهبود یابد. روشنفکران ایندولندی اساساً قبول ندارند که هرهری مذهب هستند، می گویید نه! امتحان کنید.

این روزها مصادف است با پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای 19 آگوست سال 1953 در ایندولند. صدها جلد کتاب و مقاله از سوی نویسندگان ایندولندی در تقبیح آمریکا و انگلیس به خاطر مهندسی و اجرای این کودتا نوشته شده ولی هیچکدام به این مهم نپرداخته که عامل سقوط نخست وزیر ملی همان اخلاق هرهری مذهبی مردم اعم از عادی و روشنفکران بود که درست یک سال قبل از آن فریاد می زدند "یا مرگ یا نخست وزیر محبوب ملی" و دقیقاً سیزده ماه بعد در خیابانهای لاس توناس عربده می کشیدند "پتو آتش گرفته". بررسی رفتار روشنفکران هرهری مذهب ایندولندی در کودتای سال 1953 آنقدر شرم آور است که تاکنون کسی جرات مطرح ساختن آن را نداشته است. آنها سالهای سال این کودتا را "قیام ملی" نامیدند و تا همین اواخر در اغلب شهرهای ایندولند بناهای یادبودی برای بزرگداشت این کودتا برپا بود. دقیقاً به ابتکار و مدیریت روشنفکران هرهری مذهب خود ایندولند . نه ماموران آمریکایی و انگلیسی!! برخی از روشنفکران و تحصیل کردگان ایندولندی هم در کابینه نخست وزیر ملی ایندولند در فاصله سالهای 1951 تا 53 شرکت داشتند و هم در کابینه کودتا به رهبری ژنرالی که دست کمی از پینوشه نداشت. هرهری مذهبی را ملاحظه می فرمائید؟

با وخامت اوضاع اقتصادی ایندولندو تشدید تحریم ها، آل و همه همفکرانش نمی دانند چه خاکی به سر کنند. آنها جهت های اصلی را گم کرده اند. سرانجام عقربه قطبنمای سیاسی ایندولند، چه جهتی را نشان خواهد داد. هرهری مذهبان تا کی باید در خماری بمانند. بالاخره باید مکالمه انگلیسی با لهجه آمریکایی را تقویت کنند و یا به فکر یاد گیری ماندارین باشند و شاید هم دوباره به زبان روسی روی آورند. شما چه فکر می کنید؟


Share/Save/Bookmark

Recently by cyrous moradiCommentsDate
به صندوق رای ایمان آوریم
3
Nov 04, 2012
چه باید کرد؟
9
Oct 02, 2012
سازش تاریخی
2
Sep 03, 2012
more from cyrous moradi