مرغ مهاجر


Share/Save/Bookmark

مرغ مهاجر
by Mehman
22-Mar-2009
 

برف سنگین زمستانی

نشسته در حیات خانه ام.

برف پوشیده تمام

کوچه های تنگ شمران،

در زمستان سپید سال سرد.


مرغکی اِسپید چون برف

برگزیده آشیانه در کنارم،

زیر شیروانی اتاقم.

مرغک پرّان یکتا،

برگذشته از ورای کوه و دشت

در هجرت مرغان شیدا،

از شمال سرد غمناک

سوی گرمای دلارای جنوب.


مرغکی آواره، تنها،

آن مهاجر، آن غریب،

سرنهاده در کنار ناودان پنجره،

لانه کرده

مرغک اِسپید زیبا.


من در آن سال سپید سرد

شعر می خواندم

در آن برف زمستانی،

شعر امید، از هوای بس ناجوانمردانه سرد،

از سپهری، از فروغ، از این و آن،

مرغکم هر دم کنارم ناله میزد،

ناله ی سرمستی و سیری و گرمی.


مرغکم در آشیانه بود خوش،

قدقدک می کرد هر گاهی به گاه،

دانه اش می دادم هر چندی به چند،

در کنار پنجره می آمد و لختی نگاهم می نمود،

خیره در چشمان او بودم،

نگاهش مست بود.


آن زمستان سپید سرد سخت

رخت بر بست،

کم کمک سرما برفت.

آفتاب آمد،

ببالید غنچه از شاخ و

شکوفه بر شکفت.


هفته ای تا عید مانده،

مرغکم صبحی بیامد از برای دانه ها،

من کتاب شعر در دست، در اتاقم،

مرغ من دانه نچید آنروز، اما

خیره در چشمم کنار پنجره،

قلب من لرزید از آن خیره نگاه.


من بدانستم که وقت رفتن است،

وقت هجرت، وقت پرواز طبیعت،

وقت کوچ.


مرغکم اشکی به چشمانش نمود،

اشک در اشکم بپیچید و سوال از من نمود،

در خیالم گفت: مهمان تو ام وقت جدایی آمده،

گفتمش: مهمان منم، ویلان منم،

در حدیث هجر تو گریان منم.


مرغکم چرخی زد و آخر نگاهم کرد سخت

آن نگاه آخرین ماند به یادم تا که هست.


چون در آن صبح بهاران خنک،

فوجی از مرغان شیدا تیز تک

بر فراز آسمان پرّان شدند،

مرغ من برخاست ناگه از کنار

پر کشید و رفت با قوم و تبار،

رفت چرخان در هوا سوی قضا

من بیادش مانده ام این سالها.


من بماندم خیره سوی آسمان

با نگاهش مانده ام در هر زمان،

زان پسش دفتر گشودم شعر را

زان پسش با شعر گفتم حرف را.


بهروز مهمان
اسفند ١٣٨٧


Share/Save/Bookmark

Recently by MehmanCommentsDate
ایران - عراق جام ملتهای آسیا 2011
32
Jan 09, 2011
آب جیز
23
Nov 17, 2010
باز هم باران
13
Nov 12, 2010
more from Mehman
 
Mehman

Thanks

by Mehman on

.Thanks dear Orang and Massoud  for your mohabbat

 Dear Souri, how can I thank you for ALL your compliments?

    !I am  speechless

استاد منوچهر عزیز

لطف کردید- بنده نوازی کردید. از دیدن کامنت شما بسیار خوشحال شدم.

.Fish Here, many thanks for your brief but deep analysis, I really enjoyed your comment about the poem

 

Behrouz Mehman


Fish Here

Beautiful!

by Fish Here on

Dear Behrouz:

Even if you deeply loved the bird who flew away, your poetry suggests that deep down you saw that departure as a part of a natural and therefore inevitable cycle of life.

I read the tale of your sad farewell with the white bird, but I also read your acceptance in setting it free to be with its own kind and to pursue its own journey.  You are a powerful poet and a very nice human being.  Thank you and cheers!


default

کار زیبایست

منو چهر عوض نیا (not verified)


با خودم گفتم که تو مهمان نه ای
رسم کوچیدن نه راه و رسم توست
تو درین دشت چکامه مانده ای
اوبه ای بر پا نمودی از سخنهای قشنگ
راه و رسم ماندگاران را به ذوق
با توان بادبان پیمود ه ای.

منوچهر عوض نیا


Souri

Behrouz jan

by Souri on

I'm really speechless dear. I couldn't believe you are so powerful to bring a whole story in poem so masterfully!! It is very melancholic, hope you didn't live this story by yourself...although, sufferance and wounds are the sources of inpiration for most of poems and piece of arts.

Your beautiful poem reminded me of a very old  song of Ebi. This song always leave me so sad. I alomost don't talk for a while, after having heard it. Here's the lyric and the play

Good luck to you my dear poet friend!

I'm so proud of you.

 

//www.2mahal.com/song/1792.htm

 


مسعود از امریکا

بسیار زیبا

مسعود از امریکا


در خیالم گفت: مهمان تو ام وقت جدایی آمده،

گفتمش: مهمان منم، ویلان منم،

در حدیث هجر تو گریان منم.

افرین!


Orang Gholikhani

Nice poem

by Orang Gholikhani on

Thanks Behrooz Jan