در اردوی «بیگ سِر»*

با خنده ی جرقه ها


Share/Save/Bookmark

در اردوی «بیگ سِر»*
by Majid Naficy
17-May-2008
 
[In English] "باید ذهنمان را از خودمرکزی رها کنیم

باید دیدمان را از انسان مرکزی پاک کنیم

تا اعتماد به دست آوریم

چونان سنگ و دریا که ما را از آن ساخته اند."

از "نقطه ی کارمل" سروده ی رابینسون جفرز**

یک
----

سگ در کنار آتش است

و چوبدستی در سایه ها

چشمها پر دودند

لبها پر سخن

و اشباح، سرگردان

فردا به جنگل می رویم

برای دیدن آبشار

و من چوبدستی ام را

با خود خواهم آورد

دو
----

چوبدستی مرا نسوزانید!

جنگل پر از هیمه است

منهم آتش را دوست دارم

با خنده ی جرقه ها

و رقص پریهاش

چوبدستی من کجاست؟

می روم که هیزم بیاورم

سه
----

چادرخواب من کوچک است

چکمه هایم را بیرون می گذارم

صبح که آنها را به پا می کنم

جورابهایم خیس می شوند

به سراپرده ی همسایه نگاه می کنم

و سگی که از پسِ درِ توری

به من پوزخند می زند

چهار
----

می خواهم دستهایم را بشویم

و گوشت ها را سیخ کنم

صابون کجاست؟

شیر آب، حرف می زند

با گودال آب زیر پایش

و جاصابونی ی بی سرنشینی که روی آب

همچنان تاب می خورد

پنج
----

تخم مرغ ها را برده اند

پوسته هایشان هنوز

روی علف ها پیداست

باورکن راکون ها دزد نیستند

دارند صبحانه را آماده می کنند

تا ما بربری ها را گرم کنیم

آنها با تابه های پر برمی گردند

شش
----

چند بار بر گرد تو نشسته اند

و از زندگی خود سخن گفته اند؟

آتشدان سنگی، رازدار است

و در دل خاکستری اش

برای همه جایی هست

هفت
----

"خوشا ستم کِشان

که وارث زمین خواهند شد"***

یک روز در این کوره ی متروک

درختها را می سوزاندند

و اینک از درون دودکش آن

پرچم سبز شاخه ای تاب می خورد

هشت
----

خرسنگ پیر در کنار دریا

به نماز ایستاده است

با دستاری بزرگ و قامتی خمیده

و پرندگان دریایی بر فراز آن

تکبیر می گویند

نه
----

همچادر من عادتی غریب دارد

هنگام خواب، "پول پول" می کند

و هنگام سرشکن کردن پول

پیدایش نیست

ده
----

ذخیره ی شراب ته کشیده

و میخانه ی "اونا" بسته است

"با نیم بطری تکیلا چطورید؟"

همسایگان ما چه بخشنده اند!

امشب در کنار آتش

از شعرهای "جفرز" می خوانیم

آیا آنها هم از "سپهری" خواهند خواند؟

29 مه 2001
[In English] * Big Sur منطقه ی زیبایی ست در کالیفرنیای مرکزی نزدیک به اقیانوس آرام با چندین پارک جنگلی.

** Robinson Jeffers (1962-1887) شاعر عرفانی و طبیعت گرای کالیفرنیا که با زنش Una در بیگ سر زندگی می کرد و مانند سهراب سپهری در شعرهایش عشق با طبیعت را با وحدت وجود درهم می آمیخت.

*** از انجیل متی 5:5


Share/Save/Bookmark

Recently by Majid NaficyCommentsDate
دلیل آفتاب
3
Dec 02, 2012
Fire
2
Nov 18, 2012
Sattar Beheshti: "More Honor in Death"
4
Nov 13, 2012
more from Majid Naficy
 
default

Sleep little darling.

by Francesco Sinibaldi (not verified) on

That sunshine
remains in the
heart of a prickle
like a luminous gleam
now reflecting the
pain; and everywhere
a light disappears
giving the red
wind where your
spirit outshines....

Francesco Sinibaldi