IDEAS

The right to insult

You just don’t understand humor!

14-Jan-2009 (6 comments)
Holiday seasons are excuses for gathering and parties and fun. As usual this Christmas night became a perfect pretext to gather with friends, play games, eat, drink and be asked, as in all parties: “got any new jokes?” or “ let me tell you a joke”. However, when the joke telling starts, before you know it, the red zone is trespassed and male’s mother and sisters become subjects to all types of verbal aggression with sexual tone.In the following lines, I would like only to state what went though my mind, hearing men sharing their rhetorical (!) gifts of jokes and friendly insults to each other, over a game of backgammon and even in discussing a point>>>

NABAVI

عکس امام در ماه وطنز نبوی

چند کلمه درباب شایعات رایج

14-Jan-2009 (30 comments)
چندی پیش دوستی برایم یک ایمیل فرستاد ونوشت :" متن ضمیمه طنزی است از سید ابراهیم نبوی بخوان! ازخنده می میری" طنز نبوی را خواندم ودریغ ازحتی یک لبخند چه رسد به مٌردن. محض اطمینان در اینترنت چند مطلب دیگر از نبوی پیدا کردم وخواندم وذره ای طنز در آن نیافتم. نمی دانم چه کسی برای اولین بار ادعا کرد که سید ابراهیم نبوی طنز نویس است ؟ خودش گفت یا رژیم اسلامی یا هردو؟ به هر حال حکایت ، حکایت عکس امام در ماه دیدن است که سال 57 شخصی ادعا کرد که عکس امام را در ماه دیده ودیگران هم دیدند. با وجود اینکه هیچ نوع دلیل علمی وعینی برای حضور شخص امام خمینی در ماه وجود نداشت وگرنه حتما فضانوردان روسی یا آمریکایی گزارش حضوراو در ماه را می دادند!>>>

SEX & RELIGION

شباهت سکس و مذهب

مشتریان اصلی هر دو مردها هستند و زنان از هر دو بیشتر برای کنترل مردها استفاده میکنند

13-Jan-2009 (4 comments)
حرف روحانیّت همیشه این بوده که زن و مرد مثل آتش و پنبه هستند و آنی که در کنار هم قرار بگیرند در هم افتاده و شعله ور میشوند. بنابراین واجب شرعیست که به هر وسیله که شده این دو جنس را ازهم دور و جدا نگاهداشت تا اسباب معصیت و گناه فراهم نیاید. بهمین جهت آنها دائماً در تلاش نگاهداری از ناموس و عترت و عورت و عصمت و در یک کلام قایم کردن سکس امّت اسلامی هستند. چه خوب میشد اگر رهبران مذهبی همین حسّاسیّت را در مورد خودِ مذهب هم نشان میدادند و آنرا مانند سکس از صحنهَ عریان دولت و جامعه به پشت درهای بسته میبردند. چرا؟ به این دلیل که سکس و مذهب از بسیاری جهات شبیه به هم هستند. بعنوان مثال: >>>

HUMOR

Seema (2)

Javad shadowed Seema for months, asking her to marry him repeatedly

29-Dec-2008 (13 comments)
I met Seema at Bellagio on one of my frequent runs to the ATM machine. Being a lousy poker player and not knowing my limit, I spent more time pacing to the ATM machine than at the poker table. One look at me and Seema knew she had a customer (sucker) for life. Now, make no mistake about it, though a high school dropout, Seema had a PhD from the school of hard knocks. In her profession she needed not to be book smart but street smart. Seema hustled the hustlers, cheated the cheaters and swindle the swindlers. She was such savvy negotiator that she could perhaps negotiate the Middle East peace, if she could find the Middle East on a map>>>

CARTOONS

As real as it gets

As real as it gets

Making you laugh -- and cry

by Bozorgmehr Hosseinpour
25-Dec-2008 (6 comments)

>>>

MOSAFER

فرار مغزها

پرواز از تهران به آمریکا

25-Dec-2008 (23 comments)
راستش نمیخواهم سرتان را درد بیاورم ولی همینقدر عرض کنم که بعد از خدمت نظام وظیفه، به کون ما بستند که شما در گروه سپاهیان دانش ممتاز قرار گرفته اید. البته دستشان درد نکند و ما شکایتی نداریم. ولیکن، شخص بنده هرگاه لغت "ممتاز" بگوشم میرسید، بیشترآن آجیل فروش معروف را بخاطر میاوردم و یا نان خامه ای ممتاز را و فی الواقع تعبیر "سپاهی ممتاز"، قدری ثقیل مینمود و نوش دارویی بود بعد از مرگ سهراب. گرسنگی کشیدیم، با عقرب، رتیل، کک وساس و پشه و ژاندارم دست و پنجه نرم کردیم، پنجاه شاگرد را در دهکده ای دور افتاده درس دادیم، در ساختن حمّام هم شرکت کردیم و مخصوصأ آنکه نگذاشتیم برخی از اهالی دهات مجاور، آجرهای کلات ناصری را به یغما ببرند. چند ماه بعد از اتمام خدمت، بلیط هواییمای باربری نظامی را که از تهران به آمریکا پرواز میکرد، تهیه نمودم، که اگر خاطرتان باشد، افراد غیر نظامی نیزدر صورتی که هواپیما خالی به آمریکا میرفت،>>>

MEAT

Life is beautiful

"I am Muslim – what use is kosher to me? You can discount the kosher!”

25-Dec-2008 (5 comments)

Feliss Nabbidad!” yells dad. “Happy birthday Jesus!” – it’s always a bad idea to stay at your parents' on Christmas Eve. Cheery Mexican brass blares from the stereo.
“What's that noise dad?”
“Happy Christmas!” he shouts. “No sleigh balls in Mexico Christmas. I hate sleigh balls.”
“Sleigh bells, baba. Not balls.”
“¡Próspero año nuebbo!”

It’s 9am!” I shout.
“Six hours to Queen's speech.”

>>>

HUMOR

Seema

Negotiating with hookers during economic downturn!

18-Dec-2008 (22 comments)
Like many of my Iranian compatriots, I frequent Las Vegas for three primary reasons: gambling, alcohol and a hooker named Seema. If hookers were rated based on appeal and performance, Seema would have been up there with the best of them. Seema is beautiful -- damn beautiful. She looks something like a malnourished Bollywood star blended with Selma Hayek and a drop of Kate Moss. If that look does it for you, Seema is your girl. Her best features, by far, are her eyes. They are dark and mysterious. Her long legs, perfect nose (nose job) and bodacious tatas (implants) make her stand out in the crowd.>>>

HUMOR

Santa is ours

My speech to the Annual Father Christmas Conference

17-Dec-2008 (6 comments)
I have a recurring dream. I fly to the homes of Jews, Muslims, and leave presents for their children. Christians are outraged. In one north London school, Jews and the Muslims who’ve received Xboxes from me are punched and kicked by the parents of other children. “Santa is ours,” they say. “He’s ours, you can’t have him”. Newspapers columnists: "It's multicultural madness when Santa Claus favours the children of lesbian disabled Jews and Muslims instead of the people who invented him.” In the dream I fly to Lapland. It's not my intention to favour non-Christians, it just happens that way. As for the Jews and Muslims, they are forced into a unity under oppression after being spat at on the school run>>>

TEENAGER

Got Depression?

“Kids your age who live in Iran. They should be depressed … not you!" I shouted

02-Dec-2008 (22 comments)
My brother called the other day. I was a bit surprised. We don’t talk much. Life has been busy and our relationship has been reduced to quick chitchats, consisting of a few words and not much content. We sometimes go for months without talking. Dealing with kids, wives, demanding jobs, the in-laws, and everything in between, leave us both with no time or energy to keep the communication channels open. He sounded stressed on the phone. “What’s wrong?” I asked him. “Well, you know, shit hit the fan with Kami. We got issues,” My brother said. Kami is my brother’s teenaged son. The kid is a bit strange and very shy. He is one them kids who wear only black and walk around in long trench coats and military boots. He scares me.>>>

KIDS

Twin Adventures

What are Kourosh and Siavash up to now?

02-Dec-2008 (2 comments)
...>>>

ZAN

"زن ها فقط یه بدن اند"؟

باورش برا مردای ما سخته

28-Nov-2008 (9 comments)
اون زمونا که ما یه الف بچه بودیم و کله مون مثلن بوی قورمه سبزی می داد، به آمریکایا فحش می دادیم که نژادپرست اند، سیاها را قبول ندارن و اینا. یه روز یه آدم بیکار، پرسید؛ حاضری آبجی ت زن یه سیاه بشه؟ خب، راستیاتش فکرشو نکرده بودیم. آبجی مونا دوست داشتیم! چطوری می شد بدیمش دست یه سیاه؟ حالام نقل ما جماعته، حرف که مالیات نداره، آدما می زنن. یعنی بس به حرف، حالا خیلیا یه پا "فمینیست" شده اند! ولی خب، از یه طرفم اگه شومام که یه خانوم حسابی هستی، قبول کنی که این "بدن" کله روش نیست، دیگه حَرَجی به آقایون نیست، هست؟ یعنی شوما میگی آقایون باید فکرشون را عوض کنند؟ خب اونا که نزائیده اند، نسابیده اند، نشُسته اند، نروفته اند، خیلی که حالیشون باشه و بخوان طرف ما را بگیرن، یه چیزای می نویسند مث "آزاده خانوم ..." با چه میدونم دکتر چی چی... یه روضه آبگوشتی با ادویه ی روشنفکرانه! خداوکیلی باس قبول کرد که یه چیکه شم تقصیر خودمونه، قبول نداری؟>>>

TANZ

حساب "سرانگشتی"

دور از جان حجت الاسلام سبزواری، انگار خود شیطان هم یه چیزیش میشه ها!

13-Nov-2008 (5 comments)
با این حساب، از هر هفت نفر در دنیا، شش نفرشان جزو "هیات ابناء" و "جماعت فواحش" اند! یعنی چیزی حدود سه میلیارد ابنه ای و در همین حدود هم فاحشه روی زمین پلاس اند! چه گلستانی! تازه این به شرطی ست که تمامی یک میلیارد مسلمان روی زمین با بسم الله "دخول" کرده باشند! که این هم خودش اگر و مگر دارد ... خب، سوال است دیگر! مثلن خود بنده از کجا بدانم حضرت ابوی رحم الله علیه، با بسم الله "دخول" کرده؟ و در اولین قدم افتادن میان خشت، شیطان ولد الزنا انگشتی به حقیر نرسانده؟ کون که کنتر و کیلومتر شمار ندارد تا شماره بیاندازد، بله؟ اگرچه ما ناموسمان را دست نخورده و "آکبند" از آن جزیره بیرون کشیدیم و در غربت هم سال ها مثل شیر از بکارت خودمان دفاع کردیم. ولی همین چارسال پیارسالا دکترمان حدس زد که مشکل "پروستات" داریم و ما را فرستاد سراغ متخصص.>>>

POLYGAMY

چندهمسری در ادبیات ایران

نظامی فقط زوم می کند روی عشق خسرو و شیرین و از نهصد و نود و هشت زن دیگر سخنی به میان نمی آید

05-Nov-2008 (14 comments)
چندهمسری در ادبیات ایران، را به طور مثال در"خسرو و شیرین" نظامی داریم، توجه داشته باشید که چون در ایران آقایان همیشه مقدم اند، اسم خسرو خان قبل از نام شیرین خانم می آید، در داستان "خسرو و شیرین" زنهای دیگر همه در مه و غبار به سر می برند و فقط از مریم می شنویم و دسیسه هایش برای ملکه و یا سوگلی شاه باقی ماندن و سر به نیست کردن هووها. از آن طرف شیرین پس از آن که به همسری خسروپرویز در آمد، در قصری وسط بیابان (انها که قصرشیرین را دیده اند می فهمند چی می گویم) زن دوره ی شکار خسروخان شد. یعنی خسرو پرویز گه گاه برای شکار و یا به بهانه شکار به آن منطقه می آمد و جلوس می فرمود. شیرین در آن غربت و برهوت برای رفع تنهایی با جوان هنرمندی گرم گرفته بود تا این که فضول ها و فتنه ها به شاهنشاه خبر دادند که چه نشسته ای زنت با فرهاد گرم گرفته و شاهنشاه هم با حقه ای فرهاد را از سر راه خود برداشت. یعنی چند همسری وجود داشت ولی فقط برای آقایان و هر آقای ایرانی هم سلطان خانه ی خویش است دیگر! >>>

KOOROSH

منشور کورش بزرگ

چطور ممکن است ما همان ملتی باشیم که امثال کورش را بدنیا هدیه کرد وقتی امروز یک بسته لواشک را هنوز بلد نیستیم چگونه بسته بندی کنیم؟

28-Oct-2008 (19 comments)
بمناسبت بزرگداشت روز کورش کبیر که امسال بخاطر نزدیکی آن با روز Halloween ما هردو را با هم جشن خواهیم گرفت که خرجمان کمتر شود، خواستم در مورد "لوحه کورش" که به آن "سیلندر کورش" نیز میگویند قدری با هم صحبت کنیم. اخیراً حتماً با خبر شدید که یک خبرنگار نشریه اشپیگل آلمان بنام شولتز نقل قول کرده بود از قول تاریخشناس آلمانی کلاوس گالاس که او هم به استناد به گفته های یک استاد تاریخ دیگر آلمانی بنام جوزف وایزهوفر ادعا میکند که بله "کورش، یک پادشاه دوران امپراطوری ها و کشور گشائی ها نمیتواند اولین منشور حقوق بشرو آزادی ادیان را شخصاً صادر کرده باشد چون او شاه کشوری بوده که مردمش از ترس باید پای او را میبوسیدند"، و اضافه میکند که "این یک دروغی است که محمد رضا شاه در 1971 در جشنهای دوهزارو پانصد سال شاهنشاهی علم کرد!" >>>