News

دوست محترم

کاملا درست استنباط کرده اید که من شرایط امروز جهان را از دیدگاه برخورد گروه های طرفدار مدرنیته با گروه های  بنیادگرا میبینم که منافع کارتل های عظیم اقتصادی هم در آن نقش موثری دارند همانطوریکه ذکر کرده ام در هر کشوری این گروه بندی وجود دارد بطوریکه نیمی از مردم امریکا ممکن است از جریانات بنیاد گرایانه با توجه به منافع بدست آمده پشتیبانی کنند و در این راستا تا قبل از حادثه 911 تمام امکانات دول غربی برای تجهیز دولت های بنیاد گرا هزینه میشد. البته این جناح بندی پیچیده تر از آنست که بتوان مرزهای مشخصی را در آن تعیین نمود اما کشور امریکا با وجود داشتن بیش از 5 میلیون فراماسونر رسمی  در مواقعی پیشتاز ترسیم و تبیین جریانات مثبت مدرنیته  در تمام دنیا شده و میشود( خواهشمند است که از کنار این موضوع بی توجه بگذرید که انچه ایرانیان از جریانات فراماسونری میدانند منشعب از القائات دروغین  اسماعیل رائین است که به این وسیله کلاشی میکرد و بیان این مهم مقاله طولانی دیگری را میطلبد)ـ

استفاده از کامپیوتر های  خیلی پیشرفته ناقض این موضوع نیست که در پشت برنامه ریزی هر کامپیوتری مغزهای متفکری صف بسته اند. کامپیوتر تنها یک وسیله تسهیل کننده است  ولی وقتی اطلاعات چندین نفر را یکجا ذخیره کرد دیگر از عواطف خصوصی پیروی نکرده و در پاسخ کمتر از نیروهای انسان های برنامه ریز و  سازنده آن دچار اشتباه میشود. یک کامپیوتر میتواند دانسته های هزاران متخصص را همگون کند و همیشه خرد جمعی بر هر خرد فردی رجحان دارد ـ این نقش را در بازیهای کامپیوتری به عیان دیده اید که با برنامه ریزی های فوق پیشرفته فقط تعداد اندکی فوق نابغه میتوانند کامپیوتر را شکست بدهند. در آخرین پیکاری که کاسپاروف به یک کامپیوتر با نتیجه 3 به 5 باخت, اذعان کرد که در بیست سال آینده هیچ بشری نمیتواند به مصاف یک کامپیوتر فوق پیشرفته برود.ـ.

من نمی گویم تمام مردم دنیا دست به سینه در خدمت امریکا و انگلیس هستند. مثلی هست که میگویند رئیس قافله را ببین و تمام کاروان را بدزد. امریکا نمیتواند در جلد یکایک نیروهای طالبان برود اما قادر بوده تا خانم بوتو را با خودش همسو کند و در مرزهای افغانستان به پرورش این جانوران بپردازد.

در ایران همسوئی با چند آخوند متنفذ کافیست که ذوب شدگان ولایت هم  ندانسته با انگشت یک نیروی تعین کننده سمت و سوء بگیرند.

ذکر آخرین نکته لازم می اید که برعکس انگلستان , در امریکا لابی های مختلف قدرت دارند و لزوما جناحی که در آمدن خمینی دخیل بوده میتواند قسمتی از مافیای نفت و اسلحه باشد که از قوانین دولت مرکزی چندان تبعیتی نمیکنند. 

اما راهکارهای استقلال طلبانه بیشتر از آنکه یک معنی منسجم را حلاجی کند تنها شعار مانندی است که معمولا رهبران جهان سوم برای انقیاد بیشتر ملت های خود از آن استفاده میکنند. در این جهان هیچکس مستقل نیست. در درجه اول تابع خدا و طبیعت هستیم که در تمام رفتار ما نقش دارند. در دنیای انسانی هم استقلال سخنی بی معنا هست. هر کودکی در مقابل والدینش غیرمستقل هست. هر شهروندی در مقابل قوانین مدون اجتماعش مجبور به رعایت اصول جمعی مشخصی هست. در ایران از تعبیر کلمه استقلال سوء استفاده شده است. همکاری با یک دولت خارجی که با ما منافع مشترک دارد معنای خیانت و عدم استقلال را نمیدهد. اگر آیت الله کاشانی از قدرت امریکا و انگلیس بر ضد حزب خائن توده و دولت شوری استفاده نمیکرد اکنون ایران ایرانستان بود و من همگرائی کاشانی و انگلیس را درایت می بینم و نه خیانت. دنیا محل همکاری های مشترک است و ملتی پیروز است که بیشترین مراوده را با دول خارجی دارد و از امکانات آنها برای بهبود شرایط زندگی ملتش بهره مند میشود. تنها نوعی ارتباط باطل است که رهبری بخاطر منافع شخصی اش دست به سینه یک دولت خارجی بشود

برای پایان مطلب و درز گرفتن گفتنی ها لازم است که اضافه کنم که مردم ایران به مانند تمام مردم جهان محتاج به همکاری با تمام بشریت هستند و نام این استقبال است و نه استقلال و مردم ایران به مانند تمام مردم جهان نوکری کورکورانه کسی را نباید بکنند که این اصل سرسپردگی هست وگر نه هرگونه ارتباط خارجی که به نفع ملت ایران باشد نوکری و عدم استقلال نیست و بسیار واجب و پسندیده است.و مرزهای این همکاریها را گروه بندی های کور مذهبی کمونیستی فاشیستی تشکیل نمیدهند.ـ. 

Kamran, thanks, good analysis of CIA/MI6 role in propping up

the so called "islamic movement". There are actually good official documentations released in US and britain showing the role of both agencies in arming and training the islamic movement in afghanistan and entire middle east.

BTW, use of illiterate islamist fighters to block the spread of communism goes back to founding of the soviet union in 1917. Saudi arabia wahabism, Reza shah himself and his son mohamad reza were installed and supported by the west for their anti communist stance. But as you so correctly pointed out, khomeini and his islamist khalifat, just like Bin Laden, did the biggest service to the west. CIA/MI6 bosses must had been given huge bonuses for installing these two poppets so succesfully!

And it was not only US/Britain who made use of islamist boneheads as cheap dispensable fighting machines against communism. Hitler fomed SS divisions of Bosnian muslims to fight predominantly Communist guerilla fighters in Balkans. He did the same in Sovit union during the fight for startegic city of stalingrad. Muslims from southern republics of soviet union were used as mecenaries to attack soviet red army. Of course hitler lost both the battle of stalingrad and WW2. Stalin took characteristically swift punitive actions against mulims found collaborating with german enemy. The southern republics of the soviet union remained peaceful and free of islamist fanatics until the collapse of the soviet union. 

 Cold war and communism apart, people who suffered and continue suffering most at the hands of this evil islamsit fascists are the ones in Iran, Afghanistan, southern republics of russia abd frest of middle east. So as upset as I was when I heard about London bombing or 911, I could not help but thinking , chicken has gone home to roost....

دوست عزیز (2)ـ

در قسمت اول این گفتار نقل کردم که چگونه همکاری مشترک خمینی و سیا و ام6 در انگلستان باعث شد تا کسی مثل سلمان رشدی را علم کنند. منافع این حرکت برای دنیای غرب که با چنگ و دندان در جنگ سرد  با شوری در نبرد بود بیشمار بود. آن ها میتوانستند توده های بیسواد مسلمان را طوری مغز شوئی و تجهیز کنند تا با کافران  در آویزند و در نبرد غرب با شوروی سربازان بی جیره مواجبی باشند که مثل آدم آهنی تربیت شده تا فقط به صدای رهبر دینی خودشان لببیک بگویند. طرفند سلمان رشدی قلم تمام کسانی را که ممکن بود به کنکاش  این سیاست  بپردازند شکست و روزنامه های دنیا سلامت را به انفجار یک بمب در دفتر روزنامه ترجیح دادند و جانب سانسور پنهان را پیش گرفتند. آنچه را که غرب میخواست با تقویت تند روهای اسلامی ممکن شده بود. حمله دائم به مناطق نفوذ شوروی بعنوان کافر کشی و محارب با خدا, جریان کانالیزه شده صادرات نفت, از بین بردن روشنفکران متعهد در هر کشور, فروش و صادرات اسلحه با قیمت های گزاف در بازارهای سیاه, همسویه شدن جریان پخش مواد مخدر با شرکت ایران و مافیای امریکا (این جنگ بین مافیای امریکا و ایتالیا هم بود. ایران که نفت را بشکه ای 5 دلار می فروخت در مقابل این خوش خدمتی اسلحه های غیر مجاز را تحویل میگرفت)ـ

طرفند 3 گانه خمینی امریکا انگلیس را ماموران وزارت اطلاعات ایران بسیار پسندیدند. زیرا یاد گرفتند که چگونه میتوان با یک طرفند کوچک لب تمام مخالفان را دوخت و آنها را به سانسور درونی گسیل داشت. در یک روز از پیش تعیین شده , مجله فاراد که مجله ای کاملا علمی بود و حتی یک کلمه سیاسی چاپ نمیکرد و در ان از طنز و کاریکاتورهم نشانه ای نبود, ناگهان در شماره آخرش کاریکاتور خمینی را کشید که با توپی هم شکل دنیا مشغول بازی هست. بلافاصله بسیجیان نان خور وزارت اطلاعات و مامورین خفیه ی از پیش تعیین شده  به خروش آمدند که دفتر این مجله را باید آتش زد و مدیر مسئول آنرا به اسفل السافلین فرستاد. به رهبری سازمان اطلاعات ایران, عده ای مزدور در میدان 24 اسفند تهران جمع شدند و دفتر مجله را که در طبقه دوم یک عمارت 4 طبقه بود به آتش کشیدند. نکته جالب در این بود که در جریان این نمایش از پیش تمرین شده نه قطره خونی به زمین ریخته شد و نه آتش به اندازه یک وجب به ساختمان های اطرافش سرایت کرد. درست مثل آتش سوزی که در فیلم ها اتفاق می افتد. در این میان هیچکس از سرنوشت مدیر و احیانا مدیر مسئول مجله کلمه ای نمی گفت.

من که نسبت به سرنوشت این مدیر مسئول بسیار دقیق شده بودم, در فرصتی مناسب, از منبع خبری خود در دفتر رهبری پرس و جو کردم و پاسخ من اینگونه بود:ـ

" طی برنامه ای از پیش تعیین شده تمام مسئله به صورت خیلی خوب اجرا شد"ـ

و وقتی دنبال سرنوشت مدیر مجله را گرفتم پاسخ سئوال من اینگونه بود

" شخص مدیر مجله ماموریت خودش را به خوبی اجرا کرد و اکنون سوار بر هواپیما عازم کشوری اروپائیست!!!ـ

حاشیه یک خبر بیش از این بمن مجال نمیدهد  تا در مورد این مسائل کلیدی در گفتگو بنشینم. اما بقیه داستان را خودتان میدانید که چگونه دیوی را که غرب از توی بطری بیرون آورد به صورتش چنگول کشید و جمعیت خاموش مردم در غرب از رهبران سیاسی خود خواستند تا به حمایت از مسلمانان تروریست پایان دهد که این نقطه عطف را اسامه بن لادن با حماقت ذاتی مستتر در یک انسان دگم مذهبی بوجود آورد تا کشورها و مردم کشورهای غربی که تا آن زمان از مسلمانان تروریست خود تربیت کرده سود فراوان می بردند در صدد نابودی دست پرورندگان خودشان بر آیند.

نکته اول  ـ برای پاسخ به این ابهامات تاریخی بزودی سلسله مقالاتی را که تقریبا توانسته است مسائل 100 ساله اخیر را به نحوی صحیح و بیطرفانه به حلاجی بکشد, طی 5 قسمت در منبری دیگر به تصویر خواهم کشید تا مجالی باشد که با دقتی موشکافانه قدری در باره زوایای تاریک تاریخ و رویداد ها به گفتگو بنشینیم.

نکته دوم ـ من در این مقاله مطالبی را بصورت مختصر بیان کرده ام که بیان کامل آنها  صفحات بسیاری را شامل خواهد شد. در پاسخ دوست عزیز این صفحات هم در مقاله بعدی اندکی اشارت خواهم داشت. 

دوست عزیز

strategic depth

KOORI ASSA KESHE KOORI DEGAR BOVAD.                  Maziar

دوست عزیز

شما مجاز هستید که من را دائی جان ناپلئون بنامید اما متاسفم که به شما بگویم که یا رهبران رژیم آخوندی با ایدئولوژی های زمان حاضر آشنا نیستند و یا عامل دست نشانده یک قدرت خارجی هستند.

در شطرنج سیاسی امروز جهان دیگر تعصبات دینی مذهبی ناسیونالیستی در متن قرار ندارند و هرگونه گزینش و گرایش مذهبی تاریخی ناسیونالیستی باعث شکست میشود. تقسیم بندی جهان بصورت اسلامی و یا کمونیستی دیگر کارائی ندارد امروزه در دنیا تقسیم بندی جدیدی شکل گرفته است. ادغام ملیت های مختلف در قالب های نو مجالی برای تجدید  جنگ های صلیبی و یا باز گشت به گذشته ها, اعم از تجدید عظمت رم باستان یا احیای امپراطوری اطریش و یا امپراطوری اسلامی را میسر نمیسازد.

در این میان دنیا کاملا دوقطبی شده و یا در بعضی جوامع عقب افتاده این دکترین جدید همچنان در حال تکوین است. در دنیای امروز تنها تقسیم بندی ما بین مدرنیته و بنیاد گرائی شکل گرفته و لزوما مردم هر کشوری میتوانند  در ابعاد این تقسیم بندی قرار بگیرند. یعنی میتوان تصور کرد که نیمی از مردم ترکیه بنیادگرا و نیم دیگر لائیک هستند. همین تقسیم بندی در اسرائیل و بقیه ممالک هم وجود دارد . لاجرم نیمی از مردم ترکیه و ایران و اسرائیل در یک کفه ترازو قرار دارند و نیمه دیگر هم در قالب های مذهبی متحد  میباشند. در این میان سوریه و کشورهای کمونیستی با ابعاد این تقسیم بندی جدید  کاملا آشنا هستند اما با توجه به دگماتیزم مذهبی دولت ایران مرجح میدارند که وارد فاز جدید نشوند تا حداکثر میزان منافع تجارتی, در جاده ای یک طرفه را, فراچنگ بیاورند.

با این وجود, در دنیای به شدت در هم آمیخته  امروز, تنها دولت هائی  قادر به بازی در شطرنج جهانی هستند که ابعاد و قوانین این دکترین جدید را میشناسند. تا قبل از سپتامبر 11,  منافع دول مطرح جهان بر این پایه قرار داشت تا از بنیادگرائی اسلامی بر ضد رژیم های کمونیستی بهره برداری کنند. کامپیوتر های سازمان سیا اینطور تشخیص داده بود که تنها با تربیت یک گروه خشن اسلامی میتوان در جلوی کمونیست ها ایستاد. و به کمک سیا رژیم ایران اسلامی شد و طالبان هم در پاکستان و افغانستان رشد کردند.

برای اینکه مطبوعات مستقل جهان به مسئله اسلام و پیامبر آن محمد نپردازند.  شخصیت سلمان رشدی خلق شد. سلمان رشدی که در سال های اولیه بعنوان مهمان در کنفرانس های اسلامی رژیم آخوندی در ایران شرکت میکرد, با هم آهنگی خمینی و سیا و اینتلیجنت سرویس انگلیس در تمام دنیا بعنوان موهن مطرح گردید که البته خمینی هم رل خودش را خوب بازی کرد و با تعیین مبلغی گزاف برای ترور او به هیجان بازی افزود. من وقتی بیشتر به جریان این بازی پی بردم که در رادیو جمهوری آخوندی این خبر منتشر شد  " سال گذشته سلمان رشدی 53 مخفیگاه را عوض کرده و برای اینکار حد اقل 2 میلیون پوند هزینه شده است."

پر واضح است که حمایت از جان سلمان رشدی توسط دولت فخیمه انگلیس احتیاج به این همه تدارکات ندارد اما سلمان رشدی اخطاری بود به نویسندگان جهان تا اگر جرات کردند که سخنی در باره محمد و اسلام بنگارند , جانشان دیگر در  امان نخواهد بود. یعنی رشدی با انهمه یال و کوپال , دولت انگلیس 53 مخفیگاه را عوض کرده است و تو ای نویسنده یک لا قبا, بیدار و به هوش باش تا اگر در مورد اسلام قلم را کج کردی مورد ترور قرار خواهی گرفت. متعاقبا یک بمب را بیرون ساختمان انتشارات پنگوین منفجر کردند تا این اخطار شامل حال  موسسات مهم انتشاراتی دنیا هم بشود. این همکاری مشترک خمینی با اربابانش باعث شد که دیگر کتابی یا مقاله ای بر ضد اسلام منتشر نشود. زیرا  غرب در حال مبارزه با شوروی بود  و مایل نبود این سپاه جهال را از دست بدهد

ادامـــــــــــــــــــــــــه دارد.. . ..  

آقای محترم

Just as a reminder

آقای محترم

با کمال تاسف من نمی توانم با هیچکدام از عقاید شما همسوئی داشته باشم. در دیدگاه من منافع حیاتی ایران مطرح است و شما در دسته گروهی قرار دارید که خواب تجدید عظمت اسلام را می بینید و در این صحنه آرائی که بیشتر به خود فریبی همانند است  رژیم آخوندی منافع حیاتی ایرانیان را فراموش کرده و رفتار و کردارش متاثر از باورهای  قرون وسطائی فسیل شده است. اگر شیعیان که اقلیت کوچکی در دنیای اسلام هستند نمی خواهند بفهمند که اکثریت سنی به آنها بعنوان بدعت گذار و مرتد و کافر نگاه میکنند و هیچوقت با آنها همدل نخواهند شد به خودشان مربوط است..

چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی     که یک سر مهربانی دردسر بی

اگر سوریه گرایشی به ایران دارد بعلت منافع سرشاری هست که رژیم آخوندی در دامن دار و دسته اسد ریخته است. اسد و همپالگی هایش در دور حزب بعث جمع شده اند که مرامی نیمی کمونیستی را دنبال میکنند و تا وقتی گاو ایران به آنها شیر میدهد آنها هم دم تکان میدهند. در عرصه بین المللی اعتماد به کمونیست ها هم از نوع بلاهت های چند جانبه هست. در مرام کمونیستی همه چیز بصورت مادیات در نظر گرفته میشود. یک کمونیست امروز  دستش را در دست شما میگذارد و فردا وقتی کسی بیشتر منافعش را تامین کرد همه چیز  را فراموش میکند. این دولت ها کمونیستی خیلی هم  7 خط هستند. در ظاهر میایند و اصول  مذهبی و ایده لوژیک رژیم آخوندی را قبول میکنند. برای خوش آمدن و تحمیق ایرانیان چاوز لا مذهب هم منتظر ظهور امام زمان میشود و یا با عقاید آخوندی همخوانی نشان میدهند تا جیب هایشان پر شود (روسیه و چین و کره شمالی و سوریه و نیکاراگوئه از همین دوستان دست در جیب ما کرده هستند). از نظر یک کمونیست عقب افتاده ترین نوع حکومت نوع مذهبی آنست و چون به هیچ چیز اعتقاد ندارند تنها بخاطر منافع مالی  رفیق میشوند و بعد در موقع لازم از پشت خنجر میزنند که سوریه هم از همان قماش است.

در مورد صدام حسین باید قبول کنیم که اگر روز و شب رژیم آخوندی به فکر صادرات انقلاب و ایجاد اغتشاش در بین عراقی ها نبود هرگز صدام به ایران حمله نمیکرد. امروز قرن بیست و یکم است و دنیا بطرف آزادی  کامل عقاید پیش میرود. ایجاد تحریکات مذهبی حکایت از یک جمود فکری دارد که در دنیای امروز جائی ندارد

متاسفم که به شما بگویم  آورنده تمام حکومت های مذهبی در خاورمیانه (از جمله ایران و پاکستان و افغانستان و در اروپا لهستان) همین امریکا بوده است تا کمربند سبزی به دور شوروی بکشد. امریکا این رژیم های واپسگرا را خلق کرد تا دگم های اسلامی را با دگم های کمونیستی در گیر کند. و الحق که کامپیوتر های سازمان سیا خوب برنامه ریزی کرده بودند تا به سقوط شوروی انجامید. بعد از آنهم امریکائیان در باطن هم پیاله  دگم ترین عناصر مذهبی بودند. این امریکائی ها بودند که کودتای نوژه را لو دادند. امریکا سرمست از پیروزی ناگهان یکی از نوچه هایش ناخلف از آب در آمد و امریکای به خواب رفته را  با زدن دو ساختمان در نیویورک بیدار کرد و از همان زمان امریکائیان تصمیم گرفتند تا با اسلام انقلابی (که خودشان آنرا درست کرده بودند) در بیفتند. در حقیقت بزرگترین اشتباه اسامه بن لادن حمله به این ساختمان ها بود. زیرا تا قبل از سپتامبر 11 سازمان سیا با چنگ و دندان از تمام حکومت های دگم مذهبی اسلامی حمایت میکرد

خلق سلمان رشدی به کمک اینتلجنت سرویس و سازمان سیا و خمینی برای ایجاد خود سانسوری در بین نویسندگان دنیا قصه ای طولانی هست که انشا 3 تا نقطه (...) در فرصت مناسب رقم خواهم زد تا ببینید که چگونه غرب با دگم تریتن عناصر مذهبی هم کاسه بوده است. 

I came here to say blaming Arabs for ills of Iran is as

diversionary of a stance as blaming Jews for the same thing, and to say only IRI and it's leadership and supporters are responsible and accountable for any harm done to Iran and it's people.

But the deceiving islamist Rats had been here alraedy and left their unbrearable disgusting odour behind.

Now outa here for a breath of fresh air.

عمق استراتژیک

آیا اکنون برخی منتقدان می‌فهمند «عمق استراتژیک برای یک کشور» یعنی چه؟! و «مرزهای کشور را هزاران کلیومتر آن‌طرف‌تر تعریف‌کردن» (در سوریه و لبنان و ...) یعنی چه و دارای چه مزیت‌هایی برای امنیت ملی کشورمان است؟!

Just as a reminder

 اگر اسرائیل  در موقع مناسب تاسیسات اتمی عراق را منهدم نکرده بود , خدا
میداند که اعراب , همانند بمباران شیمیائی حلبچه , چند بمب هسته ای بر سر
ایرانیان خالی میکردند.

Sir,

I suggest you read a little about Saddams Chemical and biological weapon sources before you make a comment as above. 

The United States was the main source of all Saddam's WMD weapons to be used against Iranian civilian and limitary target. Saddam was a pethatic fool and the main tool to carry the mission. 

The only thing that has changed in recent history is that finding another "fool" like Saddam these days. That is why Iranians are faced with their naked enemies who boldly threaten Iran with nuclear anhilation daily albeit at loss with no available middleman this time around to carry their massacares.

If your historic falacy about the Arabs is to be true, then so is this falacy that US, Israel and the West were no friend of Iran post WWII and they are not today. This was so evident during the Iran/Iraq war and is today!

As far as "Arabs" and Iran, for your information, It was the Syrians and Lybians who provided Iran with strategic weapons such as Scud missiles during the Iran/Iraq war to counter almost daily unlimited missile bombardements of Iran's cities by Saddam. This is while the US worked deligently to put an arms embargo on Iran while Saddam was being supplied arms to no avail by both East and West. Just so you know, Gas masks were also included among the ist of weapons Iran could not obtain abroad during the war.

Giving Syria missile technology is simply to return a favor to a real friend to say the least.

;-) 

P.S. Just to complete this post, It would be worthwhile to mention that it was the French with approval of the US who armed Israel with nuclear weapons that they now threaten Iran with "daily" not the "Arabs" as you suggested .