Grand Ayatollah Montazeri’s Fatwa
Tehran Bureau / Dr Sahimi
12-Jul-2009 (8 comments)

Grand Ayatollah Montazeri’s Fatwa: an Unfair Supreme Leader is Illegitimate
In a very important development, Grand Ayatollah Hossein Ali Montazeri, the most senior cleric living in Iran, and one of the top two* marja’ taghlid (source of emulation) in Shiite Islam, issued a series of Fatwas, calling the Supreme Leader illegitimate and saying that he was working with the government against religion. Montazeri has called on people to take action against this injustice, even if they have to pay a heavy price for it.
Ayatollah Motazeri, who has long been one of the most outspoken critics of Iran’s hard-liners, issued the Fatwas in response to a letter that Dr. Mohsen Kadivar, a progressive cleric and a former student of his, wrote asking for answers to several pointed questions. (Dr. Kadivar was jailed a few years ago for his outspoken criticism of the hard-liners and now lives in the United States.)
The letter congratulates the Grand Ayatollah on the occasion of last week’s anniversary of the birth of Imam Ali, the Shiites’ first Imam, and a cousin and a son-in-law of the Prophet Mohammad. The letter says that the anniversary has fallen at a time when peaceful protests against rigged elections have been met by injustice by the government, which has resulted in tens of deaths, hundreds of injured, and thousands of arrests — all carried out in the name of Islam and Shiism by those who use Imam Ali’s name but take the path of his enemies instead... >>>

recommended by IRANdokht

Share/Save/Bookmark

 
IRANdokht

easy Fred jan

by IRANdokht on

you sound like rainman dear

take care 

IRANdokht


Fred

Islamist Hobo

by Fred on

Just when Islamists think their cutthroat brethrens have succeeded in crushing the people the resident Islamist with the same holier-than-thou attitude is back from hiatus.

The Islamists/Anti-Semites and their likeminded lefty allies including card carrying Islamist whitewashers like this chap should know people of Iran have changed everything.

 The triumvirate can still make attempts as this Islamist does to like a Hobo jump on the peoples’ express train, but Islamist Hobo they remain.   


Q

total BS as usual Fred, try again...

by Q on

This is good

OMG! First Montazer, now Fred gives his approval! The movement is legitimate now! My life has meaning! Thank You!

Why don't you admit it Fred. We have the first nation-wide movement toward democracy, and it is under the color Green with the slogan "Allaho Akbar" with the legitimacy of Shiite Marja, exactly as it was 30 years ago. This must bother you and the boys enormously. Sorry, I know truth hurts.

The good news is despite some Islamist’s dogged try, the Islamist cutthroats republic does not have nuke yet and can still be overthrown.

IF the Iranian people decide, they can overthrow the government, nukes or no nukes. This has not so far been the demand of the Green movement. IRI hasn't even used tanks, how could nukes make a difference in anything that has happened so far? It can't! You are just talking out of your behind. How soon do short-sighted self-admitted "pro AIPAC" propagandists forget USSR and South Africa when it doesn't suit their sophistry!

Frankly, this shows there's hope for Israel after all.


IRANdokht

آیت الله منتظری، اعتراض به وضع موجود را «وظیفه ای همگانی» خواند

IRANdokht


This is a very important interview. Kadivar and Ayatollah Montazeri have been very outspoken against the way the countryis ruled by the radicals.

To call them mollahs and dismiss the Grand Ayatollah's objections only shows how detached one must be from the current situation of Iran. 

The people of Iran who are still running in the streets and dodging bullets appreciate his statement. I am sorry if some of us Iranians abroad need an explanation.

Thank you for your comments.

IRANdokht


Ali Akbar

Interesting....

by Ali Akbar on

the government might accuse the Grand Aytollah of being a Bahai...


Fred

The hype & the reality

by Fred on

This is good, but not as good as the Islamists try to make it sound like. Montazeri does not denounce Khamenei by name and by no means the position of the Supreme Leader in the Islamist republic system.

What Montazeri said about Khamenei which got him the most trouble way back when was when he questioned Khamenei’s religious qualification to issue religious decrees.

  Although there are tidbits of information about others of Montazeri’s weight starting to follow his lead until there are a whole lot of them saying the same thing and have their students marching in the streets nothing will come out of this.

Khamenei has changed the traditional structure of the religious guild, it is not independent any longer and totally government administered, paid for and controlled.

  The good news is despite some Islamist’s dogged try, the Islamist cutthroats republic does not have nuke yet and can still be overthrown.


fozolie

Why does anyone need Akhoond legitimising the people's struggle

by fozolie on

In spite of rumours, the site of Akhoond Montazeri has not been shut down and here is what Gorbe Nare chaghaloo said first hand:

پاسخ هاى فقهى - سياسى آيت الله العظمى منتظرى به پرسش هاى حجة الاسلام والمسلمين دكتر محسن كديور‏

   

 ‏بسم الله الرحمن الرحيم



‏ ‏محضر مبارك فقيه متأله ، علامه مجاهد، شيخنا الاستاد، آيت الله‏ ‏العظمى منتظرى دام ظله



‏ ‏سلام عليكم



‏ ‏ميلاد مسعود مولاى متقيان ، امام مظلومان ، اسوه عدالت جويان و سرور‏
‏آزادى خواهان على بن ابى طالب (عليه الاف التحية والسلام ) را به آن عالم
ربانى‏ ‏تبريك و تهنيت عرض مى‎كنم .



‏ ‏اين عيد سعيد را در شرايطى برگزار مى‎كنيم كه دهها پيرو آن امام همام
در‏ ‏اعتراض مسالمت آميز به حق كشى هاى حكومت ايران ، شهيد و صدها نفر‏
‏مجروح و هزاران نفر بازداشت و زندانى شده اند. تأسف بار آن كه اين همه
تجاوز‏ ‏به حقوق مشروع مردم به نام اسلام و تشيع صورت گرفته است .
سوگوارانه از نام‏ ‏سبز على (ع ) خرج مى‎كنند و به راه سياه معاويه
مى‎روند.



‏ ‏از محضر شما آموخته ام كه اشاعه معارف قرآنى ، تعاليم نبوى و احكام اهل
بيت‏ ‏بهترين راهكار مبارزه با ظلم و جور در هر شرايطى است . اينك به
مقتضاى حال‏ ‏و براى روشن نگاه داشتن كورسوى "اميد" در دلهاى پاك نسل
جوانى كه از‏ ‏متوليان رسمى به نام اسلام قساوت ديده ، به نام تشيع خرافات
شنيده ، و روح و‏ ‏روانشان از اين همه دروغ و ريا و خيانت در امانت زخمى و
خسته است ، به در‏ ‏خانه اى آمده است كه خانه اميد ملت مظلوم ايران است و
ياد مجاهدت ها و دفاع‏ ‏جانانه شما از حقوق به تاراج رفته ملت - به ويژه
در 13 رجب سال 1376 و بيش‏ ‏از پنج سال حبس خانگى متعاقب آن - هرگز از
حافظه تاريخى اش محو نمى شود.‏ ‏بر اين شاگرد كوچك خود منت بگذاريد و با
پاسخ به اين پرسشهاى شرعى در‏ ‏اين ظلمتكده روزنى به نور بگشاييد. اين
پرسش ها، پرسش هاى مردم رشيد و‏ ‏مظلوم ايران از پيشوايان دينى شان است .



‏ ‏از اين كه با صرف وقت گرانبهاى خود - علاوه بر اين كه به شكوفايى فقه
"عدالت‏ ‏محور" اهل بيت (ع ) يارى كرده ، از سقوط آن در ورطه فقه اشعرى
"امنيت محور"‏ ‏توجيه گر ظلم ممانعت مى‎كنيد - براى مومنان تشنه حق در اين
شرايط خطير ارائه ‏ ‏طريق مى‎فرماييد، صميمانه سپاسگزارم . اميدوارم اين
شاگرد كوچكتان را در اين‏ ‏كنج غربت از دعاى خير فراموش نفرماييد. ‏ ‏عزت عالى مستدام باد



‏ ‏14 تير 1388 - محسن كديور



‏ ‏سوال 1 - تصدى مناصبى كه بر
اساس قانون لازم الرعاية - شرط ضمن عقد‏ ‏خدمت كليه متصديان خدمات عمومى -
مشروط به شرايطى الزامى از قبيل‏ ‏عدالت ، امانتدارى ، تدبير و برخوردارى
از رأى اكثريت مردم است ، پس از‏ ‏سقوط شرايط و احراز مكرر صفات متضاد به
نحو شياع و در حد اطمينان‏ ‏قريب به يقين ، چه حكمى دارد؟



‏ ‏



‏ ‏



بسم الله الرحمن الرحيم



‏(و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون )



‏ ‏جناب مستطاب حجة الاسلام والمسلمين آقاى دكتر محسن كديور دامت‏ ‏بركاته



‏ ‏پس از سلام و تحيت و تبريك متقابل . پاسخ تفصيلى سوالات جنابعالى فرصت‏ ‏بيشترى مى‎طلبد، ولى اجمالا به پاسخ هايى اشاره مى‎شود:



‏ ‏ج 1 - از بين رفتن هريك از
شرايط مذكور در سوال كه شرعا و عقلا در صحت و‏ ‏مشروعيت اصل توليت و تصدى
امور عامه جامعه دخيل است خود به خود و‏ ‏بدون حاجت به عزل ، موجب سقوط
قهرى ولايت و تصدى امر اجتماعى و عدم‏ ‏نفوذ احكام صادره از سوى آن متولى
و متصدى مى‎گردد، و اما شرايطى غير از آن‏ ‏شرايط كه شرعا و عقلا در صحت و
مشروعيت اصل توليت و‏ ‏تصدى آن امور معتبر نيست ولى طرفين يعنى متولى و
متصدى و مردمى كه او‏ ‏متولى و متصدى كار آنها گرديده بر آن ميثاق بسته و
تعهد نموده اند، تخلف از‏ ‏اين گونه شرايط موجب خيار تخلف شرط شده و مردم
مى‎توانند متصدى و متولى‏ ‏را به واسطه تخلف از شرط از منصبش عزل نمايند.
ولى سقوط عدالت ، امانتدارى‏ ‏يا برخوردارى از رأى اكثريت و تأييد مستمر
از ناحيه آنان كه از شروط‏ ‏مشروعيت توليت و زمامدارى است موجب مى‎شود كه
پس از سقوط آنها،‏ ‏اصولى مانند حمل بر صحت و اصالت برائت درباره كارهاى
متصدى در امور‏ ‏جامعه كه فاقد شرط گرديده جارى نشود، بلكه وى بايد براى
اثبات عدم تخلف‏ ‏از شرع و قانون و احقاق حقوق مردم و بقاء بيعت اكثريت
مردم با او، بينه اى معتبر‏ ‏و دليلى معقول براى مردم بياورد و آنان را
راضى كند. و در موارد اختلاف در‏ ‏پيشگاه داورى آزاد، عادل و بى طرف و
كاملا مستقل از حاكميت ادعاى خود را به‏ ‏اثبات رساند. و داورى هر نهادى
كه زير نفوذ يا وابسته به او باشد شرعا و عقلا‏ ‏حجت نمى باشد.



‏ ‏




‏سوال 2 - وظيفه شرعى مردم در قبال چنين متصديانى - كه على رغم‏ ‏امربه
معروف و نهى ازمنكر مكرر ناصحان و مشفقان بر اعمال خلاف شرع‏ ‏خود اصرار
دارند - چيست ؟



‏ ‏ج 2 -
همانگونه كه گفته شد متصديانى كه شرعا و عقلا توليت و تصدى امر‏ ‏اجتماعى
را از دست داده اند، خود به خود از مقام خود معزولند و تصدى آنان‏ ‏هيچ
گونه مشروعيتى ندارد; و چنانچه به زور يا فريب و تقلب بر آن منصب‏
‏بمانند، مردم بايد عدم مشروعيت و مقبوليت آنها را در نزد خود و بركنارى
آنان از‏ ‏آن منصب را با رعايت مراتب امربه معروف و نهى ازمنكر و حفظ
ترتيب "الاسهل‏ ‏فالاسهل و الانفع فالانفع " و انتخاب مفيدترين و كم هزينه
ترين راه ممكن ابراز‏ ‏داشته و بخواهند. بديهى است كه اين وظيفه اى همگانى
مى‎باشد كه هر كس را‏ ‏اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهى و
توانايى كه دارد فرامى خواند و‏ ‏كسى نمى تواند به بهانه اى از عمل به آن
شانه خالى كند، و خواص جامعه كه از‏ ‏همه به شرع و قانون آگاهتر و
تواناترند و از نفوذ كلمه و اعتبار بيشترى‏ ‏برخوردارند مسئوليتى خطيرتر
دارند و بايد با اتحاد و همفكرى و ايجاد احزاب و‏ ‏تشكيلات و تجمعات خصوصى
و عمومى به ديگران اطلاع رسانى كرده و راه‏ ‏چاره را به آنها بنمايانند.



‏ ‏مولا اميرالمومنين (ع ) در وصيت آخرشان فرمودند: "لا تتركوا الامر
بالمعروف و‏ ‏النهى عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم
" (نهج البلاغه ،‏ ‏نامه 47). حاكميت و تسلط اشرار نتيجه طبيعى ترك امربه
معروف و نهى از منكر‏ ‏است ، زيرا آنان از فرصت ها سوء استفاده مى‎كنند.



‏ ‏



‏ ‏سوال 3 - آيا ارتكاب معاصى كبيره ذيل و اصرار بر آنها به سلب "ملكه ‏ ‏عدالت " و تحقق "ملكه جور" منجر مى‎شود يا خير؟



‏ ‏الف - آمريت و تسبيب در قتل نفوس محترمه .



‏ ‏ب - آمريت و تسبيب اقوى از مباشرت در ارعاب و اخافه مسلحانه و ضرب و‏ ‏جرح مردم بيگناه در شوارع .



‏ ‏ج - ممانعت قهرآميز از اقامه فريضه امربه معروف و نهى ازمنكر و نصيحت
به‏ ‏ائمه مسلمين از طريق انسداد كليه مجارى عقلانى و مشروع اعتراض‏
‏مسالمت آميز.



‏ ‏د - سلب آزادى و حبس آمران بالمعروف و ناهيان عن المنكر و ناصحان ، و‏ ‏اعمال فشار براى گرفتن اقرار بر امور خلاف واقع از آنها.



‏ ‏ه- - ممانعت از اطلاع رسانى و سانسور اخبار كه مقدمه واجب انجام فريضه ‏ ‏امربه معروف و نهى ازمنكر و نصيحت به ائمه مسلمين است .



‏ ‏و - افترا به معترضان خواهان اجراى عدالت مبنى بر اين كه "هر كه با‏ ‏متصديان امور مخالف است مزدور اجنبى و جاسوس خارجى است ".



‏ ‏ز - كذب و شهادت دروغ و گزارشهاى خلاف واقع در امور مرتبط با‏ ‏حق الناس .



‏ ‏ح - خيانت در امانت ملى .



‏ ‏ط - استبداد به رأى و بى اعتناى به نصيحت ناصحان و تذكر عالمان .



‏ ‏ى - ممانعت از تصرف مالكان شرعى در ملك مشاع سرنوشت ملى .



‏ ‏ك - وهن اسلام و شين مذهب از طريق ارائه چهره اى بسيار خشن ،‏ ‏غيرمعقول ، متجاوز، خرافى و استبدادى از اسلام و تشيع در جهان .



‏ ‏ج 3 -
ارتكاب همه معاصى نامبرده يا اصرار بر برخى از آنها از بارزترين و‏
‏گوياترين شواهد فقدان ملكه عدالت و از مصاديق آشكار ظلم و بى عدالتى است
.‏ ‏به راستى اگر اين گونه معاصى موجب فسق و خروج آشكار از عدالت در نگاه‏
‏عموم نباشد، پس چه معصيتى است كه انجام آن گواه ستم و بى عدالتى در
انظار‏ ‏همگان است ؟!



‏ ‏و روشن است كه هرگونه معصيتى به ويژه چنان معاصى نامبرده در صورتى كه
در‏ ‏قالب دين ، عدالت و قانون انجام گيرد مفسده اى افزون دارد و بيشتر
موجب‏ ‏خروج از عدالت شده و داراى مجازات دنيوى و اخروى شديدترى خواهد
بود;‏ ‏زيرا اين گونه ارتكاب معصيت علاوه بر مفسده خود معصيت مفسده
فريبكارى و‏ ‏مفسده تخريب چهره دين ، عدالت و قانون را نيز در بر دارد.



‏ ‏و در مواردى كه كارهايى به نظر متصديان حاكميت ، عادلانه و مشروع و به
نظر‏ ‏عده زيادى از مردم ، نامشروع و مصداق فسق و ظلم و تضييع حقوق
مى‎باشد،‏ ‏بايد نظر و قضاوت داوران عادل و بى طرف و مرضى الطرفين ملاك
قرار گيرد.



‏ ‏




‏سوال 4 - آيا تمسك به جملاتى از قبيل "حفظ نظام از اوجب واجبات است "‏
‏مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زير پانهادن بسيارى از ضوابط اخلاقى‏ ‏و
محكمات شرعى از قبيل صداقت و امانتدارى است ؟ آيا به بهانه حفظ‏ ‏"مصلحت
نظام " مى‎توان از اجراى اصل اصيل "عدالت " - كه صفت مميز فقه‏ ‏سياسى
تشيع در طول تاريخ بوده است - صرف نظر كرد؟ اگر برخى‏ ‏متصديان ، مصلحت
نظام را با مصلحت شخصى خود اشتباه گرفته باشند و بر‏ ‏تشخيص خطاى خود
اصرار كنند، وظيفه شرعى مومنان چيست ؟



‏ ‏ج 4 -
حفظ نظام به خودى خود نه موضوعيت دارد و نه وجوب آن وجوب‏ ‏نفسى مى‎باشد;
به ويژه اگر مقصود از "نظام " شخص باشد. نظامى كه گفته مى‎شود:‏ ‏"حفظ آن
از اوجب واجبات است " نظامى است كه طريق و مقدمه و بر پا كننده ‏ ‏عدل و
اجراء فرائض شرعى و مقبولات عقلى باشد و وجوب حفظ آن هم تنها‏ ‏وجوب مقدمى
خواهد بود. بنابراين با توجه به اين نكته ، تمسك به جمله "حفظ‏ ‏نظام از
اوجب واجبات است " به هدف توجيه و صحه گذارى بر امور متصديان و‏
‏كارگزاران و عدالت نمايى كار آنان براى ديگران در حقيقت تمسك به عام در‏
‏شبهه مصداقيه و ميان دعوا نرخ تعيين كردن و تنها به قاضى رفتن است ; كه
اگر‏ ‏چنين تمسكى از روى ناآگاهى باشد بايد طبق مراتب امربه معروف و نهى
ازمنكر‏ ‏با آن معامله نمود.



‏ ‏از طرف ديگر بديهى است كه با كارهاى ظالمانه و خلاف اسلام نمى توان
نظام‏ ‏اسلامى را حفظ يا تقويت نمود، زيرا اصل نياز به نظام براى اجراى
عدالت و‏ ‏حفظ حقوق ، و در يك كلمه اجراى احكام اسلامى است ; پس چگونه
متصور‏ ‏است با ظلم و جور و كارهاى خلاف اسلام ، نظام عادلانه و اسلامى را
حفظ و‏ ‏تقويت نمود؟ حاكميتى كه بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق
ديگران و‏ ‏تصرف غاصبانه و تغيير در آراء آنان و كشتن و بستن و بازداشت و
شكنجه هاى‏ ‏قرون وسطى و استالينى و ايجاد خفقان و سانسور روزنامه ها و
اخلال در وسائل‏ ‏ارتباطى و زندانى كردن عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه
هاى واهى و تحميل‏ ‏اعتراف به امور خلاف واقع به ويژه در زندان نزد شرع و
عقل و عقلاء جهان‏ ‏محكوم و بى ارزش است ، و بر حسب اخبار معتبره وارده از
اهل بيت عصمت و‏ ‏طهارت (ع ) اقرار و اعتراف در زندان يك ذره اعتبار شرعى
و قانونى ندارد و‏ ‏نمى تواند ملاك حكم باشد. (وسائل ، كتاب الاقرار، باب
4; و ابواب حد السرقة ،‏ ‏باب 7).



‏ ‏مردم رشيد ايران نيز از حقيقت اين اعترافات كه نمونه هاى آنها در
تاريخ‏ ‏حكومت هاى فاشيستى و كمونيستى ثبت است كاملا آگاه مى‎باشند و
مى‎دانند اين‏ ‏اعترافات و مصاحبه هاى ساختگى تلويزيونى با زور و شكنجه و
تهديد در جهت‏ ‏پنهان نمودن ظلم ها و بى عدالتى ها و تحريف چهره اعتراضات
مسالمت آميز و‏ ‏قانونى مردم ، از فرزندان به بند كشيده آنان گرفته مى‎شود.



‏ ‏و مسئولين مربوطه بدانند كه آمر و متصدى و مباشر گرفتن اين گونه
اعترافات و‏ ‏مصاحبه هاى دروغ گناهكار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق
تعزير خواهند بود.‏ ‏كشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصميم از
ناحيه آنان مى‎باشد، و‏ ‏متصديان امور خدمتگزار مردم مى‎باشند. مردم بايد
بتوانند با تجمعات آزادانه و‏ ‏تبليغات كتبى و شفاهى از حقوق خويش دفاع
كنند. شاه هنگامى صداى انقلاب‏ ‏مردم را شنيد كه ديگر دير شده بود. اميد
است متصديان امور نگذارند به آنجا‏ ‏برسد، بلكه هرچه زودتر در برابر
خواسته هاى ملت خويش انعطاف پيدا كنند،‏ ‏جلو ضرر را از هرجا بگيريم به
نفع خواهد بود.



‏ ‏



‏ ‏سوال 5 - امارات شرعى "ولايت جائر" چيست و علماى اعلام (اعلى الله‏ ‏كلمتهم ) و نيز مكلفان در قبال بروز آن چه وظيفه اى دارند؟



‏ ‏ج
5 - جور، مخالفت عمدى با احكام شرع و موازين عقل و ميثاقهاى ملى است‏ ‏كه
در قالب قانون در آمده باشد; و كسى كه متولى امور جامعه است و بدين گونه‏
‏مخالفت مى‎ورزد جائر و ولايتش جائرانه است ; و تشخيص چنين ولايتى در‏
‏درجه اول بر عهده خواص جامعه يعنى عالمان دين آشنا و مستقل از حاكميت و‏
‏انديشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانين مى‎باشد كه هم به احكام
و‏ ‏موازين عقل و قوانين حاكم آشنايند و هم با قرائن و شواهد اطمينان آور
به‏ ‏مخالفت عمدى با آنها پى برده و مى‎توانند آن را مستدل كنند. مشروط بر
اين كه از‏ ‏هرگونه نفوذ حاكميت و ملاحظات خطى و سياسى آزاد و مستقل باشند.



‏ ‏و در درجه دوم بر عهده عموم مردم است كه به اندازه آگاهى خود از آن
احكام و‏ ‏قوانين و با مرتكزات دينى و عقلى خود و رو در رويى مستقيم با
موضوعات و‏ ‏مشكلات دينى ، فرهنگى ، اقتصادى ، سياسى ، مخالفت عمدى حاكمان
را با شرع‏ ‏و قانون لمس كرده و احساس نمايند.



‏ ‏بالاخره به طور اجمال عدالت يا بى عدالتى حاكمان امرى ملموس در جامعه
و‏ ‏آثار آن نمايان است ، و چهره در نقاب ندارد. و هر كس به هر مقدار
آگاهى و توان‏ ‏در مقابل بى عدالتى ها و تضييع حقوق مردم مسئوليت دارد و
بايد ديگران را هم‏ ‏آگاه كرده و هم با در نظر گرفتن شرايط موجود و حفظ
مراتب امربه معروف و نهى‏ ‏از منكر راهكار ارائه دهد.



‏ ‏چون نمى شود و نمى توان باور كرد كه انسانى عدالتخواه باشد ولى در راه
آن‏ ‏گامى برندارد يا هراس داشته يا خود و ديگران را با تسويل و آراستن
كوتاهى‏ ‏خود يا تسويف و امروز و فردا كردن و يا به بهانه نداشتن قدرت
سرگرم كند.‏ ‏ترس از مخلوق شرك بالله العظيم است و تسويل و تسويف هم ضلال
و‏ ‏اضلال .



‏ ‏سيره اولياى معصومين (ع ) نيز تلاش در راه عدالت اجتماعى بود; و اگر
آنها تنها‏ ‏به امور فردى اسلام همت و اكتفاء داشتند اين همه ظلم و ستم بر
آنان و به بند و‏ ‏حصار كشيدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهايت به شهادت
رساندن آنان‏ ‏براى چه بود؟! خداوند از عالمان بخصوص عالمان دين ميثاقى
غليظ گرفته كه در‏ ‏مقابل ظلم سكوت نكنند "اخذ الله على العلماء ان لا
يقاروا على كظة ظالم و لا‏ ‏سغب مظلوم " (نهج البلاغه / خطبه 3). البته
عمل به اين ميثاق همانگونه كه ثوابى‏ ‏عظيم دارد هزينه اى سخت هم خواهد
داشت . (أحسب الناس ان يتركوا أن يقولوا‏ ‏آمنا و هم لا يفتنون . و لقد
فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن‏ ‏الكاذبين )
(عنكبوت / 2 و 3).



‏ ‏به هوس راست نيايد به تمنى نشود



‏ ‏اندر اين راه بسى خون جگر بايد خورد



‏ ‏ان شاء الله موفق باشيد.



‏17 رجب 1430 - ‏1388/4/19‏‏


حسينعلى منتظرى ‏


 

 

Mr. Fozolie


fozolie

Don't fall for this Akhoond bazi

by fozolie on

What constitutes a fatwa?

It seems he was answering questions from Kadivar (whom he calls a Hojat ol eslam, all these charlatans....), I have noticed in the current atmosphere there is a lot of rumours flying about (like the video supposedly showing Basijis throwing studends from rooftops that turned out to be an Iraqi video from 2003).

//amontazeri.com/farsi/topic.asp?TOPIC_ID=209...

 

//www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090710_o...

Mr. Fozolie