گزارش عجیبی از علت ازدواج بهائیان با محارم
Reuters & Fars News / Agency
15-Jan-2009 (2 comments)

TEHRAN (FNA)- A follower of Baha'i faith was hanged in northeastern Iran after a local court sentenced him to death for raping his daughter.

Despite western media reports, sources said that Houshang Khodadad was convicted in a criminal court after his daughter sued him for sexual harassment and rape.

They also stressed that Khodadad had not been executed for religious beliefs.

Baha'ism is considered as a heretic religion in the Islamic Republic, but Tehran tolerates followers of the religion. Yet, new converts are prosecuted as converting from Islam to any other religion is considered as an act of heresy in Islam which requires capital punishment.

Khodadad was not a convert, sources said, adding that he was a registered follower of Baha'ism.

"He raped his own daughter a while ago, and he was imprisoned in (the northeastern city of) Torbat Heydarieh and was later hanged (after being tried and convicted) in a case raised by his daughter," sources said.

Khodadad had confessed not only to his adulterous relationship with close relatives, including his daughter, but also sodomy with one of the inmates when he was in prison.

Baha'ism allows adultery with family members and relatives, except one's stepmother.

 

گزارش عجیبی از علت ازدواج بهائیان با محارم از
آنجايي که در اين آموزه ها هدف اصلي ازدواج ازدياد... >>>
Covenant

Daughter Convinces Court to Hang Baha'i Father

by Covenant on

Also reported by Reuters India

//in.reuters.com/article/worldNews/idINIndia-37272920090103



Share/Save/Bookmark

 
default

اصل ماجرا چیست؟ و قربانی سنگسار که بود و چه کرد؟

xyxy (not verified)


صل ماجرا چیست؟ و قربانی سنگسار که بود و چه کرد؟

حال که بحث به ایجا رسید لازم است توجه خود را به مساله سنگسار قربانی اخیر مشهد، هوشنگ خداداده، نیز معطوف کنیم. رسانه ها ی رسمی ایران در حال حاضر مشغول پروپاگاند و فرافکنی و فضاسازی علیه بهائیان، نه بر مبنای اتهامات مثلا ثابت شده قاچاق و زنا علیه او، بلکه بر اساس ارتکاب عمل جنسی شنیع و مقاربت با دخترش است. یکم اینکه این اتهام اثبات نشده است و گروههای بیطرف آن را تائید نکرده اند. دوم اینکه اگر این اتهام درست باشد و ثابت نیز شود باز لکّه ننگی بر جامعه بهائی نیست. این شخص مسلمان زیست و احتمالا مسلمان مُرد و گرنه در قبرستان رضا دفن نمی شد. سِوّم اینکه اگر بهائی هم بود مسالۀ «ازدواج با محارم و اقربا» موضوعیت نداشت چون ازدواجی صورت نگرفته است که کاستی آموزه های اخلاقی بهائی را بیان کند. شخصی از دین بهائی خارج می شود و مرتکب زنا (و شاید زنای با محرم) می شود.چرا ایرنا آموزه های دین جدید وی را زیر سوال نمی برد و و کاستیهای آن در ارائه عفت و عصمت را زیر ذره بین بررسی نمی کند. جالب است که هیچ کس مدعی صورت گرفتن ازدواج بهائی نشده است پس چرا ناگهان «ازدواج با اقربا» موضوع روز می شود؟ شاید از آنجا که الغریق یتشبث بکل الحشیش (شخص در حال غرق به هر چوبی متمسک می شود) و محفلهای بهائی ستیز حرفی دیگری برای گفتن ندارند.

بررسی جوانب مسالۀ مطرح شده ایرنا

در نتیجه بحث حرمت ازدواج با محارم از زاویه قرانی، آئین باب و بهائی در چند بلاگ در حاشیۀ سایت نگاه مورد بحث قرار گرفت. رئوس مطالب از این قرار بود که :

در آئین بهائی حکم ازدواج با زن پدر محکمتر از حکم مشابه آن در قرآن بیان شده. حکم قرآن اجازه ازدواج با زن پدر را می دهد (لاتنکحوا) گرچه شایسته نمی داند چه که حکم بدون نفی آن (انکحوا) مستحب است و واجب نیست. در تاریخ اسلام پیشینۀ معکوس آن را داریم: ازدواج رسول اکرم با همسر پسر خوانده (زید ابن حارث). گرچه زید پسر خونی نبود و در نزد عرب پسر خوانده به مفهوم متعارف امروزی رایج نبود. ولی در هر حال حرمت ازدواج با نامادری یا زن ِ پدر به نحو محکمی در کتاب اقدس آمده است که : قد حُرّم علیکم ازواج آبائکم.

حضرت عبدالبهاء تبیین در این مورد خاص فرموده اند. درست است که در رسالۀ سوال و جواب فرعیات حُکم به بیت عدل راجع شده و بیت عدل هنوز در فرعیات حکم تشریع و قانونگزاری نکرده اند. ولی نباید فراموش کرد که مبیّن و تاویل کنندۀ آیات، حضرت عبدالبهاء، در این مورد تبیین فرموده اند. بنابر فرموده آن بزرگوار «قبل از تشکیل بیت عدل این حکم راجع به تعبیر مرکز منصوص است.»[i] توضیح ایشان از قرار زیر است. حضرت عبدالبهاء فرموده اند که عدم نام بردن یک یک محارم به معنی تائید اباحت و یا مجاز بودن آنها نیست. حال نظر آن مرکز منصوص این است که: ( در خصوص حُرمت نکاح پسر بزوجات پدر مرقوم نموده بودید صراحت اینحکم دلیل بر اباحت دیگران نه...) [ii] برای اهل مطالعه و بی طرفان این تبیین جواب کافی اتهامات بهائی ستیزان است. همانطور که همه می دانند دین بهائی وصلت با غیر بستگان و جنس بعید را توصیه می کند.

و البته از حضرت عبدالبهاء بیانی داریم که در آن می فرمایند که "سؤالی که نموده بوديد عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز است زيرا منهی از نصوص استنباط ميشود.[iii] " این بیان عمومی و دستور کلّی در این مورد کاربرد ندارد. تفسیر کننده آیات بهاءالله که کلید تبیین و حق تعبیر و تاویل را دارد از حق تاویل و توضیح خود استفاده کرده و در این مورد مخصوص می نویسد که: ( در خصوص حُرمت نکاح پسر بزوجات پدر مرقوم نموده بودید صراحت اینحکم دلیل بر اباحت دیگران نه.) مسالۀ عدم ذکر مربوط به مسائلی است که نصوص آنها را مسکوت گذاشته اند و مبیِن منصوص تبیینی در آن موارد نکرده باشد. مثلاَ در مورد غواصی زیر آب و مجاز بودن یا نبودن آن فرض بر این است که عدم ذکر به معنی مجاز بودن آن است. علاوه بر تبیین حضرت عبدالبهاء که ارائه شد، هنوز هم فرعیات حکم دربارۀ اقارب (و نه محارم) به بیت عدل راجع است.

مطلب آورده از بیت عدل اساسا ربطی به باز بودن دست و دلبخواه اشخاص ندارد. ترجمه ارائه شده در بلاگ صحبت از محارم می کند. لغت محارم در بیان بیت عدل و اصل دستخط نیست! واژه در سوال و در پاسخ «ر ِلتیو » است که در انگلیسی به معنای قوم و خویش و منسوبین به کار می رود، نه برادر و خواهر و محارم. واژه دیگر «کیندرد» است که باز هم به معنی بستگان به طور همومی است و نه محارم. اصرار بهائی ستیزان بر یکی بودن اقارب و محارم و این ترجمه ها جهت تحریف لفظی و معنوی بهائی ستیزان را بیان می کند. البته موضوع مَدّ نظر بیت عدل کلّیت مساله است و تعریف اقرباء یا اقارب است نه آزاد گذاشتن ازدواج با محارم و این دو مقوله جداست. و اما 1. بیت عدل بنابر آنچه در آیات و تفسیر عبدالبهاء هست تشریع حکم تازه یا مکمل برای تعریف حدّ اقارب را در آن وقت لازم نمی دانست. 2. بهائیان باید در ازدواجاتی وارد شوند که از لحاظ قوانین مدنی و کیفری بدون ایراد باشد (برای مثال ازدواج پسر عمو و دختر عمو که در نیمی از ایالات امریکا غیرقانونی است) 3. موجب برداشت نادرست مردم از بهائیان نشود (مثلا ازدواج پسر عمو و دختر عمو که در ایران رایج ولی در امریکا ناصواب و نامطلوب شناخته می شود).[iv]

برداشت شخصی من این است که تا موضوعیت عینی نباشد بیت عدل شاید نیازی به تشریع و قانونگزاری نبیند. برای مثال دیوانعالی کشور امریکا نیز از بررسی و تشکیل دادگاه در موارد حل شده یا موارد انتزاعی خودداری میکند. یعنی یا مساله و بحرانی داریم که قانون فعلی جوابگوی آن نیست، یا جواب کافی نمی دهد. مثلا اگر شخصی به محفل محلّی رجوع کند و درخواست ازدواج بهائی با دختر برادرش را داشته باشد جواز این نوع ازدواج و حکم آزاد بودن آن در آثار بهائی نیست و بنابر تبیین حضرت عبدالبها مجاز نیست و مساله موضوعیت عینی و تشریعی پیدا نمی کند.

به هر حال در هیچ موردی همچین ازدواجی صورت نگرفته است و مساله در همان حیطۀ بحث انتزاعی باقی می ماند و کاربرد عملی نداشته و ندارد. تنها کسانی که این موضوع انتزاعی و غیرواقعی برای آنان "موضوعیت عینی" دارد ایرنا و دیگر بهائی ستیزان و محفل نشینانی هستند که چون در گفتمانهای روز باز مانده اند ناچار گریبانگیر مسائل توضیح المسائلی و مباحث مهم و مطرحی چون زلزله و افتادن پسر از طبقه بالا بر روی عمه و مسائل حیاتی و ضروری نظیر آن می شوند که مدّ نظر انسانهای جزمی و خرافی است. تمرکز اساسی و هدفمند جناحهای بهائی ستیز درون نظام بر این نوع مسائل برای راهکار برخورد با بهائیت بیانگر ورشکستگی فکری آنان است و بس.

مسالۀ اخلاق پزشکی و معضل های ارثی: راهکار بهائی ازدواج با جنس دور

نکته دیگر آنکه جنبه اخلاقی و مدنی و پزشکی دین بهائی به مراتب از آموزه های رقیب قوی تر است. قرآن آمیزش با بستگان خارج از محارم را نادرست نمی داند ولی عبدالبهاء می گوید که انسان باید تا تواند خویشی به جنس بعید نماید. آمیزشهای با اقربا که در فرهنگهای سنتّی جایز دانسته موجب افزایش بیماریهای وراثتی و افزایش ژنهای مغلوب بیمار در میان آنهایی که با خود مقاربت و ازدواج می کنند شده است. این مساله معضلی در پزشکی به عنوان consanguinity و بیماریهای ناشی از آنرا برای آنان مساله ساز کرده است. پس دین بهائی از نظر سنخیت با علم پزشکی نظر مترقی تر و پیشروتری را ارائه می دهد و با لازم دانستن وصلت و ازدواج با جنس دور موجب سلامت افزون بشر شده است و می شود.

ازدواج با جنس دور برتری های زیادی بر مقاربتهای خویشی و فامیلی دارد و موجب تضعیف نسل و قوای هوشی است. آیا آموزه های دین بهائی که پیش از دانش و اطلاع بر DNA و ساختار کلیدی بیوشیمی وراثت ارائه شده برتری مطلق بر آموزه های رقیب ندارد؟
//www.negah32.info/index.php?option=com_conte...