نکاتی در مورد "عزاداری" در مذهب شیعه


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
21-Nov-2012
 

 

عزاداری یا سوکواری به مراسمی آیینی گفته می‌شود که به یادبود فرد درگذشته و به منظور صبر بر مصیبت وارد شده برگزار می‌شود.  مراسم عزاداری در سراسر جهان دارای ریشه‌های مشترک بوده ولی رسوم و آیین‌ها بسته به زمان، مکان و فرهنگ متفاوت است. در بسیاری از مناطق ایران رسم بر این است که دوستان و اقوام فرد درگذشته پس از تدفین وی به منزل صاحبان عزا رفته و با خواندن نماز میت به وی تسلیت می‌گویند. سپس در مجالس متعدد (مانند سوم، شب هفت، چهلم و سال) وی شرکت کرده و با خواندن سوره فاتحه الکتاب برای روح مرده طلب مغفرت می‌نمایند...  در مذهب شیعه عزاداری برای شهیدان واقعه عاشورا نوعی عمل مذهبی تلقی می‌شود که توسط مختار ثقفی پایه گذاری شده و تا به امروز ادامه یافته‌است. گاهی نیز مراسم عزاداری جنبه سیاسی به خود گرفته و کارکردی به کلی متفاوت می‌یابد. واقعه ی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با واقعه مدرسه فیضیه قم در یک مجلس عزاداری آغاز گردید.

سوگواری محرم : عزاداری‌ها و یادبودهایی است که به مناسبت کشته شدن حسین بن علی و یارانش که در واقعه کربلا روی داد، انجام می‌شود. این نبرد در سال ۶۱ هجری قمری در صحرای کربلا در عراق کنونی اتفاق افتاد. سوگواری برای حسین بن علی مختص ماه محرم نمی‌شود و در دیگر روزهای سال نیز با توجه به فرهنگ و رسم هر منطقه انجام می‌شود. سوگواری برای حسین بن علی و دیگر یارانش از روز نخست محرم آغاز می‌شود و در ظهر عاشورا به اوج می‌رسد. در غروب و شامگاه عاشورا، این سوگواری تحت عنوان مراسم شام غریبان ادامه پیدا می‌کند. در روز ۱۲ محرم نیز مراسمی با نام «سوم امام حسین» انجام می‌شود. این نوع مراسم‌ها در روز ۱۶ محرم با نام «هفتم امام حسین» و ۲۰ صفر با نام «اربعین» ادامه پیدا می‌کند. مراسم سوگواری سومین امام شیعیان از دیدگاه شیعه اهمیت بسیاری دارد و انجام آن عبادت است. سوگواری محرم در جاهای مختلف به صورت‌های گوناگون انجام می‌شود.

تاریخچه عزاداری و سیر تکاملی آن در مذهب شیعه : مراسمی که امروزه شيعه تحت عنوان عزاداری انجام می دهد، هیچ اصل و اساسی در اسلام ندارد و در دوران پیامبر اسلام به هیچ وجه عزاداری بدینگونه مطرح نبوده و در تمام قرآن و احادیث، کوچک ترین اشاره ای به عزاداری با آداب امروزی شیعیان نشده است؛ نمونۀ بارز بر این مدعا رخ دادن بزرگترین مصیبت تاریخ اسلام یعنی وفات پیامبر اسلام است که در تمام کتب تاریخی و روایتی کوچک ترین اشاره ای به عزاداری صحابه به سبک شیعیان امروزی نشده است و یا شهادت سید الشهداء حمزه _ عموی پیامبر و دیگر شهدای اُحُد که شخص رسول خدا صلی الله علیه وسلم و یا احدی از صحابه برای آنها عزاداری نکردند و هفته و چهلم و سالگرد نگرفته و دسته و هیات و تکیه به راه نیانداخته و سینه و زنجیر و قمه نزدند! این رسم،سال ها پس از وفات پیامبر اسلام، با اهداف سیاسی بنا نهاده شد تا بازماندگان تفکر عبدالله بن سبأ یهودی جهت زنده نگه داشتن و رشد و ترویج افکار خود بتوانند هم فکران و پیروان خودشان را سازماندهی نمایند و بعنوان نمادی در مقابل حکومت های آن دوران، خودنمایی کنند.
غلو و افراط در همدردی با مردم، یکی از راه های نفوذ در میان آنان بود که بعنوان ابزاری جهت نیل به اهداف شوم تحریف اسلام قرار گرفت و لذا دشمنان اسلام رسم عزاداری حسینی را بنا نهادند.
این رسم با نوحه خوانی شروع شد و در دوران حکومت آل بویه علنی شد؛ ابن‏ اثیر در تاریخ «الکامل» خود ذیل حوادث سال ٣٥٢ قمری،یعنی‏ پس از فتح بغداد به دست امیران شیعۀ آل ‏بویه،می ‏نویسد: «در دهم‏ محرم این سال، معزالدولۀ دیلمی به مردم دستور داد که برای‏ حسین بن علی دکان‏هایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامه ‏های خشن و سیاه‏ بپوشند و زنان موی پریشان و روی سیاه کرده و جامه چاک‏زده، نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سیلی به صورت بزنند». این اولین دستۀ تاریخ است. اولین سالی که در مرز خلافت عباسی برای امام حسین عزاداری شد. مراسم و عزاداری در زمان آل بویه فقط روز عاشورا بوده و تا انقراض این سلسله هر سال، تکرار می شده است.
عزاداری جمعی و علنی، سینه زنی و لباس سیاه پوشیدن هم هیچ ریشه ای در اسلام ندارد و از عادات دوران جاهلی است که در میان برخی مسلمانان هنوز هم وجود دارد، اما امروزه با نام اسلام به مردم معرفی می شود.
در قرن نهم سلطان حسین بایقرا – از نوادگان تیمور لنگ – از ملا حسین کاشفی خواست تا داستان کربلا را بنویسد؛ او هم کتابی در این باره با عنوان: «روضه الشهدا فی مقاتل اهل‏ البیت» نوشت که تا مدت ها تنها منبع مداحان بود؛ عمومیت این کتاب به حدی بود که کسانی که از روی این کتاب مداحی می کردند، روضه خوان یعنی (کسی که کتاب روضة الشهدا می خواند) نامیده شدند و مجالسش هم مجالس روضه نامیده شدند. پس از سلطۀ مغول، عزاداری از حالت سیاسی خارج شد و با وجود اینکه در اصل اسلام ریشه ای نداشت، اما در دایرۀ اسلام بعنوان یک عمل دینی منحصر شد.
زنجیر زدن هم از عادت‏های مغولان بود که به عزاداری اضافه کردند و عزاداری یک مرحلۀ دیگر از تکاملش را طی کرد. زنجیر زنی بیشتر‏ در هند و پاکستان رواج دارد.
با روی کار آمدن دولت صفوی و رسمیت یافتن تشیع دوازده امامی، عزاداری محرم جدی‏تر و رسمی‏ تر شد.در این دوره،روضه خوانی و مناقب خوانی،دیگر یک شغل به حساب می‏آمد.پیتر دلاواله،سیاح‏ ایتالیایی در سال ١٠٢٧ قمری از اصفهان،پایتخت صفویان،یکی از دقیق‏ترین گزارش‏ها در این مورد را به دست می‏دهد:
«تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می‏رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه یعنی رنگی که در مواقع دیگر، هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی‏گیرد بر تن می‏کنند. هیچ‏کس سر و ریش خود را نمی‏تراشد و به حمام نمی‏رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب‏ هر گناه پرهیز می‏کند،بلکه خود را از هر گونه تفریح و خوشی محروم‏ می‏سازد. همه با هم آهنگ‏های غم‏انگیز در وصف حسین و مصائب‏ وارد بر او می‏خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می‏کوبند و از آن،صدای حزن ‏انگیزی به وجود می‏آورند. پس از این که روز دهم محرم یعنی روز قتل فرا رسید، از تمام اطراف و محلات‏ اصفهان، دسته‏های بزرگی به راه می‏افتد که بیرق و علم با خود حمل می‏کنند و بر روی اسب‏های آنان، سلاح‏های‏ مختلف و عمامه‏های متعدد قرار دارد. به علاوه چندین‏ شتر همراه دسته‏ها هستند که بر روی آن‏ها جعبه‏هایی‏ حمل می‏شود که درون هر یک،سه چهار بچه،به‏ علامت بچه‏های اسیر حسین شهید قرار دارند. علاوه‏ بر آن، دسته‏ها هر یک به حمل تابوت‏هایی می‏پردازند که‏ دور تا دور آن‏ها مخمل سیاه رنگی پیچیده‏ شده است».
عده ای از محققان، اضافه شدن نمایش و شبیه سازی های عزاداری و واقعه ی کربلا را به اواخر دوره ی صفوی و برخی دیگر هم به دوران قاجار و پس از ورود هنر نمایش به ایران و تکامل عزاداری نسبت داده اند.
در زمان حاکمیت ایل زند نیز (چون پیرو آیین تشیع بودند و از آنجایی که کریم خان مردی مقید به آداب و مراسم مذهبی بود) به تقلید از پادشاهان صفوی، در ایام محرم به برگزاری مراسم عزاداری می پرداختند.
قدیمی ‏ترین اطلاع موجود از تعزیه مربوط به عهد صفوی است. اما رواج بیشتر تعزیه مربوط به عهد قاجار و پس از حکم معروف‏ میرزای قمی در خصوص‏ بلامانع بودن اجرای تعزیه از لحاظ شرعی است. مثلاً فتحعلی شاه قاجار در بعضی از شب‏های جمعه،به خصوص در ماه‏های‏ محرم و صفر و رمضان،مجلس روضه خوانی بر پا می‏کرد. در دورۀ او، تعداد زیادی تکیه در تهران بر پا شد.در دورۀ ناصر الدین شاه، عزاداری منحصر به روز عاشورا نبوده بلکه به دهه اول محرم و به ایام سوگواری های ائمه مانند ۱۹ تا ۲۳ رمضان و ۲۸ صفر نیز گسترش یافته بود. شخصِ ناصر الدین شاه در دهۀ اول محرم در تکیۀ دولت حضور پیدا می کرد و سالانه مبلغ پنجاه هزار تومان برای برگزاری مراسم سوگواری امام حسین خرج می شد. معروف‏ترین تکیۀ تهران را ناصر الدین شاه با نام «تکیۀ دولت» ساخت.بر اساس آمار سال ١٢٦٨ قمری،تهران با ١٥٥٧٣٦ نفر جمعیت ١٠٧مسجد و ٥٤ تکیه داشت.
لغت تکیه از دورۀ قاجار بوجود آمد. شاه و شاهزاده‏ها برای‏ شرکت در مراسم عزا نیازمند جایی بودند که به آن تکیه بزنند! در این تکیه‏ها تعزیه بر پا می‏شد و روضه خوانده می‏شد.جز در سال‏ ١٢٤٢ که عباس میرزای ولیعهد از عزاداری محرم برای ترغیب‏ لشکریان به جهاد علیه روس‏ها بهره برد؛ معمولا عزاداری ‏های عهد قاجار بیشتر به گریه کردن و گریاندن اختصاص داشته و قمه زنی از همین عهد رواج می‏یابد و عزاداری بیشتر به شکل امروزی شباهت می یابد.
در دورۀ پهلوی ابتدا رضا شاه برای تثبیت حکومت خود و جلب توجه مردم، به برگزاری مجلس روضه خوانی اقدام می کرد و حتی هنگام عزاداری گِل بر سر خود می مالید. امّا بعد از گذشت چند سال، او از برگزاری مجالس و مراسم عزاداری به کلی جلوگیری کرد و به شدت با برگزاری آنها مخالفت کرد و مبارزه نمود. با مخالفت رضا شاه، دوباره عزاداری به خانه ها کشیده شد و حالت مخفیانه به خود گرفت و کم کم پایه و بنیان هیئت ها بناگذاری شد. هیات های عزاداری که ما امروزه شاهد آن هستیم، ابتدا در مفهوم و معنا گسترده و عام بود و به تدریج این تشکل خاص و منظم به صورت «هیئت» شکل گرفت.
اما ماجرا به همینجا ختم نمی شود؛ در طول تاریخ، از عزاداری به نام یک امر دینی، استفاده های گوناگونی شده و بعنوان نمونه می توان به این دست مسائل اشاره نمود:
در ابتدا با هدف تحریف اسلام و اهدافی سیاسی و غیر دینی مانند زنده نگه داشتن و رشد دادن و ترویج افکار عبدالله بن سبأ یهودی مورد استفاده قرار گرفت.
در سال‏ ١٢٤٢ عباس میرزای ولیعهد از عزاداری محرم برای ترغیب‏ لشکریان به جهاد علیه روس‏ها بهره برد در دوره انقلاب هم از همین عزاداری برای تشویق کردن نیرو های ایران در جنگ بین ایران و عراق استفاده می شد.
رنگ و بوی دینی دادن به جنگ باعث می شد که خیلی از سربازان شرکت کننده در جنگ با نیت جهاد و کسب شهادت پا به میدان جنگ بگذارند و تا پای جان بجنگند و این بسیار به نفع ایران تمام شد. سبک عزاداری با وجود تکامل تدریجی اش، تا دوران قبل از انقلاب همان سبک سنتی و سادۀ خود را طی کرد تا اینکه به انقلاب رسید.
در ابتدا انقلاب هم به همان شیوۀ سنتی با عزاداری برخورد کرد، اما با بوجود آمدن امکانات ارتباط جمعی، گسترش برق و وسایل الکتریکی، اینترنت و رسانه های مختلف شنیداری و دیداری مانند رادیو و تلویزیون و... تحولات عظیمی در عزاداری ایجاد شد؛ آخرین تغییراتی که در عزاداری به چشم می خورد، تغییر در آهنگ نوحه ها و محتوای عزاداری در مجالس عزاداری است؛ قبلاً در مجالس عزاداری فقط از وقایع گذشته اسم برده می شد؛ اما امروزه درون مایۀ سیاسی هم پیدا کرده است. و بعلاوه شباهت بسیاری با آهنگ های غربی پیدا کرده است.
اما با این وجود عمدۀ موارد اصلی عزاداری هنوز هم در این رسم یافت می شود؛ رسمی که مشخص است ریشه ای در دین اسلام نداشته و بلکه برگرفته از آداب و رسوم جاهلیت و فرهنگ های غیر اسلامی است : زنجیر زنی ،سینه زنی ،مجروح کردن خود با استفاده از انواع فلزات تیز شبیه زنجیر زنی، حمل علم به همراه دسته های عزاداری، طبل زنی ، تبرک جستن به بارگاه های پوشالی ، روضه خوانی، اجرای نمایش برای مراسم عزاداردى و .... که شباهت هایی از این دست مسائل همگی به تقلید از دیگر آداب و رسوم وارد اسلام شد اما به نام اسلام به خورد مردم داده شد

شعری از ملک الشعرای بهار در باره محرم

در محرّم ، اهل ري خود را دگرگون مي كنند
از زمين آه و فغان را زيب گردون مي كنند
گاه عريان گشته با زنجير مي كوبند پشت
گه كفن پوشيده ،‌ فرق خويش پرخون مي كنند
گه به ياد تشنه كامان_ زمين كربلا
جويبار ديده را از گريه جيحون مي كنند
وز دروغ كهنه ي « يا لیتنا كنّا معك»
شاه دين را كوك و زينب را جگرخون مي كنند
خادم شمر كنوني گشته ، وانگه ناله ها
با دو صد لعنت ، ز دست شمر ملعون مي كنند
بر “يزيد” زنده مي گويند هر دم، صد مجيز
پس شماتت بر يزيد مرده ی دون مي كنند
پيش ايشان صد عبيدالله سر پا، وين گروه
ناله از دست “عبيدالله_ مدفون” مي كنند
حق گواه است، ار محمد زنده گردد ور علي
هر دو را تسليم_ نوّاب_ همايون مي كنند
آيد از دروازه ی شمران اگر روزي حسين
شامش ، از دروازه ی دولاب بيرون مي كنند
حضرت عباس اگر آيد ، پی يك جرعه آب
مشك او را در دم دروازه ، وارون مي كنند
گر علي اصغر بيايد بر در دكانشان
پول آن طفل را ، يك پول مغبون مي كنند
ور علي اكبر بخواهد ياري از اين كوفيان
روز پنهان گشته، شب بر وي شبيخون مي كنند
لیک اگر زین ناکسان ، خانم بخواهد ابن سعد
خانم ار پیدا نشد ، دعوت ز خاتون می کنند
گر يزيد مقتدر ، پا بر سر ايشان نهد
خاك پايش را به آب ديده معجون مي كنند
سندی شاهک بر زهادشان پیغمبر است
هی نشسته ، لعن بر هارون و مامون می کنند
خود اسيرانند در بند_ جفاي_ ظالمان
بر اسيران عرب اين نوحه ها ، چون مي كنند؟
ملک الشعرای بهار

تازه ترین شعر در باره ی محرم از عسگر آهنین

در پس ظاهر عزاداری
بحث پول است ای که دینداری

بیست ملیون بابت عـرعـر
جیب مداح رفت و ُ چشم تو تر

تا به کی تن دهی به استحمار؟
تا به کی می‌شوی تو استثمار؟

تا سواری دهی، سوار تو اند
عده‌ای مفتخوار، بار تو اند

دینداری ست، یا ریا کاری؟
کی رسد آخر عصر بیداری؟

این علم شنگه دین اسلام است؟
یا نه دین آخوند بد نام است؟

یک کمی فکر کن، نمی میری
فکر کن بی نوای زنجیری

ورنه تا هست، هیچ نیز جز این
که شود کسب و کار مذهب و دین : عسگر آهنین
۲۰ نوامبر ۲۰۱۲

تصاویر مراسم عزاداری

//www.sarkhat.com/image_cache/137149781.jpg

//lists.jamaran.ir/fa/Files/GalleryImage/2011/wIMG_0203.JPG

//khabaronline.ir/Images/News/Thumb_Pic/images/2009-12-/r961130233.jpg


نظر شما چیست؟

xxxxxxxxxx


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
All-Iranians

Must Read

by All-Iranians on

 

روضه خوانی؛ دگردیسی های تاریخی یک سنت

//www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/11/post-382.html

And Happy Thanksgiving


Soosan Khanoom

Have you also researched

by Soosan Khanoom on

Have you also researched about the " Passion Plays " along with the extreme mournings , beatings and bleedings that have been influenced by Christianly centuries later after the actual events with no Islamic bases?  Imam Ali and Imam Hussein, peace be on both of them, were killed many centuries ago. These practices never happened at the time.  They mixed with the Iranian culture centuries later.... As a matter of fact, I think they have more Christianity roots that any other reasons you mentioned above.  

Just like stoning that has no Quranic base and was never practiced at the time of Prophet while was being practiced by the Jewish faith at his time..... and much later  after the death of prophet stoning became a practice. It basically was influenced by Judaism.  

Islam probably doesn't need reform as much as it needs going back to its own established principles.  Muslims have lost it big time and it seems that they are never going to find it again...... Gone With The Wind !!!!!  

As you know,  there was not such a thing as "Shiism"...  I refuse to answer anything but muslim when I am being asked if I am Shia or Sunni. I travelled to several Middle Eastern countries within past two years and I have never once mentioned anything else. 

Dr. Shariati has a very revealing book in that front that has since earned him death fatwa by many mullas in Iran. Yes, he is dead but he is still kicking butt....

The book is called:

" Tashayo'e Alavi Tashayoe Safavi "

Again thanks for this timely blog .. Whatever the tradition is now ... who can ever forget the sweet taste of ' Gheymeh-Polo- Nazri "?

: ) 

  


All-Iranians

روضة الشهدا

All-Iranians


Jenab-e Friendly  Thank you for your visit and for your input. You may also like to view these links 

1. //fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%A1

2. //www.persianacademy.ir/fa/BOOK2203910.aspx


Friendly Notes

الم شنگه / علم شنگه

Friendly Notes


در ارتباط با تازه ترین شعر در باره ی محرم از عسگر آهنین : این علم شنگه دین اسلام است؟ - یا نه دین آخوند بد نام است؟

از لغت نامه دهخدا

الم شنگه / علم شنگه : قیل و قال و شلوغ کردن یک نفر یا جمعی ، و با لفظ «درآوردن » استعمال می شود، شایدشنگه دهی بوده است که اهل آن وقتی که در محرم دسته بیرون میاوردند بی ترتیب و با داد و قال بودند. (فرهنگ نظام ج ٣ ذیل «علم شنگه ») مثل علم صلوة و الم قِرقِر (تندتند نوشتن ). آشوب جزع و فزع بدروغ . جار و جنجال . در فرهنگها «شنگه » را بمعانی آلت تناسل و لته ٔ حیض و مزبله آورده اند و بنظر می رسد که «الم شنگه » بگفته ٔ فرهنگ نظام با عین صحیح باشد اگرچه امروزه با همزه می نویسند.
الم شنگه درآوردن یا برپا کردن و یا راه انداختن ؛ آشوب کردن . بدروغ جزع و فزع کردن . شلوغی راه انداختن . جار و جنجال برپا ساختن : برای یک شاهی زیان که میدهد الم شنگه ای برپا میکند که آن سرش پیدا نیست ، همانند «ننه من
غریبم درآوردن » یا «جهودبازی درآوردن ». (از فرهنگ عوام تألیف امینی ).

//www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-fea...


All-Iranians

Jenab-e Demo

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your input. You may also like to view this

علت نامگذاری ماه محرم

//www.shia-online.ir/article.asp?id=26141&cat=3


Demo

«مُردگان» مُتحرّک در بیرون گور

Demo


عزاداری و سوگواری برای «مُردگان» خفته در گور فقط و فقط توسط «مُردگان» مُتحرّک در بیرون گور صورت میگیرد. دین خالص حق تمامأ از برای «حیّ» و یا زنده است و «قیام» او در جهت «شُکر و پرستش» خالق حق و برقراری آزادی و عدل و مساوات در روی زمین. شهید راه خدا را هم فقط و فقط خدا تعیین کرده و چون شهید در نزد خدا «زنده» است عزاداری از برایش یعنی «بی ایمانی.» با تشکر بسیار از زحمت شما در تهیه بلاگ.
«سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم، شايد شكر نعمت او را بجا آوريد.» (قرآن ٢:٥٦)
«بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمانى كنند كه اين بهتر است از آنچه مى‏اندوزند.» (قرآن ١٠:٥٨)
بدانيد كه دوستداران خدا، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند. همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده ‏اند (قرآن ١٠:٦٢، ١٠:٦٣)