آرزوهای محمدعلی شاهی

شرم و آزرم «پادشاه قانونی ایران»


Share/Save/Bookmark

 آرزوهای محمدعلی شاهی
by محمد امینی
25-Jun-2012
 

در دوم تیرماه ۱۲۸٧ خورشیدی، قزاقان روس به فرمان محمد علی شاه قاجار، مجلس مشروطه را به توپ بستند. یک سال پس از آن، مشروطه خواهان بر تهران چیره شدند و «مجلس عالی» که موقتاً به جای مجلس شورای ملی نشسته بود، محمد علی شاه را از پادشاهی برکنار کرد و فرزند خردسالش را به جای او برتخت شاهی نشاند. اما محمدعلی قاجار و برادران خودکامه و فاسدش، از سودای بازگشت به شاهی و براندازی مشروطه دل برنکردند. دوسال پس از برکناری از پادشاهی، محمد علی میرزا به همراه برادرش، ملک منصورمیرزا شعاع السطنه، با پشتیبانی و تحریک روس ها و با جنگ افزاری انبوه، از راه ترکمان صحرا به ایران تاختند. گرگان، شاهرود و بابل به دست محمدعلی میرزا افتاد و برادرش، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، به یاری گروهی از عشایر غرب و با پشتیبانی برخی از روحانیان شیعی، بر کرمانشاه چیره شد. بخت و تاریخ با مشروطه خواهان همراه بود و کوشش شاه خودکامه قاجار و برادرانش به جایی نرسید.

 

اینک که بیش از یکسد سال از آن هنگام می گذرد، شاهزاده ای دیگر، پس از چندسالی بازی با دموکراسی و سخن گفتن از این که او شهروند ساده ای بیش نیست، شرم و آزرم را یکسر به کنار نهاده است و نه تنها خویشتن را «پادشاه قانونی ایران» خوانده، که در سودای برای براندازی جمهوری اسلامی و بازگرداندن خاندان پهلوی به تخت شاهی، در ستایش از دخالت نظامی دولت های خارجی در ایران و به پیشباز رفتن ایرانیان «از مهاجمان خارجی»، زبان گشوده وچشم بر یاری «دموکراسی» هایی مانند عربستان، کویت و قطر دوخته است.

اشاره من، از جمله، به تازه ترین سخنان رضا پهلوی در گفتگو با یک روزنامه نگار آلمانی است.* کم آزار ترین بخش گفت و گوی ایشان، پیچیدن خویش در ردای یک حقوق دان و قانون شناس است و سخن گفتن از این که چون در بیستمین سالروز زندگی شان، در کشور مصر سوگند شاهی خورده اند، «بنا به قانون»، پادشاه ایران اند!

«این مراسم در بیستمین زادروز من برگزار شد. طبق قانون اساسی ما می بایستی به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می بایست در مجلس ایران [که دیگر در میان نمی بوده] هم سوگند پادشاهی یاد می کردم. بنابراین می توان گفت که "بنا به قانون" شاه ایرانم.»

بنا بر کدام قانون؟ قانون اساسی مشروطه ایران که در راهش جان فشانی ها شد و خاندان ایشان به آن جفا کردند؟ در کجای آن قانون اساسی آمده است که می توان در مراسمی در یک کشور خارجی، شاه قانونی ایران شد و هرآینه بخت و اقبال یاری نمود،  «بعد می بایست در مجلس ایران هم سوگند» خورد؟ مجلسی که دیگر درمیان نبوده و نیست و در آینده هم، دست کم برپایه قوانین یکسد سال پیش، در میان نخواهد بود؟ اصل سی و نهم متمم قانون اساسی چنین است:

«هیچ پادشاهی بر تخت سلطنت نمی تواند جلوس کند مگر این که قبل از تاج گذاری، در مجلس شورای ملی حاضر شود و با حضور اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هیئت وزراء به قرار ذیل قسم یاد نماید.»

آقای رضا پهلوی، برپایه کدام اصل نانوشته ی دیگری در قانون اساسی مشروطه، به یکباره به این اندیشه افتاده اند که «بنا به قانون، شاه ایرانم»؟ اگر پایان یافتن پادشاهی احمدشاه به زور ماده واحده و در پناه بیم و هراس نمایندگان از واکنش حضرت اشرف رئیس الوزراء، قانونی بوده باشد، که به داوری من بوده، چرا رای میلیون ها مردم به پایان پادشاهی قانونی نیست؟

گفتم که این بی آزار و کم هزینه ترین بخش سخنان آقای رضا پهلوی است. ایشان سخنانی را درباره شاه بودن خویش گفته اند که نه پیامدی دارد و نه هزینه ای. احمدشاه و پس از او برادرش محمدحسن میرزا هم پس از آغاز پادشاهی رضاشاه وتا هنگام مرگ، خویشتن را همچنان شاه و ولیعهد قانونی ایران می خواندند. سد سال پس از انقلاب فرانسه، هنری پنجم یا کنت دو شامبورد، خویشتن را پادشاه فرانسه می خواند! ای بسا آرزوکه خاک شده.

سخنان زیانبار و نادرست، در بخش های دیگری از گفت و گوی مدعی تاج و تخت از دست رفته پهلوی نمایان می شوند:

-        در این که آقای رضا پهلوی، در وجود دولت های قرون وسطایی و واپس مانده عربستان، بحرین و قطر، هم پیمانانی برای براندازی جمهوری اسلامی می یابند و شادمانی خود را از این که آن دولت ها، بیش از غربی ها، هوادار قیام مردم ایران برای دست یابی به دموکراسی و حقوق بشر اند، پنهان نمی سازند؛

-        در این که آقای رضا پهلوی، ناراست گویانه چنین می نمایانند که گروه گسترده ای از مردم ایران، برای ورود «مهاجمان خارجی»، دوچشم به راه و دوگوش بر پیغام بسته اند و برای مداخله نظامی در سرزمین شان، روزشماری می کنند.

ایشان، از این هم فراتر رفته و درایت عربستان سعودی و کشورهای زیردستش را می ستایند که دریافته اند «مسئله اصلی نه برنامه اتمی که حکومت است. سعودی ها و بحرینی ها و قطری ها این را می دانند. چنین می نماید که فقط غرب فراموش کرده است.»

آیا ایشان به راستی براین باور اند که دل مشغولی شیوخ عربستان سعودی که هنوز پروانه رانندگی را هم به زنان کشور خود نمی دهند و سلطان بحرین که راهپیمایی های مردم کشور خویش را به یاری سربازان عربستان به خون کشید، دموکراسی و حقوق بشر درایران است؟ آیا ایشان برآنند که دولت هایی از این دست، هم پیمانان اپوزیسیون دموکرات ایران برای دستیابی به دموکراسی و حقوق بشر به شمار می آیند و مخالفان تبعیض و خودکامگی در ایران، باید با چنین نیروهایی هم پیمان شوند؟ چنین سخنان نادرست و به دور از خرد، شاید کمک های مالی برای آقای رضا پهلوی را درپی داشته باشد، که گویا داشته است؛ اما هیچ یک از آن دولت های یاد شده را، دلبند و وارسته دموکراسی و سکولاریسم در ایران نمی سازد. ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش؟     

در بخش های دیگری از گفت و گوی آقای رضا پهلوی، دم خروس بیش از پیش آشکار می شود. ایشان می گویند که با نگاه به آزمون سوریه و لیبی و «اینکه غرب با توجه به گسیختگی مخالفان، طرف صحبتی نداشت»، به این داوری رسیده اند که  باید شورای ملی از گروه های خارج ایجاد کرد تا «از این اجتناب کنیم... با یک صدا حرف بزنیم». این راهم به آگاهی رسانده اند که چنان شورایی از پانزده گروه هم اکنون پدیدار شده و آماده رهبری مردم ایران است. رضا پهلوی برای این که گسترده و فراگیر بودن شورای ملی براندازی را به رخ بکشد، خودستایانه و بی پروا از پیامد سخنانش، به پرسش گر می گوید که با رهبران جنبش سبز «تماس دارم» و «گرچه با موسوی شخصاً تلفنی صحبت نکرده ام، اما شبکه هایی وجود دارد که از طریق آنها گفتگو می کنیم». ایشان سپس چنین می افزایند:

«آنچه مشخص است: مادام که این حکومت برسرکار است نمی توان انتخابات آزاد برگزار کرد. از این رو در گام اول هر اقدامی را انجام می دهیم تا از دست حکومت راحت شویم. بعد مرحلۀ گذار است که در این مرحله دولت موقت ضروری خواهد بود.»

هیچ رهبر فرهیخته و جدی، به یک خبرنگار نمی گوید که رهبران جنبش سبز در ایران هم با او در پیوند اند و از شورای ملی او که گام نخستش راحت شدن از حکومت از راه دست زدن به هر اقدامی است، پشتیبانی می کنند. از این خودستایی بی پایه و کم هزینه برای ایشان اگر بگذریم، پرسشی که هر انسان خردمندی می تواند از آقای رضا پهلوی بکند، این است که به هم پیوستن پانزده گروه خارج از کشوری که بنا است هر یک، نماینده ای به کمیته مرکزی شورای زیر رهبری ایشان بفرستد، در شرایطی که می دانیم بیشتر این گروه ها دارای پایه و هواداران بسیاری در خارج هم نیستند تا چه رسد به داخل کشور، چگونه نماینده ی جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران خواهد بود؟ آقای رضا پهلوی، پاسخ را از راه یک بررسی بسیار علمی به پرسش گر و از آن راه به مردم ایران داده اند:

«نام مرا هرکس در ایران می شناسد. اگر من از شما خواهش کنم با موبایل خود شماره ای را در ایران بگیرید، مردم آن سوی خط من را می شناسند... من رهبری ملی هستم. می توانم نلسون ماندلایی باشم، مهاتما گاندی ای باشم»!

دست مریزاد! مردم در ایران نام ایشان را می شناسند، باور نمی کنید به هرکس که می خواهید در ایران زنگ بزنید و بپرسید که آیا آن ها فرزند شاه پیشین را می شناسند و هرآینه پاسخ آری بود، همین برای پذیرش رهبری ایشان کافی است. گستاخانه تر هم این است که آقای رضا پهلوی که تا به امروز هزینه ای متحمل نشده و از برکت داراک پدری که گزارشی از آن را کسی ندیده زندگی کرده اند، خویشتن را با قهرمانانی مانند ماندلا و گاندی مقایسه می کنند که تا پای جان و به بهای از دست دادن همه چیز، در راه  سربلندی و آزادی مردم شان کوشیدند. آیا اندکی فروتنی برازنده کسی نیست که ساعتی را در زندان به سر نبرده، روزی را بیمناک از زندگی خانواده اش نبوده، پاسی را بدون داراک بسیار نگذرانده و شبی را در تبعید و دربه دری سر بربالین ننهاده است؟ اگر ایشان، اینک که هنوز به جایی نرسیده اند، دیوار ادعایشان به کیوان برسد و خویشتن را تالی گاندی و ماندلا بدانند، فردا که زبانم لال به جایی برسند چه خواهند کرد و کدام سخن خودستایانه از زبانشان جاری خواهد گردید و چگونه درباره وجود نازنین خویش داوری خواهند کرد؟ مگر مردم ایران پیامد آن خودبزرگ بینی بیمارگونه پدرشان را فراموش کرده اند که خویشتن را بزرگ ترین رهبر سیاسی و اقتصادی جهان می دانست و در آستانه آغاز انقلاب، در اندیشه یاری رسانی به گرفتاری های کشورهای بزرگ غربی بود؟

آقای رضا پهلوی اگرچه نگفته اند که شورای زیر رهبری او با کدام نیرو و از چه راهی بنا است به «هراقدامی» دست بزند «تا از دست حکومت راحت شویم»، پاسخ را در جای دیگری داده اند: برگرده نیروهای نظامی خارجی. پرسش گر آلمانی می گوید که مداخله نظامی غرب در ایران می تواند به شکست بیانجامد و جمهوری اسلامی را تقویت کند. او به جای این که پاسخ دهد که با دخالت نظامی درایران از بنیاد مخالف است (چیزی که پیشتر گفته بود)، این بار در پاسخ به این ارزیابی روزنامه نویس، حرف دل خود را می زند:

«خیلی این حرف درست نیست. بسیاری از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت.»

نیک بنگرید که در هیچ کجای این گفت و گو، رضا پهلوی و یا شاید گاندی ایرانی، نمی گوید که او مخالف دخالت نظامی درایران است. او پس از ستایش از دموکراسی های حقوق بشری عربستان، بحرین و قطر که آشکارا هوادار حمله نظامی به ایران اند، می گوید که «بسیاری از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت»! گستاخی را هم مرزی بایستی و بی پروایی را میزانی. ایشان به دولت های خارجی اعلام می کنند که از پیامد دخالت نظامی درایران بیمناک نباشند زیرا ایرانی ها هم با آغوش باز به استقبال نیروهای نظامی شان خواهند آمد. همان سخن نادرستی که آقای چینی، معاون رییس جمهور پیشین ایالات متحد، برای پشتیبانی از لشکر کشی به عراق می زدند. بسیاری چونان من، پیشتر هم باورداشتند که چشم انداز و امید شورای ملی آقای رضا پهلوی برای «راحت شدن از حکومت با هر اقدامی»، دخالت نظامی خارجی درایران است و تنها در پیامد چنان رویداد ویرانگری و برخرابه بمباران ایران است که «دولت موقت» ایشان پدیدار خواهد شد وبه «انتخابات آزاد» روی خواهد آورد. اینک آقای رضا پهلوی، همه تریدها را از میان برده و همه پرده ها را افکنده اند.

این گفت و گو را نمی توان خواند و به بازنویسی تاریخ از سوی آقای رضاپهلوی اشاره ای نکرد. راستی این است که چگونگی ارزیابی او از کارهای پدرش، گواه چشم انداز آینده ای است که او در سر دارد. پرسش گر، با خودداری بسیار، به رضا پهلوی یادآوری می کند که «ایران در زمان پدر شما کشور چندان دموکراتیکی نبود». رضا پهلوی به جای آن که بی پروا و بدون درنگ پاسخ دهد، او که اینک سخت هوادار حقوق بشر است، از رفتار خودکامانه پدرش و سازمان پلیسی دوران او پشتیبانی نمی کند و بیافزاید که با ارزیابی پرسش گر همسو و هم رای است، کاسه کوزه را بر سر مردم ایران می شکند و به سان همه پاسداران خودکامگی و زور، می گوید، ایران آمادگی دموکراسی را نداشته است! می گوید که چشم انداز پدرش برای ایران یک کشور دموکراتیک بوده، اما مردم هنوز شایستگی دستیابی به آن را نیافته بودند:

«پدرم براین باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست ابتدا جامعه مدنی ایجاد کند.»

سخنی از این بی پایه تر در توجیه و پاسداری از دوران گذشته نمی توان برزبان آورد. به راستی که تباهی و جور و جنایت در این سی و سه سال جمهوری اسلامی به جایی رسیده که اینک فرزند محمدرضاشاه می تواند در باره کوشش پدرش برای بنای زمینه های دموکراسی داستان سرایی کند. مگر پدر ایشان قیم گروهی یتیم و نادان بودند که برای آموزش دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی، چفت بردهان مردم بزنند و قانون اساسی را یک سر پایمال کنند؟ پدر ایشان، هر نهاد مدنی را که سرسپرده ی فرمانروایی او نبود، از میان می برد و هرکوشنده حقوق شهروندی را خاموش می کرد. روزنامه و کتابی بدون پروانه ساواک به چاپ نمی رسید و پی آمد داشتن وخواندن رمان هایی که در سیاهه کتاب های ممنوعه بود، پیگرد و زندان به دنبال داشت. والاترین نهاد مشروطه که مجلس شورای ملی بود، تیول خصوصی دربار شد و همان دو حزب دولتی هم که نمونه رام شده و خانگی «نهادهای مدنی» بودند، به فرمان آریامهر منحل شدند و دستور داده شد که همه مردم ایران، وابستگان و سرسپردگان حزب رستاخیز گردند. این سخن درست که اینک، با تبه کاری هایی بس گسترده تر روبروییم، نباید کسانی را به این باور خنده دار و شاید هم گریه آور اندازد که پیش از جمهوری اسلامی، ایران سرزمین پرورش مردم برای آماده سازی دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی بوده است. پادشاهی که کمترین وفاداری به قانون و حقوق شهروندی نداشت، چگونه می خواست «ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود»؟ اگر رفتار سازمان امنیت و دیگر کارهای ناشایست گذشته، گواه وفاداری پادشاه به آموزش دموکراسی و ساختن نهادهای مدنی باشد، نیک است که تندیس هیتلر زینت بخش دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد شود که به یاری سازمان پر مهر گشتاپو، برای آموزش دموکراسی و بنای نهاد های دموکراتیک چنان خدمات ارزنده ای را به جامعه بشری کرد. دست مریزاد آقای رضا پهلوی، از این آزمون پس دادن تان پس از سال ها زندگی در دموکراسی های غربی و آشنایی با نهادهای مدنی.

درپایان به جا است که به یک درافشانی دیگر هم اشاره ای بکنم. آقای رضا پهلوی می گویند که پدرشان با چنان درایتی و «بدون این که به قدرت بچسبد»، ایران را ترک کرد که «بسیاری از انقلابی های آن موقع امروز نزد من می آیند و می گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می کرد. ما که خبر نداشتیم چه پیش خواهد آمد!» نخستین سفارش من به آقای رضا پهلوی این است که هر آینه یکی دیگر از آن انقلابی ها به سراغ ایشان آمد و با پشیمانی از این که اعلیحضرت ایشان را اعدام نکرده، مراتب نارضایتی خویش را به آگاهی رساند، آن دیوانه زنجیری را به نزدیک ترین بیمارستان روانی راهنمایی کنند که جهان از گزند چنین پریشان احوالانی آسوده گردد. شاید هم اگر صداقتی در این سخنان ایشان باشد، نیک است که نام آن انقلابی های پشیمان از اعدام نشدن را آشکار سازند تا دیگران نیز از نزدیکی با چنین بیمارانی، دوری جویند.

اما، از شوخی گذشته، راستی تلخی در این سخن آقای رضا پهلوی نهفته است. ایشان سربسته می گویند که پدرشان بهتر می بود شماری بیشتر از «انقلابی های آن موقع» را اعدام می کردند تا شاید انقلابی در نمی گرفت و ایشان به جای آن که دل به سودای شاهی بر سبیل محمدعلی میرزایی بسته باشند، اینک برتخت نادری نشسته و شاه شاهانی دیگر می بودند. من خوانشی دیگر از سخن ایشان نتوانم کرد. این راهم بیافزایم که داوطلبانه ترک کردن کشور از سوی محمدرضاشاه، شاید افسانه ای باشد که خویشان و بستگان آقای رضاپهلوی به او گفته و او باور کرده باشد. محمد رضا شاه از ایران رفت، زیرا میلیون ها مردم به خیابان ها ریخته و رفتن او را می خواستند و دو دیگر این که نمایندگان دولت ایالات متحد، مانند ژنرال هایزر که بلندپایگان ارتش و نیروهای امنیتی ایران در کف با کفایتشان بودند، آمدند و به شاه دستور دادند که ایران را ترک کند. هیچ کار داوطلبانه ای در میان نبود.

هرآینه شاه، هنگامی که از میزان بیماری خویش آگاهی یافته بود که می دانیم سالیانی پیش از انقلاب است، پادشاهی را به سود پسرش رها می کرد و به راستی داوطلبانه کناره می گرفت و هرآینه، دولت مردان و آزاد زنان رژیم پادشاهی، پیش از آن که کار به تنگناهای ماه های پایانی برسد، «صدای انقلاب» و نا رضایتی مردم را از فساد و خودکامگی شنیده بودند، عوام فریبانی مانند آیت الله خمینی و دیگر رهبران انقلاب اسلامی نمی توانستند جامه از تن مردم هشیار بربایند و چه بسا که اینک، هنوز هم نظام شاهی بر ایران چیره بود و آقای رضا پهلوی را نیازی نمی بود که در سودای شاهی، چشم امید بندان به ارتش آزادیبخش ناتو، اسراییل و عربستان باشند.

محمد امینی

آدينه ۲ تير ۱٣۹۱ - ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲ 

Original German Article

Eglish Translateion by Google Translate


Share/Save/Bookmark

 
Masoud Kazemzadeh

Dear Fred

by Masoud Kazemzadeh on

Dear Fred,

Amini put the quotation marks on "foreign invasion." He did NOT put the quotation marks on "praise" or [setayesh]. The praising is Amini’s opinion. The foreign invasion is what the interviewer and RP said directly. Had Amini used quotation marks for praise, then you would be right that Amini had used a direct quote.

Best,

Masoud

 


Veiled Prophet of Khorasan

Regarding : Mosht nemooneh

by Veiled Prophet of Khorasan on

 

Mehrdad & others,

if those of us who have been exposed to democracy and tolerance of
others view for much of our adult lives can behave in such manners,

Please remember that many of the people here are the original revolutionaries. As you know "Tiger does not change its stripes". Therefore the "Mosht" here is only an example of the group who started this mess to begin with. If these people were going th learn they would have long ago. Please do not despair because this is not sure not a representative of people. How many normal people do you know who talk Mossadegh all the day. In other words don't worry about it too much.


Fred

Masoud

by Fred on

Well that is my problem, if he, Mr. Amini,  had not put quotation marks in his write up, I would have understood it as his opinion of what he thinks Reza Pahlavi is thinking.

However, that is not the case. Mr. Amini puts “foreign invasion” and “democracy” in Arabia, Qatar and Kuwait. In quotation marks, which since he is talking about Reza Pahlavi praising military attacks; it stands to reason he is quoting Reza Pahlavi.


Masoud Kazemzadeh

Dear Mardom Mazloom

by Masoud Kazemzadeh on

I do not trust Dariush Houmayn that much either.  On this issue, it is safe to assume that he and RP had secret discussions.  They had to plan for the various ways that RP might come to power.

 

Best,

Masoud

 


Masoud Kazemzadeh

Dear Fred, Mr. Amini did

by Masoud Kazemzadeh on

Dear Fred,

Mr. Amini did NOT make a direct quote as you assert.   He is merely presenting his opinion on RP.

اینک که بیش از یکسد سال از آن هنگام می گذرد، شاهزاده ای دیگر، پس از چندسالی بازی با دموکراسی و سخن گفتن از این که او شهروند ساده ای بیش نیست، شرم و آزرم را یکسر به کنار نهاده است و نه تنها خویشتن را «پادشاه قانونی ایران» خوانده، که در سودای برای براندازی جمهوری اسلامی و بازگرداندن خاندان پهلوی به تخت شاهی، در ستایش از دخالت نظامی دولت های خارجی در ایران و به پیشباز رفتن ایرانیان «از مهاجمان خارجی»، زبان گشوده وچشم بر یاری «دموکراسی» هایی مانند عربستان، کویت و قطر دوخته است.

 


Roozbeh_Gilani

رضا پهلوی غلط کرده دعوتنامه برای حملهٔ نظامی به ایران بفرسته!

Roozbeh_Gilani


این دعوت نامه فقط و فقط به وسیله  سردار‌های خیکی شکم گنده و آماده به فرار جمهوری اسلامی و مزدوران دلقک، مفتخور، وطن فروش و فرنگ نشینشون فرستاده میشه!


Faramarz

Deja vu all over again!

by Faramarz on

 

 

قبل از انقلاب، یک سری از ما جوانان و نو جوانان که کنجکاو بودیم که چه خبره و کی به کیه، از این مذهبی گرایان که هر چند وقت یکبار پا میشدن و میرفتن تگزاس به دیدن یک بابایی به اسم ابراهیم یزدی میپرسیدیم، این یزدی کیه و از کجا اومده اون خمینی کیه. جواب میدادن الان وقت این سوال ها نیست برین کتاب شریعتی رو بخونین و حرفی  نزنین وکاری نداشته باشین!

بعدش از چپی ها و کمونیست های های رنگ و وارنگ میپرسیدیم که شما ها حرف حسابتون چیه و بقول یکی از آقایون کمی بزرگتر، "آدم زن و بچه دار که کمونیست نمیشه" ، جواب میامد که برین جزوه جزنی رو بخونین و حرفی نزنین و دخالت نکنین.

حالا اینهم نتیجه اش!

وقت سوال کردن و گوش دادن الانه نه وقتی که رژیم در هم شکست و از بین رفت.


Mardom Mazloom

Sepass Masoud jan,

by Mardom Mazloom on

To be honest I won't base my trust in Houmayn's beliefs But you're right to say that we must be vigilant to not fall into the same trap than Khomeini's historical trap.

It's a hard time we have: who is the one that we should trust!

NOW we need a real patriot to ACT, every second is counted!


Fred

Masoud

by Fred on

Thanks Masoud,

 

You understood my comment the way I intended it to mean. If Reza Pahlavi has said what Mr. Amini says that he has said, it is a game changer for Reza Pahlavi.

On the other hand, if Mr. Amini cannot substantiate his direct quoting of Reza Pahlavi, it would be a blemish on his record.


Ashk Dovom

Why doesn't your brother contact RP and have him defend himself?

by Ashk Dovom on

Of course Reza Pahlavi will say he is against attacking Iran. He has mastered the art of doubletalk. But we can ask ourselves one question: why is he buddy buddy with  all those senators and Republican politicians whose mantra is bomb bomb bomb Iran. Reza Pahlavi knows better than anybody else ( because he is not stupid) that he hasn't got the remotest chance of playing any part in the political future of Iran. He can only be of some use to the clueless Republican Neocons or megalomaniac Israeli politicians who think they might install him in power as a stooge after they have sent their tanks to pave the way. Israeli and American extremists and anachronistic Arab Sheiks are  Reza Pahlavi's real constituency. Iranians in their mob mentality ( and not as thinking individuals) are important to Reza Pahlavi only in so far as they can create the mere illusion for the political market that he is still a viable political option, someone worth investing in. It is all about cash and money and fat bank accounts and keeping up a ritzy life style.


Masoud Kazemzadeh

Dear Mardom Mazloom

by Masoud Kazemzadeh on

Dear Mardom Mazloom,

There is a long-held belief among many of us that Reza Pahlavi says one thing in public and another in private.

Darush Houmayun was the no. 1 LEADER of the Hezb Mashrooteh. I think that would make him one of the very TOP monarchists. I suppose that he held many PRIVATE and CONFIDENTIAL discussions with RP. In the article that I placed here, it is clear that he says that the reason he is supporting Mir Hussein Mosavi is that he considers independence of Iran as more significant that establishing monarchy and he is talking within the context of advocating American military invasion of Iran to overthrow the vf regime and establish a new system in Iran.

My understanding of the Houmayn article is that Houmayn believes that Reza Pahlavi supports American military invasion of Iran. Houmayn is saying this implicitly. If Houmayn’s criticism of Reza Pahlavi had NOTHING to do with American military invasion, it was NOT logical to bring this issue to discussion in this very brief article (explaining his differences with RP and support for Moussavi).

 

Best,

Masoud

 


Bavafa

مشت نمونه خلوار است....

Bavafa


Reading much of the comments here, can’t wonder if those of us who have been exposed to democracy and tolerance of others view for much of our adult lives can behave in such manners, there is little hope for a cordial and meaningful dialogue in Iran where force and intolerance has been the guiding rule in much of the dialogue not only in the last 33 years but decades prior to that. Having said that, I like to echo Divaneh’s comment and sentiments as it seems most relevant and logical to me.

 

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad


Masoud Kazemzadeh

RP and War

by Masoud Kazemzadeh on

Fred’s point is valid. In the interview (as it appears), RP did not praise [setayesh] foreign invasion. Rather, he made an assertion that many Iranians would actually side with the foreign power (i.e., the U.S.) and will fight against the vf regime.

The Democratic Party of Iranian Kurdestan is one prominent and powerful example of this. On this very site, our monarchists posters on a daily basis advocate U.S. military invasion of Iran. Dr. Sohrab Sobhani openly and explicitly advocates American invasion of Iran. Recently, also Ali Mirfetrus called for American invasion of Iran.

A recent poll of Iranian Americans shows that 57% of the respondents support American military attacks, see:

//www.payvand.com/news/12/mar/1269.html

"When asked under what circumstances they are most likely to support a U.S. military strike against Iran, a majority of fifty seven percent (57%) of Iranian Americans indicated that they would support military action if the Iranian government were to commit mass murder of its civilian populations. In contrast, only twenty six percent (26%) of Iranian Americans would not support U.S. military strikes against Iran under any circumstances."

 

Reza Pahlavi made an assertion. Evidence shows that RP is correct that many Iranians will side with the American military strikes against the vf regime. Only a minority of Iranian Americans (26%) said that they would oppose American military strikes against Iran under any circumstance.


rashid

حق طبیعی هر

rashid


حق طبیعی هر آدمیسست که هرچه خواست بگوید و انجام دهد و
نتیجه خوب و بدش هم نصیب خودش خواهد شد که شاهزاده رضا پهلوی
هم یکی  از آنهاست . آدم اگر بیکار و هرزه گو نباشد و از خودش حرفی برای گفتن داشته باشدهیچگاه نمیآید با عیبجوئی از دیگران وقتش را هدر دهد . به گفته سعدی : بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد


Mardom Mazloom

Dear Massoud

by Mardom Mazloom on

It's very important to know: are there any records on the support of RP for a military action in Iran? 

It doesn't make sense to me and it's is not consistent with RP's last trip to Israel where he said that instead of engaging mullahs in a destructive war, western countries should help people's inspiration for freedom.

In this period of darkness, we can not base our beliefs on assumptions. I know that RP is taking legitimacy among people, it would be an acte of betrayal if a group tries to disrupt RP because it sees he's ahead.

 

 


Fred

Deev

by Fred on

 Thank you for your explanation.

I don’t want to get into semantics here. And I am in no way trying to defend Reza Pahlavi; he has his supporters to do the job.

What I’m interested is truth. What Mr. Amini quotes Reza Pahlavi saying is materially different than what you say.

Mr.Amini says Reza Pahlavi “in praising foreign military intervention” and …

What I am asking is for that part and not interpretation of what he meant or what it means or some kind of reading his mind and motives, how and where has Reza Pahlavi "praised" foreigh military intervention?


Masoud Kazemzadeh

Dear Fred

by Masoud Kazemzadeh on

Dear Fred,

There is a belief that Reza Pahlavi says one thing in public, and the opposite in private in regards to war (and other issues).

When Dariush Houmayun made his strong attacks on Reza Pahlavi and supported Mir Hussein Mosavi, he mentions two reasons for the split: One explicit and the second implicit. The explicit is RP’s support for federalism, and the second reason U.S. military invasion of Iran.

//www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/25094/

 

 من هرگز به کوشش‌هائی که سه سال پیش از سوی محافل گوناگون برای کشاندن امریکا به جنگ با جمهوری اسلامی می‌شد نپیوستم. امروز هم جنگ را برای ایران خطرناک تر از جمهوری اسلامی می‌دانم. بند اول منشور یا برنامه سیاسی حزب هم برایم از بند سوم (پادشاهی) مهم تر است: "استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع می‌کنيم." من این جملات را هژده سال پیش برای سازمانی نوشتم که امروز حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) است. در آن زمان این صحبت‌ها هم نبود؛ امروز که جای خود دارد. چنانکه زمانی گفتم ما از جمهوری اسلامی برخواهیم آمد ولی ایران برنخواهد گشت. به همین دلیل هم هست که در صورت حمله نظامی و به خطر افتادن یکپارچگی ایران موقتا در کنار همین رژیم که قدیمی ترین مخالف آن هستم و با آن ضدیت وجودی دارم قرار خواهم گرفت بدین معنی که هر فعالیت ضد رژیم را تا برطرف شدن خطر محکوم خواهم شمرد و به سهم خود همه ایرانیان را به دفاع از میهن در زیر هر حکومتی باشد فراخواهم خواند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


deev

Fred

by deev on

It's taken from this part of the article, click on the Google translation above...

FOCUS Online: Many experts assume that any Western intervention is doomed to failure and support the system in case of doubt, would rather.

Pahlavi: That's not necessarily: Many Iranians would fight on even on the side of foreign invaders, to get rid of the regime.

He's clearly welcoming the idea of "foreign invaders" as he himself knows that's the only way to get the throne back, exactly like the Rajavis and equally despicable.


Fred

Ms. Amini

by Fred on

Thank you for the response, I take it you do not know where your brother got that direct quote from Reza Pahlavi inviting foreign military attack on Iran,  which if accurate, would be an indictable offence in the future free Iran.

I strongly suggest to you to urge your brother to cite his source(s), and should it have been an oversight, for him to correct it right away.

Thank you again.


vildemose

Why doesn't your brother

by vildemose on

Why doesn't your brother contact RP and have him defend himself?  

 

All Oppression Creates a State of War--Simone De Beauvoir


Azarbanoo

Fariba Amini, Great responses to Everyone Who

by Azarbanoo on

Has been attacking your brother.  I believe Dr. Amini, your brother meant well to inform everyone including RP of RP's wavering attitude.  RP must decide where he is standing with honesty with IRANIANS.


Fariba Amini

Dear Fred, My brother

by Fariba Amini on

Dear Fred,

My brother will not reply to the comments.  He is really not into it.  He never even uses Iranian.com as a forum like we do.

The problem I have with RP's recent comments, especially in this last interview, is that they are inconsistent.  

Whereas he opposed taking on the throne in one interview, now he changes his mind.  Whereas he opposed any foreign intervention, now he is not so much against it. 

I don't believe RP has bad intentions but I wish he would try to be more truthful to his own words.   I also believe we cannot go back to the past.   We must move forward.  


Fred

خانم امینی

Fred


سرکار خانم امینی؛

از آنجا که مهربانی کرده و "ترجمه فارسی" متنی را که برادر شما مقاله خود را بر اساس آن نوشته اند در اینجا آورده اید، و از آنجا که برادر شما تا اکنون پاسخی به پرسشها نداده اند و شاید بشود از طریق شما به ایشان دسترسی پیدا کرد، این سئوال را تکرار مبکنم:

"شرم و آزرم را یکسر به کنار نهاده است و نه تنها خویشتن را «پادشاه قانونی ایران» خوانده، که در سودای برای براندازی جمهوری اسلامی و بازگرداندن خاندان پهلوی به تخت شاهی، در ستایش از دخالت نظامی دولت های خارجی در ایران و به پیشباز رفتن ایرانیان «از مهاجمان خارجی»، زبان گشوده وچشم بر یاری «دموکراسی» هایی مانند عربستان، کویت و قطر دوخته است." 

مأخذ آن بخش پررنگ شده نقل قول چیست؟

با سپاس


Fariba Amini

Persian translation

by Fariba Amini on

I posted the Persian translation of the interview for all to read.

I am afraid that our "dynasty" is quite different from the Pahlavi dynasty!   My father and my grandgather never took anybody's land like Reza Khan did.  Their sisters and brothers did not have mansions or lots of property in their names like the many uncles and aunts of Reza Pahlavi.  They never took anything from Iran's treasury.  

My father had one house which he sold in Iran.

When he died, he had less than a thousand dollars in his bank account.

By the way,  when my father was the mayor of Tehran, he was the most honest mayor during the last one hundred years of Iran's municipality. He got rid of dozens of corrupt elements and in fact, he was threatened many a time. 

I am afraid our dynasty is not much of a dynasty to brag about !

The argument should be about the content of RP's interview vs. MA's response not about personal attacks. (of course it is hard for Iranians to drop an old habit) 


Ali P.

I see his point

by Ali P. on

1. According to the former Iranian Constitution, RP is the King candidate, unless and until he's sworn in.

2. There was a revolution in 1979, and a new form of government and a new constitution was implemented, and in a referendum,held by the new regime, the old regime was called null and void, and the new regime (Islamic Republic) was recognized as the new regime, with a president, and a Supreme Leader.

3. The official story is that, the Iranian nation, overwehmlingly, said "NO" to the monarchy, and "YES" to the Islamic Republic.

If we, the Iranian people of today, do not recognize that "YES" as the true expression of our will any more, and present legal arguments in support of that position, one could make the same arguments and  should cast the same doubt, over that "NO". 

The person who would be the King, according to the old constitution, is respecting the will of the people in a referundum. I have no idea how popular RP and monarchy is - in Iran or abroad- but the promise that he'd drop his claim and bow to the will of people, if a consitutional monarchy is rejected in a referendum, is sign of a democratic mentality on his behalf. 


vildemose

 //www.focus.de/polit

by vildemose on

 //www.focus.de/politik/ausland/krise-in-der-arabischen-welt/cyrus-reza-pahlevi-im-focus-interview-ob-ich-die-krone-tragen-werde-haengt-vom-willen-des-volkes-ab_aid_764055.html

Here is the orighinal interview in German? I don't know if the interview was actually done in German or not.

Now, we need someone without any personal vendetta against RP to translate this without taking things out of context.

 

 

All Oppression Creates a State of War--Simone De Beauvoir


Shemirani

Look who is talking !

by Shemirani on

It's funny to dislike dynasty so much when its comes to royalty and to love dynasty when its comes to opposant, Amini family are opposants from father to son & daughters,  to grand children??!!!

 this is how i see it Pahlavi Dynasty did a lot of great things for Iran !!!!!!

 i can't say the same about Amini's dynasty, they maybe had good intentions (even if i doubt of it )but hell is paved with good intentions !! Amini's dynasty  missleaded our people to a revolution (very far from french revolution !! yes we know you love to believe you were the "sans culottes" of iran but after 30 years its obvious to everyone you were les sans cerveau (brainless ) this Revolution you supported was THE WORSE THING EVER HAPPENNED to us, and nothing justified it (just lots of lies) !!! even when foreigners invaded our lands we could say they weren't iranian just ennemy from outside ! with your revolution  we can't even say that  Ba daste khodetoon Iran be Siahi keshoondid !

Mister Amini &sons its so easy to be picky with one ruler  family! you should take your own medecine and have some autocritic (une remise en question s'impose à vous aussi )! You are not the Judge seating there, giving sentence because in my generation's eyes you have any legimity to lead iranians !!!! We can also judge your Work and Parvandeye shoma Siahe ! We don't Trust Exrevolutionary and we are waiting for your AUTOCRITIC First !


Fariba Amini

«اینکه آیا من

Fariba Amini


«اینکه آیا من تاج برسر خواهم گذاشت وابسته به ارادۀ مردم است»     شاهزاده رضا پهلوی ولیعهد ایران
بود تا که در سال ۱۹۷۹ روحانیون پدرش را از ایران تاراندند. در مصاحبه از
ماجرای غمباری می گوید که برخانواده اش رفته است و از آرزویش برای شاه شدن. *** فوکوس آنلاین: آرزو دارید روزی تاج شاهی ایران را برسرگذارید؟ شاهزاده
رضا پهلوی: صدالبته. اصولاٌ برای من چیزی از این بهتر نیست که با همۀ آنچه
در اختیار دارم به کشورم خدمت کنم. در غیر اینصورت همۀ این زحمت ها را بر
خود روا نمی داشتم و داوطلبانه خودم را در تیررس قرار نمی دادم. فوکوس آنلاین: منظورتان از تیررس چیست؟ تهدید می شوید؟ پهلوی: بله! همواره پلیس بین الملل یا سیا به من زنگ می زنند و می گویند
در کدام گوشه باز گروهی به دستور تهران برای کشتن من کمین کرده اند. فوکوس آنلاین: کوتاه زمانی بعد در گذشت پدرتان شما در مصر به جانشینی او برگزیده شدید. پهلوی:
این مراسم در بیستمین زادروز من برگزار شد. طبق قانون اساسی ما می بایستی
به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می بایست در مجلس ایران
هم سوگند پادشاهی یاد می کردم. بنابراین می توان گفت که «بنا به قانون»
شاه ایرانم. فوکوس آنلاین: خودتان را امروز شاه می دانید؟ پهلوی:
در روستاها هنوز من را «ولیعهد» می نامند. اما همیشه به هوادارنم می گویم
من را فقط باید فردی ببینند که برای آزادی ایران مبارزه می کند. اینکه آیا
روزی بر تخت خواهم نشست به ارادۀ مردم وابسته است. هیچکس نمی داند چند درصد
مردم در انتخابات

آزاد به نفع  رأی خواهند داد. فوکوس آنلاین: امروز هم هنوز سلطنت را نظام حکومتی مناسبی برای وطنتان می دانید؟ پهلوی:
بله. شخص شاه مهم است زیرا ایران کشوری چند قومیتی است که به شخصیتی بی
طرف برای وحدت نیاز دارد. در دیگر کشورهایی هم که جامعۀ یکدستی ندارند
سلطنت توانست نقش ثبات دهنده ای داشته باشد. برای نمونه در اسپانیای بعد از
فرانکو. فوکوس آنلاین: در سنجه با اسپانیا البته ایران در زمان پدر شما کشورِ چندان دمکراتیکی نبود. پهلوی:
پدرم براین باور بود که باید
ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست
ابتدا جامعۀ مدنی ایجاد کند. نظامش اصلاح پذیر بود و درآخر هم با اصلاحات
مؤافقت کرد. فوکوس آنلاین: آنگونه که بسیاری از هموطنانش در آن زمان فکر می کردند دیگر خیلی دیر شده بود. پهلوی: فراموش نکنیم: پدرم در آن زمان داوطلبانه کشور را ترک کرد. قذافی نبود، صدام حسین نبود، بشار 

نبود که به قدرت بچسبد. و راه صلاح کشورش را درنظر داشت. بسیاری از
انقلابی های آنموقع امروز نزد من می آیند و می گویند: «بهتر بود پدرت ما را
بازداشت و اعدام می کرد. ما که خبر نداشتیم چه پیش خواهد آمد!» فوکوس آنلاین: یک خواهر و یک برادرتان خودکشی کرده اند. چه چیزی آنها را به این کار وحشتناک واداشت؟ پهلوی:
این دو نتوانستند هول –و- هراسی را که خانوادۀ ما شاهدش بود کاملاٌ تاب
بیاورند. نمی دانم وقتی انسان ها تصمیم می گیرند به زندگی خود پایان دهند
در
سرشان چه می گذرد. این وضعیت روحی را نمی شناسم. اما مطمئنم که آدم چنین
کاری را به دلایل سطحی انجام نمی دهد. تراژدی ها آنها برای من نمادی است
برای تمامی یک نسل که من نسل گم شده اش می نامم. اینها را از کشور راندند:
کمی مانده بود تا این نسل پا به صحنه بگذارد – و بعد همه چیزشان را گرفتند. فوکس آنلاین: برای شما هم صادق است. پهلوی:
بله، البته. من هم از این نسلم. هفده ساله بودم که پدرم مجبور به ترک کشور
شد – در اکتبر ۵۲ ساله می شوم. بیش از سه دهه است که مجبور به زندگی در
تبعیدم. فکر می
کنم دلیل اصلی اینکه توانستم سلامت و عزم جزم خودم را حفظ کنم میهن پرستیم
بود، احساس وظیفه ام. اما معلوم است که من هم دلم برای وطنم تنگ شده، رنگ
هایش، بوها. فوکوس آنلاین: دوست دارید به ایران بروید؟ پهلوی: معلوم است! به آنجا متعلقم. فوکوس آنلاین: اول که به تهران رسیدید چه خواهید کرد؟ پهلوی: همان کاری را خواهم کرد که مهاتما گاندی وقتی از آفریقای جنوبی برگشت انجام داد. به هرگوشۀ ایران سفر خواهم کرد تا خوب همه
جا را بشناسم. البته من در تمام این سالها با مردم تماس داشته ام، اما خیلی از استان ها را مانده که ندیده ام. فوکوس آنلاین: در سایۀ مذاکرات اتمی، شما در برلین و پاریس گفتگوهایی انجام دادید. چه هدفی داشتید؟ پهلوی: موضوع حقوق بشرحقوق 

برایم خیلی مهم است. این موضوع در صحبت ها با تأسف به نفع بحران اتمی مورد
توجه قرار نمی گیرد. اما برای ایرانی ها نشانۀ مهمی است که مسئلۀ حقوق بشر
هم در مذاکرات لحاظ شود. متحد طبیعی در مبارزه علیه ایرانِ هسته ای
مردمند. اما ۳۳ سال است که فقط با نمایندگان حکومت گفتگو می شود، هرگز با
مخالفان صحبت نکرده اند. این حکومت را نمی شود با تحریم به زانو درآورد بلکه با آنچه بیشتر از همه از آن می ترسد: با قیام مردم. فوکوس آنلاین: بنابراین منظورتان این است غرب
باید برای تغییر حکومت فشار بیاورد تا دولت ایران را از ساخت سلاح اتمی بازدارد؟ این راه حل است؟
پهلوی: حتماٌ. زیرا مسئلۀ اصلی نه برنامۀ اتمی که حکومت است. سعودی ها و  بحرین

ها
و قطری ها این را می دانند. چنین می نماید که فقط غرب فراموش کرده است.
این حکومت بهترین پوکرباز دنیاست. پوکر بازی می کند تا بقای خود و قدرتش را
با رهبری فعلی حفظ کند. برای این کار به سلاح نیاز دارد. من
در ماه های گذشته در جهت وحدت نیروهای مخالف فعالیت کرده ام: تمامِ طیف،
سلطنت طلبان و جمهوری خواهان. در عمل امروز جمهوری خواهان از من حتی بیش از
سلطنت طلبان حمایت می کنند. گرچه برنامه های ما با هم متفاوت است اما همه
مجموعه ای از ارزش های مشترک را داریم: ما دمکرات های دین جداخواه هستیم و
انتخابات آزاد در ایران می خواهیم. فوکوس آنلاین: بسیاری از کارشناسان معتقدند که هر اقدام غرب محکوم به شکست است و حکومت را بیشتر تقویت خواهد کرد. پهلوی:
خیلی این حرف درست نیست. بسیاری
از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت.
وقتی مردم بعد از انتخابات مخدوش سال ۲۰۰۹ به خیابان رفتند و «اوباما –
اوباما» سردادند و پلاکاردهایی به زبان انگلیسی رو به دوربین گرفتند این
کار را نکردند که تمرین زبان کنند: پیامی بود که به غرب فرستادند! فوکوس آنلاین: خودتان چه نقشی را در این روند خواهید داشت؟ پهلوی:
من در ماه های گذشته در جهت وحدت نیروهای مخالف فعالیت کرده ام: تمامِ
طیف، سلطنت طلبان و جمهوری خواهان. در عمل امروز جمهوری خواهان از
من حتی بیش از سلطنت طلبان حمایت می کنند. گرچه برنامه های ما با هم
متفاوت است اما همه مجموعه ای از ارزش های مشترک را داریم: ما دمکرات های
دین جداخواه هستیم و انتخابات آزاد در ایران می خواهیم. فوکوس آنلاین: چه مناسباتی با «جنبشِ» دمکراتیکِ «سبز» دارید؟ پهلوی:
با رهبرانش تماس دارم. گرچه با موسوی شخصاٌ تلفنی صحبت نکرده ام. اما شبکه
هایی وجود دارد که از طریق آنها گفتگو می کنیم. بسیاری از «اصلاح طلب
هایِ» سابق در این فاصله متقاعد شده اند که حکومت را نمی توان از درون
اصلاح
کرد. امید به اصلاح از درون وقت تلف کردن است. فوکوس آنلاین: گروه های مخالفی وجود دارد که از شما حمایت نمی کنند؟ پهلوی: فقط با مجاهیدن خلق و افراد حزب الله 


که همچنان پشت حکومت هستند هیچ گفتگویی نداریم. غیر از اینها با همه. حتی
با «ملی - مذهبی ها». اصل مشترک ما باور به نظامی است دین جداخواهانه. فوکوس آنلاین: برنامۀ مشخص شما چیست؟ پهلوی:
مبارزه برای انتخابات آزاد. اولین گام در این راستا ایجاد شورای ملی خارج
از ایران است. به این ترتیب ساختاری مرکزی به جای ۱۵ گروه مخالف ایجاد می
کنیم که اکنون مستقل از هم کار می کنند. فوکوس آنلاین: چرا باید این شورا خارج از ایران تشکیل شود؟ نباید روند تغییر در داخل آزاد شود؟ پهلوی: داخل کشور نمی توان سازمانی را ایجاد کرد که از حکومت علناٌ انتقاد کند. با این وجود معلوم است که این شورا
حمایت مخالفان و فعالان را در داخل ایران خواهد داشت. فوکوس آنلاین: ترکیب این شورای ملی قرار است چگونه باشد؟ پهلوی:
هرگروهی یک نماینده به یک کمیتۀ مرکزی می فرستد. این کمیته به نوبۀ خود
اختیار اجرایی نسبت به هیئت های مختلف دارد که کارهای مختلف برعهده می
گیرند. برای نمونه کمیسیونی که عمل نافرمانی مدنی را در داخل ایران
سازماندهی و هماهنگ می کند. یا کمیسیون دیگری که به راه های ارتباط با داخل
و دادن اطلاعات از خارج به مردم می پردازد. و باز کمیسیون دیگری که مسائل
مالی و پول –
گردآوری را برعهده می گیرد. آنچه مشخص است: مادام که این حکومت برسرکار
است نمی توان انتخابات آزاد برگزار کرد. از این رو در گام اول هر اقدامی را
انجام می دهیم تا از دست حکومت راحت شویم. بعد مرحلۀ گذار است که در این
مرحله دولت موقت ضروری خواهد بود. فوکوس آنلاین: تقریباٌ اینگونه می نماید که در حال طراحی تشکیل دولت در تبعید هستید. پهلوی:
ما آن را دولت در تبعید نمی نامیم. فقط می گوییم که ما با این سازماندهی
می خواهیم از مبارزه در ایران پشتیبانی کنیم. همه می دانیم مشکل در لیبی
و سوریه چه بود: اینکه غرب با توجه به گسیختگی مخالفان، طرف صحبتی نداشت.
می خواهیم از این اجتناب کنیم. می خواهیم با یک صدا حرف بزنیم. با توجه به نامم و سرمایۀ سیاسیم و تجربۀ بین المللی که دارم می توان
قطعاٌ به خوبی از ایفای این نقش برآیم. نام من را هر کس در ایران می شناسد.
اگر من از شما خواهش کنم با موبایل خود شماره ای را در ایران بگیرید: مردم
در آن سوی خط من را می شناسند. آیا این مزیت سیاسی بالایی نیست؟ من که نمی
خواهم تخت
شاهی را بازپس گیرم. اما من رهبری ملی هستم. می توانم نلسون ماندلایی
باشم، مهاتما گاندی. فوکوس آنلاین: خود شما این صدا هستید؟ پهلوی:
اگر از من خواسته شود شاید مؤافقت کنم. داوطلب نمی شوم. اما با توجه به
نامم و سرمایۀ سیاسیم و تجربۀ بین المللی که دارم می توان قطعاٌ به خوبی از
ایفای این نقش برآیم. نام من را هر کس در ایران می شناسد. اگر من از شما
خواهش کنم با موبایل خود شماره ای را در ایران بگیرید: مردم در آن سوی خط
من را می شناسند. آیا این مزیت سیاسی بالایی نیست؟ من که نمی
خواهم تخت شاهی را بازپس گیرم. اما من رهبری ملی هستم. می توانم نلسون
ماندلایی باشم، مهاتما گاندی. فوکوس آنلاین: می توانید تصورش را بکنید که دست از خواسته های سیاسی خود بردارید و تنها مانند یک فرد معمولی زندگی کنید؟ پهلوی:
فکر می کنید که مثلاٌ هوادارانم چنین چیزی را می پذیرند؟ اینان زندگی را
بر من جهنم خواهند کرد و من را خائن خواهند دانست! بنابراین من برخلاف
خواهران و برادرانم اصولاٌ چارۀ دیگری ندارم. و از این رو تصمیم گرفته ام
این نقشی را که سرنوشت برایم رقم زده است
خیلی جدی بگیرم. وگرنه نمی توانم به چشمان خود نگاه کنم. * از: آندرئا-کلاودیا هوفمان / در: فوکوس آنلاین

Ashk Dovom

جناب انگلوفیل

Ashk Dovom


جناب انگلوفیل، متاسفانه نقد واقعی در مملکت ما نه ریشه چندان عمیقی داره و نه سابقه چندان درخشانی. برای همین روزگارمون این هست که میبینید. اصلا این آقای امینی رو برای لحظه ای کنار بگذارید و با استناد به محتویات مقاله حاضر قضاوت بفرمایید که مطالبی که بهش اشاره شده درست و منطقیه یا خیر. منظور بنده از نقد بیطرفانه این بود. ولی مثل اینکه دوستان بجای زحمت بخود دادن و خواندن وتحلیل مقاله ترجیح میدهند آقای امینی را به صلابه بکشند. چرا؟ چون هنوز معنی و چگونگی نقد  واقعی یک متن  در تجرد و فارغ از حملات شخصی رو متوجه نشده اند


Azarbanoo

Yesterday, Bahram Moshiri read the interview text on his program

by Azarbanoo on

I believe that Dr. Amini & B. Moshiri both are concerned about IRAN & IRANIANs that the 1357 won't be repeated again.  RP has portrayed himself in this interview as though he plans to be a Shah with all authorities like his father.  His interviw was far from being a people person or citizen of IRAN.  He talked in this interview the he is legitimate King of IRAN and he was Crowned at 20 years old in Egypt according to the constitution.

Dr. Amini & Bahram Moshiri are both honest, knowlegeable characters who have been struggling for freedom IN IRAN for IRANIANs without any expectations.  We must realize who are these people and from which angle they are talking.  Bahram Moshiri had even said that if People support RP he would support him as well as a constitutional monorach.  Just my inputs to inform you.