پیامک


Share/Save/Bookmark

پیامک
by shahireh sharif
22-Feb-2010
 

خیلی دیر شده بود. تمام راه را دویدم. به غیر از دقیقه ای که از شدت خستگی در یک نقطه ایستادم، دستهایم را بر زانوهایم گذاشتم و نفسی تازه کردم، هیچ توقف دیگری نداشتم. از دور به محل قرارمان نگاه کردم. فضای جنگل را سکوتی سنگین احاطه کرده بود. خورشید محو تماشای نرده های چوبی، که چون سربازانی مشغول محافظت از مرزهای محوطه اطراف کلبه بودند، سلامم را به سردی پاسخی داد و بی اعتنا گذشت. از آواز همیشگی گنجشکهای کوچک خبری نبود. گویا جنگل خالی بود

مثل همیشه برای مشایعت نیامد. نکند که رفته باشد! خیلی دیر آمدم! شاید نه! شاید کمی آنطرفتر ایستاده. شاید هنوز شانسی هست. ولی هر چه به محل نزدیکتر میشدم دیدم بهتر میشد و امیدم کمتر. بعد از اینکه به بالاترین نقطه تپه ای که کلبه قدیمی روی آن ساخته شد بود رسیدم و همه جا را برای چندمین بار از زیر نظر گذراندم، تنهاییم را باور کردم. رفته بود

به روی زمین نم دار جنگل نشستم. بوته تمشکی به دامانم چنگ انداخت. برگهایش را از پیراهن سفیدم دور کردم. گیاه به خیسی چشمان من بود. آیا او هم ازغیاب کسی دلش گرفته بود؟ تکه کاغذی را از جیبم درآوردم و گوشه آن پیامی را نوشتم. کاغذ را همانطور که از خودش آموخته بودم به شکل قایقی تا زدم و به سمت رود باریکی که از پایین تپه میگذشت رفتم. قایق را بوسیدم وبه جریان رود سپردم. حرکت آرام آب، قایق را با چند تکان ناگهانی به جلو برد. چند قدم به موازات رود و همراه قایق کاغذی راه رفتم. مدتی بعد قایق از نظرم پنهان شد

آیا آنکه باید قایق را از آب بگیرد و پیغامم را در گوشه بادبانش بخواند، به کنار رود خواهد آمد.


Share/Save/Bookmark

more from shahireh sharif
 
shahireh sharif

Thank U

by shahireh sharif on

Rendd

 جمله تون خیلی زیبا بود

ممنونم

Nazy Kaviani

Loved the quotation and I’m honoured that U remembered me

:)


Nazy Kaviani

Absence

by Nazy Kaviani on

"Separated lovers cheat absence by a thousand fancies which have their own reality. They are prevented from seeing one another and they cannot write; nevertheless they find countless mysterious ways of corresponding, by sending each other the song of birds, the scent of flowers, the laughter of children, the light of the sun, the sighing of the wind, and the gleam of the stars --all the beauties of creation."

Victor Hugo

Dearest Shahireh, welcome back! Please stay. I absolutely LOVE the photograph.


Rendd

نوشته‌ای زیباست

Rendd


نوشتن کوتاه و روان در عین حال پر مفهوم مانند راه رفتن بالای یه دیوار بلند، باریک و قدیمی آجری است.