You can find a lot of upto date and translated (to English) news and articles about human rights and political issues in Iran. I hope you enjoy your visit
در ماه ژوئن سال 2007 با شخصی به نام کیوان رفیعی آشنا شدم. آقای رفیعی رئیس و بنیان گذار تشکیلاتی است به نام "فعالان حقوق بشر در ایران". در زمان نخستین تماسهای ما چنین برداشت میشد که او یک زندانی سیاسی در زندان اوین بود و بوسیله تلفن با من گفتگو میکرد. من در ژوئن سال 2007 با فعالان حقوق بشر در ایران شروع به همکاری نمودم و در نوامبر همان سال هم رابطه ای خصوصی میان من و کیوان رفیعی از طریق تلفن و اینترنت بر قرار شد. در اواخر ماه دسامبر سال 2007 کیوان رفیعی ایران را به قصد ترکیه ترک کرد تا اینکه ما بتوانیم به طور رو در رو با هم آشنا شویم. من در ماه فوریه 2008 به ترکیه رفتم و در آنجا با اصلاع خانواده های خود نامزدیمان را اعلام کردیم.
بنا بر ناراحتیها و شبهات روز افزون من نسبت به "فعالان حقوق بشر در ایران" و شخص کیوان رفیعی در باره درستکاری آنها در اواخر ماه فوریه 2008 همکاری خود را با آن تشکیلات پایان دادم و در ژوئن 2008 هم روابط خصوصی من با کیوان رفیعی قطع شد.
در زمان همکاری من با تشکیلات "فعالان حقوق بشر در ایران" و از طریق خود کیوان رفیعی از وجود شرکتی به نام خط تلفن ایران یا "ایران فون لاین" آگاه شدم. این شرکت سرویسی را ارائه میدهد که با خرید یک شماره تلفن محلی در ایران از آن شرکت و اتصال آن خط تلفنی به یک تلفن معمولی یا موبایل در خارج کشور از طریق آن شرکت هر کسی که بخواهد از ایران با آن تلفن در خارج از کشور تماس بگیرد بتواند بدون پرداخت هیچ هزینه ای این کار را انجام دهد.
من همانطور که در مقاله اصلی اشاره کرده بودم یک خط تلفنی از این شرکت خریداری کردم تا تماس با فعالین داخل کشور و زندانیان سیاسی آسان تر شود. وقایعی که در پی خرید این خط تلفنی پیش آمد در مقاله یاد شده به نام "فعالان حقوق بشر در ایران- کار در چهار چوب رژیم اسلامی" مختصراٌ توضیح داده شد.
در روز چهار شنبه دهم سپتامبر 2008 زمانی که در محل کار خودم بودم شخصی به نام "نوید" از راه تلفن با من تماس گرفت. آنطور که میگفت صاحب آن شرکت تلفن بود و مقاله مرا در وبلاگ من خوانده و با آن مخالف بود.ایشان آنطور که خودش میگفت در باره من "تحقیق" کرده بود و میخواست بداند که آیا من هنوز قصد دارم در باره شرکت ایران فون لاین مطلب بنویسم یا نه چون در آن صورت او هم "پیگیری" خواهد کرد.
نوید مرا متهم کرد که مقاله ام فقط بر اساس نظر شخصی خودم نوشته شده اما من توضیح دادم که آن مقاله را بر اساس ایمیلی که از شرکت خودش دریافت کرده بودم نوشته ام و به او اعتراض کردم. او در پاسخ گفت که با مطالب ایمیل "صد در صد" موافقت دارد و افزود در صورتی که خط تلفنی برای "فعالیت بر علیه رژیم" استفاده شود شرکت او فقط دو گزینه خواهد داشت:
1 – ضبط گفتگوی تلفنی و فرستادن آن برای مقامات رژیم
2 – قطع خط تلفنی
نوید افزود که او با قطع خط تلفنی من بجای ضبط گفتگوهای من و فرستادن آن برای مقامات امنیتی ایران در حق من خدمت کرده است.
این موضوع پرسشی را برای من بوجود آورد که بلافاصله مطرح کردم: اگر این دو گزینه تنها گزینه های این شرکت در مورد فعالیت تلفنی ایرانیان مخالف رژیم هستند آیا این بدان معنی نیست که همه مکالمات تلفنی تشکیلات "فعالین حقوق بشر در ایران" با زندانیان سیاسی ضبط و به مقامات جمهوری اسلامی گزارش میشود؟
نوید پاسخ مستقیمی به پرسش من نداد. او گفت که تشکیلات "فعالین حقوق بشر در ایران" به او اطمینان داده اند که در چهار چوب رژیم اسلامی کار میکنند و گروه آنها در ایران فعالیت قانونی دارد. بر اساس حرفهای نوید "فعالین حقوق بشر در آیران" به او گفته اند که من مقاله ام را به خاطر پایان گرفتن رابطه نامزدیم با کیوان رفیعی نوشته ام که برای من تعجب آور بود از آنجائیکه روابط ما به طور طبیعی و بعد از اینکه من نادرست بودن ادعاهای او را در مورد حضوردر ایران در حالیکه در ترکیه اقامت داشت به او یادآوری کردم.
من به نوید بطور رک و پوست کنده گفتم که حرفهای او مرا نمیتواند مجبور به عقب نشینی کند و به او گفتم که همه چیزهائی را که در بین ما رد و بدل شده منتشر خواهم کرد. در این موقع من از او نام خانوادگی اش را پرسیدم ولی او از گفتن آن خود داری کرد.
کمی دیر تر در همان شب ایمیلی برای شرکت "ایران فون لاین" فرستادم تا صحت گفار نوید را روشن کنم. روز بعد پاسخ خود را دریافت کردم که "نوید" در واقع مالک شرکت "ایران فون لاین بود" که باز هم از نوشتن نام خانوادگی اش خود داری کرده بود.
دقایقی پس از گفتگوی من با نوید دو ایمیل از کیوان رفیعی دریافت کردم. هر دو ایمیل در مفهوم کاملاٌ همگون بودند و من برای آشکاری و روشنی کامل مطلب یکی از آنها را واژه به واژه در اینجا میاورم
تیتر این ایمیل "فکر کن" بود و عکسهائی با آن همراه بود که بدون آگاهی و موافقت من در دوره نامزدی ما گرفته شده بود و مرا در شرایط نامناسب از نظرجنسی نشان میداد
From: Keyvan rafiee
To: Sayeh Hassan
Sent: Wed----- nesday, September 10, 2008 6:40:13 PM
Subject: fekr kon
bebin adame bi aghl
tanha to nisti ke mitoni abroye man o berabi o baram moshkel besazi
man ham onghad ahmagh nabodam o nistam
ta alan har chi jasosi kardi o etelaat be in o on dadi man kari bahat nadashtam chon paye khodam tanha vasat bod
vali alan dige dari baraye kasayi ke hich rabti be mozoate ma nadashtan o nadaran ijade moshkel mikoni o roye jayi ham dast gozashti ke midani baraye man cheghad ba arzeshe yani zendaniha
niyazi nist to negaran kasi bashi , behtare farsi sohbat kardan yad begiri o kami az dard mardom iran o bishtar befahmi ,
man modaiye chizi nabodam , mobarez ya mozdor , babate hich kodomesh ta alan kasi na 1$ poli be man dade va na kasi tashakori karde ke hala bekham moshtaghe in basham ke az man be onvane ghahremani yad beshe
aslan man mozdor to mobarez , jayizash ham male to
man khake paye in mardom bodam o hastam , alanam chizi nistam joz ye farari mesle melionha adame dige ,mesle khodet
man ba neveshtehaye to kari nadashtam ta alan
ama dige dare moshkele bozorgi mishe , sherkate be ma 24 saat forsat dade baraye inke to neveshteat o bardari az roye bloget , ya edit koni , esme sherkat o bardari , onha hich rabti be mozo nadarand
hala telefonha ghaat shode mitone kheyli khoshhal bashi az asibi ke resondi va hamintor sayere moshkelati ke ijad kardi vali paye afrade digei vasate ke man nemikham onha varede in bazi bacheganeye to beshan ,
pas neveshtat o bardar ya eslah kon , onja ke neveshti man etelaati hastam o bozorgesh kon vali esme sherkat va sayerein ro bardar, in dige bazi nist jedi begir chon in dafe dige lajbazit gheymatesh bala khahad bod
fash kardane etelaati ke to yek roz bekhatere ertebate ma be dast avordi be hamon kasifiye ke man in aksa ro baraye fox o babat o dostat befrestam , hatman kare kasifi khahad bod , va man chenin chizi nemikham
faghat mikham dast az sare man bardari o bezari zendegim o konam
in bache baziha ro tamom kon
khoda laanat kone on kasi o ke to ro gozasht to damane man
بر خلاف درخواست آقای رفیعی من این مقاله را از وبلاگ خودم بر نخواهم داشت و دلیل آن بسیار ساده است: این مقاله بر اساس دریافتهائی است که از مشاهدات دقیق خود از کار شرکت "ایران فون لاین" ومنابع معتبر بدست آورده ام. گزارشی است که در کمال حسن نیت و به خاطر نگرانی از اینکه امنیت فعالین مخالف در نتیجه استفاده از این کانالها و مسیرهای مشکوک برای تماس به خطر بیافتد تهیه شده است.
برآوردهای من بر اساس نکات و شواهد در دست و تا آنجا که ممکن است و از توانائی انسانی بر میاید بدون هرگونه غرض ورزی شخصی بوده است. در صورتی که انتشار ان مقاله منجر به عرضه و پخش عکسهائی که قبلاٌ اشاره شد گردند خوانندگان خواهند توانست به نتیجه گیریهای خود در باره مطالب گفته شده در بالا برسند.
با توجه به این وقایع پرسشهائی برای من پیدا شد. مثلاٌ اینکه چرا مقاله نخست من موجب چنین عکس العملی از طرف "ایران فون لاین" و "فعالین حقوق بشر در ایران" شد؟ چه رابطه ای میان "ایران فون لاین" و "فعالین حقوق بشر در ایران" وجود دارد؟ چرا آنها کوشش میکنند که این مسائل را از همه پنهان کنند؟
وقایع ذکر شده در بالا موجب نا امیدی و نگرانی بسیار هستند. چرا حق آزادی بیان ما که در کشورهای آزاد زندگی میکنیم باید با توهین های شخصی و ترور شخصیت ما به خطر بیافتد؟ ما نیز مانند بسیاری از مردم در ایران امروز در مقابل این فشارها ایستادگی کنیم و درخواست پاسخگوئی کنیم.
Recently by Sayeh Hassan | Comments | Date |
---|---|---|
Execution of Five (5) Kurdish Prisoners in the Evin Prison in Iran | 23 | May 09, 2010 |
A Call for International Solidarity with Political Prisoners in Iran | - | Apr 25, 2010 |
Open Letter to the Canadian International Peace Project-Peace and Security with Shirin Ebadi | 4 | Apr 17, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
I don't, you don't, they don't
by Not Verified (not verified) on Wed Oct 01, 2008 07:49 AM PDTI don't know you other than what you blogged in iraniandotcom.
You don't know me other than my comments posted here.
They don't know me unless they read what I wrote here, and I won't be giving them any messages other than what I write here.
Cheers with yogurt soda.
Best wishes,
Not Varified
by Sayeh Hassan on Wed Oct 01, 2008 06:48 AM PDTI completely agree with you, and now they will be able to make informed decisions. And I have no intention of stepping back, so if you are someone I know, or someone they know which I have a feeling you are you can give them that message.
cheers
Sayeh Hassan
Barrister & Solicitor
www.shiro-khorshid-forever.blogspot.com
Dear Sayeh,
by Not Verified (not verified) on Tue Sep 30, 2008 09:30 PM PDTRegardless of your opinion about what anyone might think, I must say that you are too emotionally involved to be objective. The political prisoners, their families, and their lawyers that you speak of are children. They have been educated and hardened in the harsh reality of life under the IRI regime, and they know how to decide for themselves. Your effort is noble, but you got yourself too much involved with this on a personal level. You need to step back and let time heal your wounds.
Best wises,
Everyone is entitled to their opinion
by Sayeh Hassan on Tue Sep 30, 2008 12:17 PM PDTTo be honest with everyone I could not care less about what anyone
might think of me, if I had cared, I would certainly not have risked my
privacy and my reputation to write what I did.
The ONLY thing that I care about is to make sure political prisoners,
their lawyers and families become aware of this situation with this
group and the phone line and make informed decisions about who to
contact and what type of information to rely.
And just for the record I have received a reply from the group (HRAI)
which CONFIRMS everything that I have said, and I will post a replica
of it as soon as I prepare my reply.
Sayeh Hassan
Barrister & Solicitor
www.shiro-khorshid-forever.blogspot.com
revengeful
by Not Verified (not verified) on Mon Sep 29, 2008 09:32 PM PDTAt first your blog seemed to dead professional, but now the more I read more I believe your a scorned woman and revengeful. I have seen a couple of likes you already. There was riff between you and lover and in conflicted with your political activity and you’re turning it in bickering between married couples.
Please, you are a great writer, you are dedicated, and you have passion, try to focus on the task at hand and try to be professional.
خانم جان
امیر کبیر آماده برای افطار و بعد مطا لعه کتاب ریاض الاشکنه (not verified)Sun Sep 28, 2008 09:19 PM PDT
خانم جان، عمر عزیز را با این لاطائلات تلف نکن.
اگر هدفت افشاگری است، بنابراین وقت و روزگارت را با این مسائل کوچک تلف نکن و مستقیما تمرکز فکری را روی دشمن بزرگ آیران یعنی انگلستان معطوف کن.
اگر واقعا میخواهی به آن مملکت خدمت کنی باید ببینی چگونه میتوانی لاشه کثیف انگلیس و این جرثومه فساد و زنا و فحشا را از خاک میهنت بیرون کنی.
این جوجه دزدهای آزادی که شما با آنها در میافتی تماما جوجه جیره خواران انگلیس هستند و از هیچ جنایتی کوتاهی نخواهند کرد. لذا، اگر میخواهی خطر کنی باید به دنبال دشمن اصلی بروی.
موفق باشید و ماهم هدفمان کوتاه کردن دست انگلیس از ایران است.
Soap Opera..
by Soap Opera (not verified) on Sun Sep 28, 2008 08:50 AM PDTThis is a case of lovers scorned, a he said she said story! It’s about a personal relationship that has gone sour and bad feelings that has followed. From what I read so far this issue is purely personal and perhaps you are holding grudges against this guy for whatever personal reason which by the way you are not indicating why you two broke up. He publishing your pictures is in fact classic scenarios in which ex lovers turned against each other and now hating each other.