فقدان درایت سیاسی به نفع کامیونیتی ایرانی کانادایی نیست


Share/Save/Bookmark

Saead Soltanpour
by Saead Soltanpour
28-Jan-2012
 

روز یکشنبه 22 ژانویه 5 تن از اعضای جامعه ایرانی کانادایی انتاریو، زوایای مختلف تحریم ها را به زبان انگلیسی بررسی کردند. این جلسه شروع خوبی برای فعال تر کردن و مشارکت کامیونیتی ایرانی بود که توسط کنگره ایرانیان کانادا انجام شد.

رامین جهانبگلو فیلسوف پیرو مکتب عدم خشونت، حسن یاری استاد دانشگاه نظامی کینکستون، علی احساسی، شهروز کاوه و دیوید موسوی (هر سه وکلای جوان) نظرات کارشناسی خود را در مورد تحریم ها بیان کردند.

همه این شرکت کنندگان به درستی مرزبندی با حاکمیت رژیم استبدادی ایران داشته و به نقض حقوق بشردر ایران اعتراض داشتند. دکتر رامین جهانبگلو خود یک قربانی نقض حقوق بشر بود که مدتی را در زندانهای انفرادی ایران در بازداشت بسر برده است.

یکی ازمهمانان جلسه که آخرین سخنران جلسه هم بود رضا مریدی نماینده لیبرال ریچموندهیل در مجلس انتاریو بود که بر خلاف دیگر سخنرانان به فارسی صحبت کرد سخنرانی ایشان سوالات بسیاری را برای حاضران و اعضای کامیونیتی ایرانی ایجاد نمود که امید است ایشان برای روشن شدن ابهامات، توضیحات شان را ارائه نمایند.

1- آیا دلیل بخصوصی وجود دارد که ایشان در زمان موضعگیری موافق شان با تحریم ها (که به گفته دکتر حسن یاری مرحله قبل از حمله نظامی ست)، برخلاف روند جلسه، هیچگاه به زبان انگلیسی

سخنرانی نکرده اند؟ بویژه آنکه این موضوع فراتر از کامیونیتی ایرانی در انتاریو و کانادا است.

2- تحریم ها علیه رژیم ایران، با تحریم های افریقای جنوبی و برمه، نه شباهت موضوعی، نه تاریخی و نه سیاسی دارد. تحریم ها در آفریقای جنوبی برای پذیرش حق انسانی و پایان تبعیض نژادی اقلیت سفید پوست بر اکثریت 80 درصدی سیاه پوست اجرا شد. رژیم نژاد پرستی که از سال 1948 تا 1994 بر سرکار بود و با سیاهان مانند حیوانات رفتار می کرد هیچ قرابتی با شرایط کنونی ایران ندارد. بعلاوه هیچگاه در اهداف این تحریم ها حمله نظامی منظور نبوده است. این در حالی است که در سال 1984 دولت امریکا تحریم های اقتصادی را پس از مقاومتی 34 ساله درمورد دولت سفید پوست تصویب کرد. نژاد پرستان افریقای جنوبی نیز هیچ کدام از بعنوان جنایت علیه بشریت، کشتار و شکنجه دستگیر ومحاکمه نشدند. اکنون نیز سفید پوستان همچنان قدرت اقتصادی در کشور هستند و هنوز حداقل 3 پست وزارت در دست سفید پوستان محفوظ باقی مانده است.

در برمه هم تحریم ها خواستار اجازه دادن به مخالفان کمیته نظامیان در برمه (میانمار) می باشد برای شرکت در انتخابات طراحی شده و این تحریم ها حدود 20 سال است که به اجرا در آمده است. بعد از آزادی زندانیان سیاسی، روز دوشنبه دولت انگلیس و اتحادیه اروپا، فقط کمی از تحریم ها را کاستند. هر چند مارک فارمنر از کمپین برمه در انگلیس می گوید هنوز قوانینی که به موجب آن زندانیان دستگیر شده اند، کاملا برجاست.

نکته نامشخص و متناقض در این رابطه آنست که اگر رژیم ایران، پروژه دانش اتمی و به قول غرب (اهداف نظامی اتمی) را کنار بگذارد (با توجه به دو مثال برمه و افریقای جنوبی)، آیا باز هم سران رژیم می توانند با دادن آزادی های مختصری به مردم به حکومت خود ادامه دهند، و یا اینکه هدف اصلی تحریم ها همانا برانداری رژیم ایران است؟آیا اکثریت زیر ستم مردم ایران می توانند با چنین حاکمیتی را بپذیرند . دوگانگی رفتار غرب نشان می دهد

در این نمونه تحریم ها همواره منافع دولتهای خارجی در اولویت قراردارد و نه منافع اکثریت مردم ایران، مردمی که سالهاست نقشی بیش از نظاره گر در اداره ایران را، نداشته و ندارند. استفاده ابزاری از این تحریم ها و تشابه سازی، برای یک شهروند معمولی تحت عنوان ابراز عقیده شاید بتواند توجیه پذیر باشد ولی درمورد یک سیاستمدار، دوگانگی اخلاقی را ترسیم می نماید.

3- کسانی که در کامیونیتی ایرانی-کانادایی نقش دارند می توانند هر نوع موضع گیری داشته باشند اما در مقابل می بایست در آینده از پاسخ گویی نسبت به عواقب آن، طفره نروند. آنان که نقش بزرگتری دارند باید موضع مسئولانه تری بگیرند تا در این شرایط بحران اقتصادی، که فشار زیادی بر اقشاری از کامیونیتی ایرانی

در انتاریو و کانادا بدلیل سیاست های غلط اقتصادی رژیم ایران وارد می شود، در جهت وحدت نسبی و کاهش مشکلات کامیونیتی حرکت کنند نه در جهت شکاف بیشتر کامیونیتی.

همسویی یک سیاستمدار استانی لیبرال با دست راستی ترین محافظه کاران کانادا نظیر آقای نخست وزیر هارپر که بر خلاف منافع تمامی کانادا (که کشور چندین ملیتی است)، یکسویه در کنار اسرائیل می ایستد ، چه پیامی می تواند برای مردم داشته باشد؟ آیا این موضع وحدت گرایانه است یا تفرقه گرایانه؟

4- بنظر می رسد کامیونیتی ایرانی با همه اعضای خوب و بدش، یک هویت در ترکیب موزائیک کانادا دارد. اکثر ما سالیان درازی است که در این کشور زندگی کرده ایم و احتمالا در اینجا هم حیات را بدرود خواهیم گفت اما منافع کامیونیتی ما در ارتباط با سرزمین اصلی مان، ایران است، که حکومتهای مختلفی را در طول تاریخ بر خود دیده است و علیرغم هم آنها همچنان برپا ایستاده است. مقوله جمهوری اسلامی هم در این منظر، ابدی نخواهد بود ولی نهایتا ایران همچنان خواهد ماند. آیا بهتر نیست که ایرانی سالم داشته باشیم تا ایرانی خونین تر و ویران تر از وضعیت فعلی اش؟ سرنوشت دو کشور ویران همسایه ما عراق و افغانستان نمونه های خوب، مشابه و جامع تری از اهداف تحریمی و اشغالی خارجی ها در منطقه، و آنچه که پس از آن بجا می ماند، به شمار می آیند.

این مطلب در هفته نامه های شهروند - سلام تورنتو و ایران استار به دلیل جند مشت دلار آگهی منتشر نشد


Share/Save/Bookmark

more from Saead Soltanpour
 
مآمور

last country on Iran's list

by مآمور on

the goverment in Iran considers Canada as an extension to US and does not take it seriously. they say " we deal with the big brother and the little ones will follow US" Cabada could have had a better(not greater) rule just like Crietion's era-when canadian companies were doing in business- however, Harper being more zionist than israelis themselves does not bother Iran much. of course. iranian-canadians may or may not like taht, which does not bother Harper.

I wear an Omega watch


iraj khan

I usually

by iraj khan on

read your blogs to learn more about Iranians who live in Canada, thanks.