مشکل دمکراسی و حقوق بشر در ایران به ادامه و یا توقف پروژه هسته ای هیچ ربطی ندارد


Share/Save/Bookmark

Reza_Fani_Yazdi
by Reza_Fani_Yazdi
18-Feb-2012
 

سوال می کنند که اگر شما مخالف پروژه هسته ای در ایران نباشید و اگر موافق تحریم های اقتصادی نباشید و اگر دخالت های منطقه ای ایران را محکوم نکنید، پس طرفدار جمهوری اسلامی ایران خواهید بود

طرح این نوع سوالات یا هدفش این است که شما از وحشت اتهام همکاری و حمایت از جمهوری اسلامی به دام حمایت از پروژهای جنگ طلبانه بیفتید و یا نا آگاهانه شما را در موضع حمایت از سیاست محافل جنگ طلب اسراییلی قرار می دهد

باید دقت کرد که چرا حسن داعی سوالات انحرافی مطرح می کند و هدف ایشان و امثال او از طرح اینگونه سوالات چیست

مطالبه ما، اپوزیسیون دمکرات ایرانی چیست؟ آیا ما جز دمکراسی و رعایت حقوق بشر و احترم به حقوق شهروندی چیز دیگر می خواهیم، چرا ما نباید مطالبه دمکراسی خواهی خود را به هیچ پروژه دیگری گره بزنیم آیا اگر ایران دست از ادمه فعالیت های هسته خود بر دارد و یا ازمداخله در منطقه خود داری کند به معنی این است که دکان اپوزیسیون قرار است تعطیل شود؟ به نظر می رسد که کسانی که مطالبه اپوزیسیون را به این پروژه ها پیوند می زنند بیشتر از اینکه دغدغه دمکراسی داشته باشند به دنبال تامین منافع اسرائیل در منطقه هستند

مشکل دمکراسی و حقوق بشر در ایران به ادامه و یا توقف پروژه هسته ای هیچ ربطی ندارد ، ما چه جمهوری اسلا می با غرب و اسرائیل در این زمینه به توافق برسد و چه نرسد در هر حالت بدنبال دمکراسی در ایران هستیم، پیوند زدن ناف اپوزیسیون به چنین پروژه هایی نه تنها ما را در نظر مردم ایران بی اعتبار می کند که نگاهی انحلال طلبانه در آینده سیاسی اپوزیسیون می باشد

در گفگوی زیر این مباحث به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است


Share/Save/Bookmark

more from Reza_Fani_Yazdi
 
vildemose

 Mashti jan: Excellent

by vildemose on

 Mashti jan: Excellent retort.

The entire premise of the author is predicated on the streotypical anti-semitic anti-zionist propaganda (The elder of zion) where almost all muslims in the region think Israel has supernatural powers to destroy all the muslim countries and assert itself as the Superpower in the region as do Shia/sunni salafite extremist do convey the same sentiment-- Pushing Israel into the sea.

Both views stem from extreme bigotry and racism on both part. Now, it's up to us to allow this minority group of religious zealots to miscalculate their strength in the name of their God or not.

Israel zionists don't need to directly attack any of the muslim countries. Their hope is that the radical muslims replacing the secular dictators in the region will get involved in a secterian fight where both end up being the losers and come crying for help from US.

//www.latimes.com/news/nationworld/world/la-fg-israel-syria-qa-20120219,0,2382385.story

"Israel shouldn't be directly involved for obvious reasons. Once Israel enters the fray, this becomes an Israeli-Arab or Israeli-Muslim confrontation, which deflects attention from the main issues of Sunni-Shiite

Egyptian demonstration in support of Syrian SNC opposition ""We Salafis believe in jihad in the name of God, because what's going on over there is a fierce attack by the Alawites on the Sunnis so the people of Syria must be armed," she said." Danger of Shi`ism This is an official and government sanctioned "scientific" lecture on the dangers of Shi`ism (the title uses the pejorative word "rejectionists" for Shi`ites) and its impact on "Sunni societies.(from" angryarab.com) If muslims are left to their devices, they will not need Israel. They will rip each other apart and the winner would be Israel. If Moderate muslim don't step up to the plate and  allow the radical Salafite militant and Shia Khomeinist  to take over, they might as well be prepared for a long sectarian war in the region. Who benefits, again US and Israel.

A state of war only serves as an excuse for domestic tyranny.--Aleksandr Solzhenitsyn.


Mehrban

With all due respect

by Mehrban on

The prelude of your blog reminds me of a video composed by someone that went about trying to prove Iranian women are not ugly!   Where no one before him had ever posited such a notion.  

I have never (?) heard that the support of the Human Rights in Iran needs opposition to the nuclear program (the bomb) as a prerequisite.  The criticism has generally been the other way around that many who are for policies that in effect are to the advantage of IR (the bomb for example) are silent on Human Rights issue. 

 

Ps.  indirectly related to your blog - I believe that IR with the Bomb will be able to afford far worse Human Rights abuses. 

 

 


Mash Ghasem

مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی

Mash Ghasem


فراخوان
به مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی

فوکوشیما، هشداری را که از چرنوبیل برخاست، تکمیل کرد. در چرنوبیل اعتماد به امکان کنترل غول ‏رادیواکتیو توسط تکنیک و تکنیسین از دست رفت. در فوکوشیما افزون بر اینها، اعتماد به پیش‌بینی‌ها ‏درباره‌ی زلزله و دیگر عواملی که از نیروگاه اتمی بمب ساعتی می‌سازند، زایل شد.‏

در همه جا وجدان‌های آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژه‌های اتمی شده‌اند. جمهوری ‏اسلامی در مقابل، چنان رفتار می‌کند که انگار خبرهایی که از فاجعه فوکوشیما می‌آید، به ما مربوط ‏نیست و بوشهر و دیگر مراکز اتمی ایران، از هر نظر امن هستند. ادعا کرده‌اند که زلزله بوشهر را ‏تهدید نمی‌کند. این در حالی است که زلزله و تسونامی اخیر در ژاپن ثابت کرد که محاسبات ‏خوش‌بینانه‌ای که مبنای گزینش منطقه‌ای برای برپا کردن نیروگاه اتمی بوده‌اند، قابل اعتماد نیستند. ‏نیروگاه بوشهر، اتفاقاً در جایی است که به دلیل نزدیکی‌اش به چند گسل فعال شناخته‌شده در معرض ‏خطر جدی زلزله قرار دارد. اگر محاسبات واقع‌بینانه مبنای تمهیدات ایمنی در نیروگاهی مثل بوشهر ‏قرار گیرد، هزینه‌ی نوسازی آن چنان بالا می‌رود که توجیه آن دیگر با هیچ گونه عوامفریبی ممکن ‏نیست.‏

‏ رویدادهای ناگوار اخیر ژاپن و بحث‌هایی که در سطح جهانی درباره‌ خطرهای تکنولوژی اتمی ‏درگرفته، انگیزه‌ تازه‌ای است برای نقد سیاست اتمی حکومت اسلامی در ایران و برملا کردن بنیاد ‏غیردمکراتیک وخطرناک آن.‏

حکومت اسلامی از سالهای آغاز برپایی خود، به پروژه‌های اتمی رو آورده است، پروژه‌هایی ‏غیرشفاف، به لحاظ اقتصادی توجیه‌ناپذیر و تنش‌زا در سطح منطقه و جهان. این سیاست اتمی نه تنها ‏انتخاب مردم ما نیست، بلکه با بلعیدن هزینه‌ای عظیم در مقابل نیاز‌های اساسی مردم قرار داشته و ‏افزون بر این، به سبب بحران‌زایی درعرصه بین المللی در تضاد با منافع کشور است. ‏

سیاست اتمی حکومت اسلامی از نظر اقتصادی غیر قابل توجیه است، زیرا ایران دارای منابع نفتی و ‏گازی بسیار غنی است و افزون بر این ما در دورانی زندگی میکنیم که تکنولوژی پیشتاز و مطمئن، ‏استفاده از انرژی‌های پاک مانند آفتاب وباد است. رو آوردن به فناوری پاک، بهترین راه وبی‌خطرترین ‏شیوه برای توسعه اقتصادی پایدار است، امری که در خدمت حفظ محیط زیست و نیاز نسلهای آینده ‏است.‏

در همین روز‌های گذشته "آژانس بین‌المللی انرژی اتمی" یک بار دیگر اعلام کرد که نمی‌تواند ‏غیرنظامی بودن پروژه‌های اتمی جمهوری اسلامی را تضمین کند. ناشفاف بودن این پروژه‌ها، ‏توجیه‌ناپذیر بودن آنها به لحاظ اقتصادی و مدارکی که در اختیار آژانس قرار گرفته، این ادعای رژیم ‏را که فقط در پی استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی است، با شک جدی مواجه کرده است. ‏

رژیم به جای این که به سیاست شفاف‌سازی رو آورد، بیشتر پرده‌پوشی و ماجراجویی می‌کند و با این ‏کار زیان‌های اقتصادی و سیاسی عظیمی را به کشور تحمیل می‌کند. این سیاست بر نقش نظامیان در ‏اقتصاد و سیاست ایران می‌افزاید و سود سرشاری را نصیب بخشی از بازار می‌کند که کانا‌ل‌های ‏وارداتی خاص را در اختیار دارند. سیاست اتمی جمهوری اسلامی باعث تشدید اختناق و گسترش ‏بی‌عدالتی می‌شود. این سیاست به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن زده است، چیزی که علیه منافع مردم ‏منطقه و همزیستی صلح‌آمیز است. ‏

جمهوری اسلامی با سیاست خانمان‌برانداز اتمی خود استعداد متخصصان وپژهشگران را به کج‌راه ‏کشانده ومانع از به کارگیری این نیروها در زمینه‌های مثبت علمی وتکنولوژیکی می‌گردد. توجیه ‏سیاست‌های اتمی توسط رژیم باعث عوامفریبی‌هایی شده که یک سویۀ اصلی آن مقابله با گسترش ‏آگاهی زمانۀ‌ ما برای حفظ محیط زیست است، آگاهی‌ای که تلقی انتقادآمیزی از تکنولوژی اتمی دارد.‏

احمدی نژاد، رئیس جمهور نظام، در مصاحبه اخیر خود با تلویزیون اسپانیا مدعی شد که ایمنی نیروگاه ‏بوشهر مطابق استاندارد‌های بین المللی بوده ودر مورد آن جای هیچ گونه نگرانی نیست. او در همین ‏مصاحبه همچنین مدعی شد که در ایران اختناق و سرکوب وجود ندارد. این هر دو ادعا از یک جنس ‏هستند: هر دو دروغ‌اند.‏

ما امضاکنندگان این بیانیه، همه‌ شهروندان آگاه ایران را فرامی‌خوانیم به مقابله جدی‌تری با سیاست‌های ‏اتمی جمهوری اسلامی برخیزند و از کوتاهی نیروهای اپوزیسیون در این عرصه انتقاد کنند. کیش ‏اورانیوم در جمهوری اسلامی رکنی از کیش ولایت فقیه است. "حق مسلم"، شعاری است در جهت ‏تحمیق در رژیمی که در قاموس آن "حق" کلمه ممنوعه‌ است و پاسخِ حق‌خواهی، زندان و شکنجه و ‏اعدام است.‏

هیچ حقی برتر از حق آزادی نیست. اگر این ایده درست پنداشته شود که باید از تکنولوژی اتمی بهره‌ ‏گیریم، تصمیم درباره آن باید در محیطی آزاد گرفته شود؛ رسانه‌ها باید آزاد باشند که درباره کاستی‌ها و ‏دلنگرانی‌ها بنویسند و متخصصان مستقل باید امکان آن را داشته باشند که مراکز اتمی را کنترل کنند و ‏درباره ریسک‌های وجود آنها به مردم گزارش دهند. متخصصان رژیم قابل اعتماد نیستند. سطح آگاهی ‏رئیس جمهور اسلامی را با گفتۀ مشهور او درباره تولید انرژی اتمی در آشپزخانه می‌توان سنجید. بقیه ‏هم از همین قماش‌اند. تخصص واقعی آنان دسیسه‌چینی، بازجویی، شکنجه‌گری و چپاول ثروت‌های ‏کشور است.‏

رژیم در بوق و کرنا می‌دمد که: "انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست!" مضمون واقعی این شعار دفاع از ‏استقلال نیست، مضمون آن تخصیص حق بازی با سرنوشت کشور، اقتصاد آن، محیط زیست و منابع ‏انسانی آن به رژیم است. ما در برابر این شعار حق برخورداری از آزادی را می‌گذاریم. این حق که ‏برقرار باشد، می‌توان از استقلال واقعی برخوردار بود، به همزیستی مسالمت‌آمیز با همه کشورها رو ‏آورد، و در استفاده از هر گونه تکنولوژی، به صورتی شفاف و کنترل‌پذیر منافع مردم، امنیت آنان و ‏الزام‌های حفظ محیط زیست را در نظر گرفت.‏

از همگان می‌خواهیم از این "فراخوان به مخالفت فعال با سیاست‌های اتمی جمهوری اسلامی" پشتیبانی ‏کنند.‏

‏۲۷ اسفند ۱۳۸۹ / ۱۸ مارس ۲۰۱۱‏

امضاکنندگان:‏

یوسف اردلان، داریوش آشوری، جلال ایجادی، فریماه ایجادی، مرضیه بخشی زاده، مهران براتی، ‏سهراب بهداد، کامران بهنیا، تورج پارسی، شهرنوش پارسی‌پور، ناصر پاکدامن، بابک تختی، نیره ‏توحیدی، مهدی جامی، جهانشاه جاوید، ، قدسی حجازی، نسیم خاکسار، مهدی خلجی ، حمید دباشی، ‏مهرداد درویش‌پور، سعید رهنما، سیامند زندی، آرش سبحانی، شهلا شفیق، محبوبه عباسقلی‌زاده، ‏سیاوش عبقری، شهلا عبقری، نادر عصاره، رضا علامه‌زاده، کاظم علمداری، مسیح علی‌نژاد، ‏فرهنگ قاسمی، شهرام قنبری، عبدی کلانتری، اکبر گنجی، سهراب مبشری، مجید محمدی، مهران ‏مصطفوی، حسن مکارمی، شکوه میرزادگی، انور میرستاری، رضا ناصحی، فرهاد نعمانی، اسماعیل ‏نوری‌علا، محمدرضا نیکفر

برای امضای این فراخوان با نشانی زیر تماس بگیرید: ‏
idjadi@free.fr‏ ‏


religionoutofgovernment

Reza Jan,

by religionoutofgovernment on

I have followed your writings for the last few months and have developed tremendous respect for you. However I would like to make a few points here. 

First let me tell you that I am glad finally you have a short and "to the point" blog, although your video is still too long for most people here to sit through. I can say the same thing about your previous posts as well.

Getting back to your blog. You contend that not opposing nulear ambitions, and opposition to sanctions and military intervention should not be tied to one's pro-democracy position. I agree with you on this. Although I would add that, the 3 positions on nuclear, sanctions and miitary issues should not necessarily be lumped together.

I do have a problem with the second half of your arguement, that  if you advocate economic sanctions, then you are necessarily aligning yourself with the US and Isreal. In fact, you are contradicting yourself. If one's position on sanctions is distinct from a posiotion of democracy, then it should stand true for both opponents and proponents! On one hand you condemn the dogma of pro-sanction crowd who link oppostion to sanction with connection to the regime, on the other hand you use the dogma of linking a pro-sanction stand with a pro-Isreal stand!! You are bringing yourself down to the same intellectual level as the pro-sanction arguement. Your arguement is not any more convincing and not more logical.

 

In fact, there are many people who belive, wrightly or wrongly, that the only way to weaken this regieme is through economic sanctions. Otherwise, they will block all democratic movement with violence. They have some good arguements.  I would have liked to see you argue why you believe sanctions will harm the democratic movement, rather than name calling. I think this is a debate that we need to have calmly and logically, without name calling.

My last point is the implicit hatred for Isreal that I see in your writing. I don't know about you, but this is also evident in may of the "yesterday's"  communists who have now become today's "soical democrats", simply out of necessity after the loss their pillar of support from the USSR. I am no supporter of Isreal. I just think that we have more important issues to deal with in our own country. We should look within to the democratic and modernization movement that started 120 years ago and was sabotaged by idealogues, Islamists and the communists alike. In a democratic Iran we should have a foreign policy protecting Iran's national interests, free of any ideologic dogma. We should respect today's realities in the world and live in peace with other countries.


Bavafa

Great blog, I appreciate you writing about this....

by Bavafa on

I would think It should be obvious to those who have been following the Iranian affairs that the West has not had much issue about lack of democracy or the consistent human rights violation in Iran.   Making the Iranian nuclear project the center pillar for the opposition to agree and support is a way of distracting those groups from the major issue that concerns vast majority of Iranians, the lack of freedom and democracy in their nation.

 

'Hambastegi' is the main key to victory 

Mehrdad