ملودی،زن و دیگر هیچ


Share/Save/Bookmark

ملودی،زن و دیگر هیچ
by Red Wine
08-Oct-2009
 

 

چهار شنبه، ۳۰ سپتامبر..

لاس پالماس،هتل سانتا کاتالینا..

از پاریس به لاس پالماس،به جزیره‌ قناری آمدم... از نمایش‌های مد و لباس پأییزی پاریس، قیافه‌های تکراری،مردان پر مدعا و زنان همیشه شاکی‌ فراری شدم.

صدای بچه‌های کلاس اولی‌ در پارک آزارم میداد،فریاد آنها در کوچه پس کوچه‌های ملودی‌های شوپن در انتظار آزار و اذیتم بودند، سوناتا ب مینور در گوشم است و همچنان من را به خواب و رویای دیگری دعوت می‌کند...

شاید در آنجا در امان باشم، از تنهایی بیزارم ولی‌ با هر کس بودن را من شاید دیگر نخواهم...

---

پنج شنبه، اول اکتبر..

به نفس نفس افتاده‌ام ،چشمانم هنوز در اندرون نت‌های شوپن هستند، هنوز در رویا هستم،در آنجا در انتظارم،در انتظار اوقاتی خوش،شاید رنگی‌ مثل بهار و شاید زنی‌ زیبا مثل ماریا ، با موهای طلائی ،صورتی گرد و من دوباره هوائی !

---

جمعه ۲ اکتبر..

امروز به خیالبافی مشغول بودم و دور از ملودی‌های گلایه ساز !

به کناری از ساحل نشستم و این بار با چشمانی باز به استقبال رویا رفتم.. خجالتی ندارم، اصرار می‌کنم، با چشمانی باز به دنبال رویا رفتم،اقرار می‌کنم که غموارانه چمباتمه زده بودم،ساده سر به روی دستانم تکیه داده بودم و رویا را مثل تصویری از ناگایاما یوکو میپنداشتم .. این بار غرق ملودی زرد و نارنجی،یک هایکو ژاپنی بودم.در این حال که رویا آمد،من دیگر چیزی نفهمیدم... آخر من هنوز خواب بودم !

---

شنبه ۳ اکتبر..

گیلاس شرابم نیمه خالیست، قسمت دیگرش نیمه پر است اما در نا امیدی پأییزی من،دیگر امیدی به آن نیست.

در کنار اتاق،به روی صندلی‌ ، نزدیک به پیانو کماکان از عشقی‌ صورتی،یادگار یک بهار جوانی‌، دلم خالیست !از سرزنش کردن، از غمخواری و شمردن ثانیه و دقیقه‌ها خستم،به دنبال یک ملودی دیگر،یک رویداد دیگر به راه میروم،شاید آغازی باشد برای عشقی‌ دیگر،عشق بازی در فصل بارانی،یک احساس پر نقشی‌ دیگر.

دروغ نباشد راست هم دیگر نیست، از هوس بیزارم،از دل‌ دل‌ کردن انگشتانم شکارم ،من پینه برای یک لباس سیاه دیگر نخواهم.. من صادقانه بگویم.. از این همه ساعات پأییزی که به من لبخند دراماتیک میزنند،نگرانم ... !

---

یک شنبه ۴ اکتبر..

نیمه عریان..در دست نتهای یک ترانه رمانتیک ، به صورت و پیکری از مرمر نگاه می‌کنم که به روی تخت به چشمانم خیره شده است، اندامش چه موزون و من شاهد احساس حقارت گلهای رز در که به کناری از تخت افتاده اند هستم ..

روشنأیی نگاهش،بر تاریکی‌ اتاق چیره شده است ، هر دو بی‌ خبر از اسم همدیگر، هر دو نا آشنا به گذشته،به حال و فردای همدیگر،دور از کلمات غم آلود،شکایات روزانه و گفتن مکرر بود و نبود..

از من می‌خواهد که او را در آغوش گیرم، از او می‌خواهم که مرا در آغوشش گرم نگاه دارد، از من یک لحظه خالی‌ از احساس نمیخواهد، از او میخواهم که این لحظات را خوب به یاد داشته باشد.

و در ادامه تنها دو پیکر هستیم که جدا از این دنیا، از غمهایش و گلایه‌هایش ،به خود میپیچیم و بی‌ صدا از حریم پاییز به بیرون میرویم و به همراهی تپش‌های قلبمان ،ملودی دیگری میسازیم.

---

دو شنبه ۵ اکتبر..

خورشید بی‌ اجازه به بالینم میاید و من را از رویای هم اغوشی دوباره منع می‌کند و از خوابی‌ بهاری در پاییز بیدار می‌کند... بی‌ اعتنا به دهان کجی خورشید، به تخت خالی‌ نگاه می‌کنم،احساس سرما می‌کنم،در آینه سیمین جلوی تخت، تنها دوباره خود را دست در دست گلایه‌ها بینم.

گلایه‌های پأییزی،به دور از دل‌ خوشی‌‌های همیشگی‌. خود را دور از عشق زنی‌ دیگر بینم.

---

سه شنبه ۶ اکتبر..

پاریس،یک صبح مه آلود و مملو از شبنم‌های بارانی..

به خانه برگشته‌ام ، یکی‌ از گلهای شمعدانی خشک شده است ، با بغض به سراغ دفتر یاد داشتم میروم.

از نو شروع می‌کنم،از مجسمه‌های سانتا کاتالینا،از شوپن و از ساحل رویا‌ها ،از زن زیبا، از دوری گلایه‌ها ، از هر بدی و سیاهی جدا جدا و باز هم جدا.

همنشینم، گیلاس شراب را به کنار میگذارم و ترانه جدیدی میسازم، یک ترانه با نت های پأییزی ولی‌ کوک از شادی بهاری .. و تکرار می‌کنم و زمزمه می‌کنم ... ملودی،زن و دیگر هیچ .


Share/Save/Bookmark

more from Red Wine
 
Red Wine

...

by Red Wine on

سمسام جان ... دوست خوبم از شما ممنون و سپاسگزارم که اینطور از من برداشت می‌کنید. خدا حفظت کند برای ما و عزیزان محترم خودت.

عزت زیاد.

 


SamSamIIII

ملودی،زن و دیگر هیچ

SamSamIIII


خراب کردی شازده. بهتر که ميگفتی

ملودی،زن ,شراب سرخ و  دیگر هیچ  ؛)
راستش نوشته هات  به اين سايت بالانسی  اميخته به  ارامش و مهر به زيبايي و خود کاوی و درون گرايی ميده که خواننده رو نه سرگرم خواندن واژه گان بلکه به تماشا و سير در رويای عمو ردواين به گردش ميبره .اگه اسکار ادبی تو اين سايت ميذاشتن رای من يکی  خودتي.

فراوان سپاس


Red Wine

...

by Red Wine on

علی‌ جان هدف آرامش خاطر است و نبرد با افسردگی‌های پأیزیست ! وگرنه بقیه کار سهل است و شیرین.

مسرور گشتیم از زیارت مجددت علی‌ جان.

آخر هفته خوبی داشته باشید.

 


Ali P.

ملودی،زن و دیگر هیچ

Ali P.


Maybe you r right...

Love live melody! :-)


Red Wine

...

by Red Wine on

بهنام خان ...

باب مزاح شما خوش آید که در این دوران وا نفسا راه و چاه دگر نیست و نباشد.

عزت زیاد.

 


Red Wine

...

by Red Wine on

Bajenagh jan ,thx a lot for being here and reading my humble blog.thank you amigo :=) .


Red Wine

...

by Red Wine on

Souri jan thank you for your nice words ... not many people can understand the real target of my blogs and this is not good.

Thank you again .


default

ردواین عزیز

Behnamjan (not verified)


 

 

آخر هفته خوشی داشته باشید.

 

 


bajenaghe naghi

Red Wine jan

by bajenaghe naghi on

very nice and dream-like. I liked it very much. 


Souri

Sweet diary!

by Souri on

Redwine aziz,

This was very pleasant to read, so romantic and melancholic, the true but complex feeling of a man wondering about life!

Behnamjan:

If you have a personal conflict with Redwind, you can find another way to confront him. The way you are picking him on now, is really tasteless and shows only that you have really nothing useful to do with your time.The more you try, the more you discredit yourself.


Red Wine

...

by Red Wine on

 

صد البته که شما را رعیت نمیپنداریم ، وگرنه رعیت و این همه ادعا !؟

غمخواری شاه شهید، مکرر رحمت الله را نکنید که ایشان در هر کجا باشند،مقام سلطانی دارند و ما خاک افتادیی بیش نیستیم .

از حوریان فرمودید، مزاحتان موجب خشنودی ما را گشت... نکند که حضرت عالی‌ به ایشان و دیگر شازدگان حسادت میفرمایند ؟ خلاف به عرضتان رسانیدند... والله جهنم آتشین و جنت برین در همین دنیا باشد و وای بر کسی‌ که در مقام عالیه باشد و دل‌ خلق الله را بشکاند و دو قورت و نیمش را باقی‌ باشد که اینجور افراد نفرین آبدی رعیت و شاهزاده را به پشت دارد !

آخر هفته خوبی داشته باشید.


default

شاه شهید

Behnamjan (not verified)


شاه به اصفهان رفت.


Red Wine

...

by Red Wine on

جهانشاه جان ...

سپاسگزارم از لطفی‌ که در حق بنده روا میداری .

 


Red Wine

...

by Red Wine on

بهنام جان ...

مطلب حضرت عالی‌ را خواندیم ، هر چند که به مزاح نگاشته اید ولی‌ ما به بزرگی‌ خود و شاه شهید و سلامتی دیگر بزرگان، آن را زیر سبیلی رد کردیم  و بنا بر ذوقی که داریم،اندکی‌ خندیدیم تا به مذاق حضرات والا نا تبار، خوش آید.

تکرار می‌کنم و همچنان اصرار... خوش باشید.

 


Jahanshah Javid

Nice

by Jahanshah Javid on

I enjoyed it Red Wine jan. Always human and thoughtful.


default

شازده جان رد واین

Behnamjan (not verified)


سال به سال دریغ از پارسال.

 


Red Wine

ابی جان

Red Wine


 

ابی جان متأسفانه مردم،هم وطنان خودمان را عرض می‌کنم، اکثرا خوش خیالند و سبک احوال ! انگاری از احساسات به دور ماندند و شاید از زیادی آن و نشان ندادنش رنج میکشند.

روز به روز بد تر میشود و هر بار گویم ... سال سال دریغ از پارسال .

سپاسگزارم از لطفت .


Red Wine

...

by Red Wine on

بهنام خان ، شباهتی چندان به آن چیزی که نوشتید و با آن مطلب که من نوشتم نمیبینم، اشکال از آن است که مطلب را درک نکردید ... چه خوب که لااقل هر دو از معاشرت با جنس لطیف لذت می‌بریم،غیر از این مطلبی نیست .

خوش باشید .

 


ebi amirhosseini

Redwine aziz,sweet dreams...

by ebi amirhosseini on

شازده جان؛گل گفتی:

از تنهایی بیزارم ولی‌ با هر کس بودن را من شاید دیگر نخواهم...

---

Ebi aka Haaji


default

رد واین جان آنشانته

Behnamjan (not verified)


و آنگاه نشستم.