Zahak

Zahak
by Multiple Personality Disorder
25-Jun-2009
 


Daddy dearest,
My sincere apology:
For asking for a piece of bread
For stopping your batons with my head
For beating myself till I was dead
For cutting myself into shred
For jumping from buildings without my wings spread
For intercepting your bullets with my chest
For running into your daggers with my breast
For asking for more till I became a pest
For blocking your clubs with my knee
For ruining your glory
For hanging myself by the neck, with a rope
For gouging my eyes out, without hope
For blogs
For books
For cartoons
For occupation of Quds
For not denying Holocaust
For not believing in your Imam
For not believing in your Islam
For not believing in your Prophet
For not believing in your God's merit
For believing in global Internet
For believing in facebook.com
For believing in twitter.com
For music
For dance
For peace
For dreams
For holding hands


For all of that,
To you, I apologize
But daddy dearest,
You are Zahak in disguise
And for that,
To Iran, and to the world, you must apologize


 

Share/Save/Bookmark

Recently by Multiple Personality DisorderCommentsDate
ناگهان، شاهین نجفی Suddenly, a song by Shahin Najafi
3
Nov 13, 2012
Universal Love
1
Oct 01, 2012
Shahin Najafi, When...
11
Sep 02, 2012
more from Multiple Personality Disorder
 
Javad Yassari

با تشکر از آقای چندگونه

Javad Yassari


و با ابراز شرمندگی از بعضی (یعنی خیلی) کلمات این شعر، فکر می کنم این شعر میرزادهء عشقی متناسب با وضعیت فعلی ایران و رهبرش و رییس جمهورش و کل کابینه اش باشد.  راستش از دیدن عکس بلاگ شما این شعر یادم آمد.

بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید

به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید

به حقیقت در عدل ار در این بام و در است

به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید

آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گه

به مکافات الی تا کمرش باید رید

پدر ملت ایران اگر این بی پدر است

بر چنین ملت و روح پدرش باید رید

به مدرس نتوان کرد جسارت اما

آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

این حرارت که به خود احمد آذر دارد

تا که خاموش شود بر شررش باید رید

شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد

غفرالله کنون بر اثرش باید رید

آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر

از توک پاش الی مغز سرش باید رید

گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله

بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید

ار رَود موتمن‌الملک به مجلس گاهی

احترامن به‌ سر رهگذرش باید رید

 


default

good poem

by bambi (not verified) on

good poem


Nazy Kaviani

ضحاک

Nazy Kaviani


چو ضحاک شد بر جهان شهریار
برو سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد برین روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
دو پاکیزه از خانه‌ی جمشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو دختر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز
دگر پاکدامن به نام ارنواز
به ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافشن سپردندشان
بپروردشان از ره جادویی
بیاموختشان کژی و بدخویی
ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن

"فردوسی"


Anahid Hojjati

Great Poem, MPD

by Anahid Hojjati on

Dear MPD, this is  an excellent poem that you have written.  Thanks for calling it as it is. Someday soon, people of Iran will not have to worry about music, dance, Internet, etc.  Stability of this regime with this level of repression does not compute any more.  They will either be gone soon or they have to beocme more tolerant of people's rights.


khaleh mosheh

Keeping away from the platform Edge

by khaleh mosheh on


Sharareh Golshani

It was amazing. THanks MPDjoon.

by Sharareh Golshani on

پدر جونم منو ببخش
چون که نفس کشیدم
مزهَ آزادی رو من
از دست تو چشیدم

چون که وبلاگ نوشتم
فیسبوک و یاهو داشتم
اینترنت بود بهشتم

چون که شیطونی کردم
گفتم که هالوکوست رو
همیشه باور داشتم

پدر جونم منو ببخش

ببخش اگه بی پر و بال
از روی بوم پریدم
اگه تمام حرفهاتو
با دل و جون خریدم

ببخش که من توسری رو
از دست دوستهات خوردم
به خاطر دوستهاتون هم
با قلبی پاره مردم

ببخش اگه جون دادنم
برای تو کافی نبود
اگه دعای روز من
مثل تو قلابی نبود

پدر جونم منو ببخش
من یک کمی گناهکارم ولی بابا تو ضحاکی باید بگی خاک بر سرم

 

 

 

 

 

شراره