سفرت بخیر یاری؛ که به سینه شور داری، و ز روی راستکاری
بروی ره وفا را
چو لهیب کارزاری؛ که توقفی نداری؛ و به زیر پا گذاری
خم و پیچ قله ها را
چو تو شعله بر فروزی، دل دشمنان بسوزی؛ و وزی سپید روزی
دل و دیده ی رها را
نه زکهنه و هنوزی؛ نه ز شب رمی نه روزی؛ و نه دیده ای بدوزی
ره و رسم اغنیا را
تو مگر تهی ز هوشی؛ که همیشه در خروشی؛ و به جان و دل بکوشی
تو رضای دلربا را؟
و چو قطره ای بنوشی؛ ز سبوی می فروشی؛ طمع جهان فروشی
که خری تو روشنا را
چو دو دیده در تو بندم؛ به رخ جهان بخندم؛ که به حلقه ی کمندم
بدرم چه حلقه ها را
بهل این حدیث پندم؛ که من این جهان فکندم؛ و چنین امیدمندم
به کف آورم هدی را
به دل امیدواران؛ به رخ بنفشه زاران؛ چو تبسم بهاران
بدوان امیدها را
تو که شبنمی و باران؛ که به دشت و سبزه زاران؛ و به جان کشتزاران
مگر آوری صفا را
پانزدهم خرداد 1388
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
نازی عزیز
Manoucher AvazniaThu Jun 04, 2009 04:02 PM PDT
چو من این قبا درانم؛ غزلی ز نو بخوانم؛ که به حیله ی زبانم
به کف آورم هما را
به تن ار چو پرنیانم؛ اگر این توان ندانم؛ نه زخیل شاکیانم
نهلم من این هوا را
نرو
Nazy KavianiThu Jun 04, 2009 03:23 PM PDT
.
.
قلب من
مدتی است در سینهء من خانه ندارد
خانهء او اینک
در دستهای تو
لای انگشتان بازیگوش ات
و در همسایگی قلب توست
به دنبال چه می روی؟
کدام شور؟
کدام شوق؟
کدام افسانه؟
کدام عشق؟
کدام فتح؟
آنچه می خواهی
نزدیک،
نزدیک،
نزدیک،
کف دستانت،
لای انگشتانت،
و از نفس به تو نزدیک تر،
با نگرانی نگاهت می کند،
و از رفتنت می گرید
اگر نگاه کردی،
شاید هم،
شهامت حرف زدن با تو را بیابد
شاید آنوقت،
طپش قلبی را که کف دستانت ضربان دارد
حس کردی
و او را شناختی
و آنچه می خواهی
یافتی.
نرو.