چرا بنی صدر گفت پوتین ها را از پا در نیاورید؟


Share/Save/Bookmark

mahmood delkhasteh
by mahmood delkhasteh
18-Sep-2012
 

بیش از سی سال است که سازمانهای استالینست که در
آنالوژی خود از انقلاب بهمن 1357 آن را معادل انقلاب فوریه 1917 فرض گرفته بودند،
خود را لنین انقلاب ایران دانسته و در پی انقلاب اکتبر خود از طریق تحمیل جنگ
مسلحانه بودند، و باینوسیله از عوامل اصلی باز سازی استبداد در بعد از انقلاب
شدند، بنی صدر را متهم می کنند که به ارتش گفته است که پوتین از پای در نیاورند و
اینگونه او را از عوامل اصلی جنگ در کردستان، نمایانده اند.

همیشه گفته ام که این سازمانها به جای انتقاد از
خود، بیش از سی سال است که فرار به جلو می کنند و هواداران جوان خود را فریب می
دهند و مظلوم نمایی می کنند.  سخن از
اعدامهای وحشیانه خلخالی می کنند و هیچ نمی گویند که اینها نیز خلخالی های خود را
داشته اند.  همه می دانیم که بطور تقریبی،
خلخالی چند نفر را اعدام کرد ولی هنوز که هنوز است نمی دانیم که این دو سازمان چند
نفر را اعدام کردند.  علت چیست؟ چرا تعدادی
را که اعدام کردند اعلام نمی کنند؟ برای نمونه، در تابستان 1358 برادر شانزده ساله
من که همراه گروهی از اعضای جهاد سازندگی که برای ساختن حمام و دبستان به کردستان
اعزام شده بودند و نیز عده ای دیگر از مسافران یک مینی بوس که از کرمانشاه عازم
سنندج بود، در حوالی کامیاران به گروگان گرفته شد.  تا آنجا که یادم مانده است، می گفت که یازده
نفر را در زیر پله یک ساختمان زندانی کردند بطوری که فقط دو نفر می توانستند
پایشان را دراز کنند و دو نفر دیگر بنشینند و بقیه مجبور بودند که بر سر پا
بایستند.  می گفت که به شوخی گفتم که اگر
نصف ما را اعدام کنند جا برای بقیه باز می شود که همینطور هم شد و تا صبح شود، بیش
از نیمی از زندانیان را اعدام کردند و بیشتر از یک نظامی رشید کرمانشاهی یاد می
کرد که قبل از اعدام با آتش سیگار بروی سینه اش نوشتند " کومله" و بعد
او را اعدام کردند.  در طول یازده ماه
اسارتش که حدود 700 کیلومتر از دهی به ده دیگر برده شد و عاقبت سر از زندان دوله
تو در آورد و درست یکهفته قبل از بمباران این زندان توسط نیروی هوایی عراق ( که
هنوز معلوم نیست که عراق چه سودی در بمباران زندان داشته است.) آزاد شد، شاهد
شکنجه ها و اعدامهای بسیاری از دوستان بود، از جمله دوستی که خسته شده بود از
اینکه او را از دهی به دهی دیگر بکشانند، پس به خواندن قرآن مشغول شد و چون حاضر
نشد که از محلش خارج شود از پشت سر مغزش را متلاشی کردند خود نیز بارها مجبور شد
قبرش را بکند و اعدام مصنوعی شود.

منظور اینکه، بزرگترین دروغ این است که حقیقت گفته
شود ولی فقط نیمی از آن و از این منظر، این دو سازمان مرتکب بدترین دروغها شده اند.

حال برگردیم به موضوع بنی صدر و دستور به ارتش
که پوتین ها را از پای خارج نکنند. 
بالاخره نوار سخنرانی بنی صدر که در میدان آزادی و در حضور بیش از یک
میلیون نفر انجام شد و منهم در آنجا حضور داشتم پیدا شد.  در این نوار می بینیم که بنی صدر سخن از آن می
زند که پولی که دولت در کردستان خرج می کند بسیار بیشتر از مالیاتی می باشد که می
گیرد و سخن از تبعیض مضاعف، سخنی بیمورد است. 
دیگر اینکه در همین سخنرانی می گوید که دو میلیارد تومان برای آباد کردن
کردستان کنار گذارده شده است ولی جنگ مانع بکار گیری آن شده است.  این سخن من را یاد سوالی که برادرم در هنگام
اسارت از آقای صادق کمانگر کرده بود می اندازد. 
می گفت که روزی ایشان بدیدار ما آمد و این زمانی بود که اوج برخورد حزب
جمهوری بود و بنی صدر.  از آقای کمانگر
سوال کرده بود که در این برخورد پیروزی چه جناحی بسود شما خواهد بود؟  ایشان پاسخ داده بود حزب جمهوری.  برادرم سوال کرده بود چرا؟ ایشان جواب داده بود
برای اینکه بنی صدر اقتصاد دان با لیاقتی است و اقتصاد را خواهد ساخت و مردم راضی
خواهند شد.  در حالیکه حزب جمهوری، بی
لیاقت است و وضعیت اقتصادی را بهم خواهد ریخت و مردم ناراضی و چنین وضعی چپ ساز
است و برای ما خوب!

 در
اینجا می بینیم که یکی از علل ادامه جنگ این بوده است که بنی صدر موفق نشود اقتصاد
کردستان را رشد دهد و مردم کار پیدا کنند و سطح زندگی اشان رشد کند.  چرا که از فقر خارج شدن کردها به ضرر این حزب
بوده است.  

این را هم اضافه کنم که وقتی او به اسارت گرفته
شد از طرف جهاد سازندگی به نزد من که به شیراز رفته بودم آمدند و گفتند که قرار
شده تا دویست هزار تومان بمن داده شود تا با این پول به کردستان بروم و برادرم را
با این پول معاوضه کنم.  مخالفت کردم و
گفتم که برادر من راضی نخواهد بود که در ازای جان او به این سازمان پول داده شود
تا با آن اسلحه بیشتری بخرند و انسانهای بیشتری را به قتل برسانند.  هیچ نمی دانستم که کومله با صدام وارد معامله
شده است و از او اسلحه دریافت می کند و احتیاجی به این پول برای خرید اسلحه ندارد.

دیگر اینکه بنی صدر سخن از این می زند که در
آذربایجان غربی، عده ای یاغی فرماندار خوی را به همراه عده دیگری به گروگان گرفته
اند و چندین روحانی و غیر روحانی را اعدام کرده اند و به او اولتیماتوم داده اند
که یا در عرض 24 ساعت تمام پاسگاههای ژاندارمری را تخلیه و زندانی های آنها را
آزاد و یا گروگانها را اعدام خواهند کرد. 
در پاسخ به این تهدید است که بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا
می گوید که حتی اگر من را هم به گروگان گرفتند حق ندارید تسلیم منطق زورگویان
بشوید و بعد می گوید که اگر تهدید خود را به اجرا و گروگانها را اعدام کنند، ارتش تا
پاک کردن کردستان ازشر این یاغی هاحق ندارد پوتین از پا در اورد.

در اینجاست که می بینیم که چرا بنی صدر اینگونه
سخن گفته است.  آیا آدمکشانی که تهدید به
اعدام گروگانهای خود می کنند، انتظار داشتند که اولین رئیس جمهور تاریخ وطن تسلیم
تهدید بیرحمانه آنها شود؟ حال به هموطنان جوان کرد مان ( البته خودم هم کرد هستم.)
پیشنهاد می کنم که با دقت این سند غیر قابل خدشه را مطالعه کرده و با بکار گیری
عقل آزاد و نقاد، خود قضاوت کنند و اگر به این نتیجه رسیدید که در این مدت این
سازمانها شما را فریب داده اند، تصمیم خود را در باره آنها بگیرید.

https://balatarin.com/permlink/2012/9/18/3149044


Share/Save/Bookmark

more from mahmood delkhasteh