دن کیشوت اثر میگوئل سروانتس نویسنده اسپانیایی را اولین رمان جهان دانستهاند. درست است که رمان تعاریف گوناگونی داشته است و دارد که در هر دوره و با هر اثر و با تفسیر هر نظریه پرداز، تعربف رمان نیز متحول شده و می شود اما چیزی که واضح است اینست که از همان ابتدای پیدایش رمان، رمان و اندیشه ی ترقیخواهی با هم در آمیخته اند پس دن کیشوت گامی بلند به سوی تجدد و ترقیخواهی است.
توجه داشته باشیم که رمان از زمان انتشار دن کیشوت تاکنون دچار تحولات بسیاری گشته است. دن کیشوت چهارصد سال پیش چاپ شد. خیال ورود به بحثهای تکنیکی را ندارم بلکه به نگاه نویسنده و به جهانبینی سروانتس می پردازم. نگاه و جهان بینی نویسنده در چهار قرن پیش بی نهایت مدرن است و مهمترین نکته ای که در این نگاه مدرن نویسنده وجود دارد واژگون کردن ارزشهای سنتی چه در فرم و چه در محتواست. پس از دوره حماسه سرایی و قهرمان سازی و قهرمان پردازی و ادبیاتی سلحشورانه، ناگهان دن کیشوت ظهور می کند. دن کیشوت، پرسوناژی که نه جوان است و نه قوی. به جای اسبی چالاک، اسبی مردنی و به جای همراهی ورزیده و ورزشکار، سانچو پانزا، مرد چاق و خپله و روستایی را انتخاب می کند و با انبانی از تخیلات غریب به جنگ ناشتاخته ها و آسیاب های بادی می رود. مگر نه اینکه همه ی قهرمانان مجبوبه ای دارند و بانویی آفتاب مهتاب ندیده و نشسته در پستوی قصری؟ ولی دن کیشوت، به جای زنی اشرافی و نجیب زاده، زنی زحمتکش و روسپی یی را به محبوبه گی برمی گزیند و خود نامش را محبوبه می گذارد. او به جای ارزشهای قرون وسطایی در مورد زن، با محک ارزشهای زندگی مدرن و ترقیخواه، کار و رنج و انسان بودن را ارج می نهد و مهر دولچینه را در دل خود می نشاند، کاری که ممکن است از چشم بسیاری، دیوانگی جلوه کند.
نگاه مدرن سروانتس در چهار صد سال پیش به زن، از نگاه برخی از نویسندگان ایران امروز بسیار مدرن تر و انسانی تر و پیشروتر است. عرصه ادبیات کنونی ایران، عرصه تاخت و تاز مردان در فضایی بسیار پدر - مردسالارانه است. وقتی نوشته های برخی از قلم پردازان و قلم فرسایان عرصه ی ادبیات ایرانیان را می بینم که به جای بازگرداندن ارزشهای انسانی به روسپیان و تلاش برای ساختن دنیایی نو، در دادگاه منکرات ذهن خویش، با لحنی تحقیر آمیز زن نویسنده ای را با بهتان و دشنام تا حد روسپی یی خوار و پست شمرده اند از خود می پرسم چند سال دیگر؟ چند وقت دیگر؟ چند قرن دیگر دن کیشوت در ته ذهن ایرانیان ظهور خواهد کرد؟ پس هنوز و همیشه زنده باد دن کیشوت!
دن کیشوت در ویکیپدیای فارسی/ "دن کیخوته" چهارصد ساله شد/ چهارصد سال دیوانگی/ Don Quichot
Recently by Mahasti Shahrokhi | Comments | Date |
---|---|---|
رود خانه ای از شعر | 3 | Sep 10, 2012 |
محبوب و مردمی | 4 | Jul 31, 2012 |
در غیبت آن غول زیبا | 63 | Jul 23, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
And I thought....
by Bunyip on Sun Aug 31, 2008 04:04 AM PDTDon Quixote by Miguel de Cervantes is pronounced "DAHN KIHOTEE, perhaps "Dan Kishoot" is a different novel by the same author I have yet to come across to!
سلام خانم سوری.
مهستی شاهرخی (not verified)Sat Aug 30, 2008 12:53 PM PDT
سلام خانم سوری. شما سئوالاتی را در اینجا مطرح کرده اید که شامل این مقاله نمی شود. به هر حال، جزئیات مهم نیست بلکه بایست به اصل مسئله پرداخت که خیلی زشت است و بیش از این گفتن ندارد ولی امیدواریم که دیگر تکرار نشود.
آقای خرسندی به دلایلی مطلب را از روی سایتش برداشته، با او مکاتبه کنید و جزئیات را جویا شوید، من در این مورد به صورت کلی دو مطلب نوشته ام که در سایتم موجود است و برای من مسئله به صورت کلی مطرح است و نه فردی.
اگر سئوالی دیگری بود برایم ایمیل بفرستید حتماً پاسخ خواهم داد و آنچه لازم است را با شما در میان خواهم گذاشت.
به امید روزهای بهتر/ مهستی
Dear Mme Shahrokhi
by Souri on Sat Aug 30, 2008 07:12 AM PDTRegarding this subject of Mrs Hamidi, would you please give more explanation to us ? I'd read your last article and also all the text of Hadi Khorsandi, I know now the circumstances for that indecent article
about Madame Mahnaz Hamidi, but the article itself is not known to many
of us. I couldn't find it any where neither.
It would be great if you post the whole thing here, and let the readers to judge by themselves. Pointing this subject constantly without telling us what it is exactly, will not get you the result you wish.
I am really interested to know "WHO" wrote " WHAT" about Mrs Hamidi.
Now, I know the whole circumstance (thanks to Khorsandi's article) but still
do not know who is the " Sardabir" in question, who wrote that article.
Please help us to get better understanding of this subject.
PS:
About the Iranian Human Right's activist, forget about them. It's a
long while I gave up any hope on them, and I do work with the Human
Rights and Amnesty International trough NON-IRANIAN organization.
Respectfully,
...
by Red Wine on Sat Aug 30, 2008 06:36 AM PDT400 años ... eso si que es todo un honor .
Siempre me ha encantado ponerme en el piel de Don Quijote .