نیم کوری
دانی آخر چیست ، هان انجام_ کار
گشته پایان، کار ما در روزگار
این زمان ، چیزی نمی آید به چشم
دیده ی ما ، نیمه شد در این بهار
دکترمنوچهر سعا دت نوری
مونترال - پنجشنبه ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۱ - ۱۷ می ۲۰۱۲
xxx About this Blog xxx
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
شازده ی گرامی و دیوانه ی فرزانه
M. Saadat NourySat May 19, 2012 06:06 AM PDT
با سپاس از بزرگواری و لطف و محبت شما، در پاسخ پیوندی از سروده ها تقدیم حضور می شود:
//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=20521
با آرزوی سلامتی برای دکتر سعادت نوری گرامی
divanehSat May 19, 2012 05:27 AM PDT
از چشم خردمند یکی نیم نگاهی
بهتر که تو را زل بزند شیخ مزور
آن یافت حقیقت به همان نیم نگاهش
وین در دل ظلمت اگرش دیده منور
با آرزوی سلامتی و تندرستی برای دکتر سعادت نوری نازنین که بر دیدۀ همه جا دارد.
با آرزوی سلامت کامل و عاجل
Shazde Asdola MirzaFri May 18, 2012 06:46 PM PDT
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
دو چشم پر هنرت مورد گزند مباد
Dear Mehrban
by M. Saadat Noury on Fri May 18, 2012 06:21 PM PDTThank you for your kind comment and for the poem; please accept this in return
چمن شد خالی از گل باغبانان را چه پیش آمد
چه شد آوای بلبل نغمه خوانان را چه پیش آمد
به میدانها نمی بینم نشانی از هماوردی
به رزم قهرمانی پهلوانان را چه پیش آمد
به جز تلخی نمی روید ز لب ها شور شادی کو ؟
الا ای هم نفش شیرین زبانان را چه پیش آمد ... : مهدی سهیلی
استاد سعادت نوری
MehrbanFri May 18, 2012 04:00 PM PDT
شما نور دیدهگان ما هستید
رسید مژده که روزگار غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین هم نخواهد ماند
آنچه می خواهم نمی بینم
M. Saadat NouryFri May 18, 2012 02:15 PM PDT
Dear AI Thank you for the poem; please accept this in return
هیچ می دانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم ؟
زان که بر این پرده ی تاریک این خاموشی نزدیک
آنچه می خواهم نمی بینم
و آنچه می بینم نمی خواهم : محمدرضا شفیعی کدکنی
دلی که زخم پذیری کند نمی بینم
All-IraniansFri May 18, 2012 12:59 PM PDT
منم که پارهٔ دل در دهان غم دارم
به زیر ناصیه صد آستان غم دارم
دلی که زخم پذیری کند نمی بینم
وگر نه تیر نفس در دهان غم دارم
عرفی شیرازی
دیگر آن آسمان نمی بینم
M. Saadat NouryFri May 18, 2012 11:18 AM PDT
Dear AI Thank you for the very timely poem; please accept this in return
دیگر آن آسمان نمی بینم
خرمن کهکشان نمی بینم
دیگر آن آفتاب پویا را
از کران تا کران نمی بینم
شفق سرخ رنگ باختران
افق خاوران نمی بینم
دیگر آن بر ستیغ کوه بلند
ابر را سایه بان نمی بینم
دیگر آن ماه آسمانی را
گر سپر، گر کمان نمی بینم
دیگر از ساقه ی درخت_ کهن
بر گریز خزان نمی بینم ... : حبیب یغمایی
//adabiyate-javdan.blogfa.com/post-4.aspx
چشمان بیگناه تو چون لغزد
All-IraniansFri May 18, 2012 10:35 AM PDT
چشمان بیگناه تو چون لغزد
بر این کتاب در هم بی آغاز
عصیان ریشه دار زمانها را
بینی شکفته در دل هر آواز
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بیقدرتر ز خار بیابانند
اینجا نشسته بر سر هر راهی
دیو دروغ و ننگ و ریا کاری
در آسمان تیره نمی بینم
نوری ز صبح روشن بیداری
بگذار تا دوباره شد لبریز
چشمان من ز دانه شبنمها
رفتم ز خود که پرده بر اندازم
از چهر پاک حضرت مریم ها
بگسسته ام ز ساحل خوشنامی
در سینه ام ستاره توفانست
پروازگاه شعله خشم من
دردا ‚ فضای تیره زندانست
من تکیه داده ام به دری تاریک
پیشانی فشرده ز دردم را
می سایم از امید بر این در باز
انگشتهای نازک و سردم را
با این گروه زاهد ظاهر ساز
دانم که این جدال نه آسانست
شهر من و تو ‚ طفلک شیرینم
دیریست کاشیانه شیطانست
فروغ فرخزاد
وین زمان را بین
M. Saadat NouryFri May 18, 2012 08:56 AM PDT
وین زمان را بین که چون همچون نهنگ
بر هلاک خلق بگشاده است کام
وین سپاه بیکران در یکدگر
اوفتاده چون سگان اندر عظام
نه ببیند نه بجوید چون ستور
چشم دلشان جز لباس و جز طعام
جهل و بیباکی شده فاش و حلال
دانش و آزادگی گشته حرام
حکیم ناصر خسرو قبادیانی
Dear Anglophile
by M. Saadat Noury on Fri May 18, 2012 08:51 AM PDTThank you for your kind comment and for your thoughtful poem; please accept this in return
همه ذرات جان پیوسته با دوست
همه اندیشه ام اندیشه اوست
نمی بینم به غیر از دوست اینجا
خدابا این منم یا اوست اینجا ؟
فریدون مشیری
جناب دکتر نوری
anglophileFri May 18, 2012 04:07 AM PDT
با پوزش از تأخیر به علت فاصله ساعات بین لندن و مونترال این دو بیتی را با آرزوی "به بینی" به حضور جنابعالی تقدیم میدارم:
ای که هستی شاکی از این روزگار
روزگارست و همینش بوده رسم ماندگار
گر کند چشم سرت را این زمانه نیم کور
چشم دل "نوری" به کوری چشم روزگار
نتیجه ی خطای بینایی
M. Saadat NouryFri May 18, 2012 08:29 AM PDT
با پوزش، نخستین بیت چنین باید خوانده شود:
دانی آخر چیست ، هان انجام_ کار
گشته پایان ، کار ما در روزگار
...
by M. Saadat Noury on Thu May 17, 2012 07:07 PM PDTDear AI THANKS
Your EYES
by All-Iranians on Thu May 17, 2012 03:58 PM PDTWill be OK soon