زنجیری ازسروده ‌ها ی یلدا


Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
18-Dec-2009
 

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گویی از روی قیامت شب یلدا برخاست
سعدی
***
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
سعدی
***
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
سعدی
***
صحبت حكام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو كه برآید

حافظ
***
همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بیند
خاقانی
***
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
ناصر خسرو
***
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
سنایی غزنوی
***
اکرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
مسعود سعد
***
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند
منوچهری
***
چشم جان را سرمه اش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
اقبال لاهوری
***

 گرد آمدیم ، شبچره ای بود و آتشی
گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
سیاوش کسرایی

***

چند این شب و خاموشی؟ وقت است که برخیزم
وین آتش خندان را با صبح برانگیزم

گر سوختنم باید، افروختنم باید
ای عشق بزن در من، کز شعله نپرهیزم

صد دشت شقایق چشم، در خون دلم دارم
تا خود به کجا آخر، با خاک در آمیزم

چون کوه نشستم من، با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد، آنگاه که برخیزم

برخیزم و بگشایم، بند از دل پُرآتش
وین سیل گدازان را، از سینه فرو ریزم

چون گریه گلو گیرد، از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد، در صاعقه آویزم

ای سایه! سحر خیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا، بگشایم و بگریزم

هوشنگ ابتهاج

*** 

نا م تا زه : مجنون عا شق

د ر یک شرو ع نم نم با را نی / د ر یک شب نخست ز مستا نی
بودی ‌توآن الهه ی افسون ‌ها/ گویی چنان که جانی وجانانی
گرم سخن زقصه ی خوب عشق/ خواب از ميان  پرید به آسانی
گشتم اسیر وسوسه های دل/ زان نکته‌ها که افتد و‌تو دانی
فرزانه عاشقی ز تو زایش یافت / یلدا شبی همایش طو لا نی
وقت سحرگهان به کنار تو /  بودم به نام تازه وایما نی
نامی که یاد ویژه نشان دارد/ازیک وقو ع وحالت روحا نی
نامی که چون  طلیعه ی یلدا شد/ مفهوم یک ‌تولد نورا نی
نامی که ثبت د فتر عشاق است/ یعنی که شرح عشق وپریشانی
‌گوشم به سوی شهد کلا م ‌تو/ تا نام تازه را به زبان رانی
مجنون عاشق ، آنکه نهادی نام/ زان شب ،هویتی شده بنیانی
ازیک وقو ع وحالت روحا نی/ د ر یک شرو ع نم نم با را نی

منوچهر سعا دت نوری

xxx

Read More on

زنجیر‌ها THE CHAINS


Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
Rad Lanjani

Good Collection

by Rad Lanjani on

Good collection & very thoughtful. Thank you for sharing.