Namjoo, Dooset dareem

Share/Save/Bookmark

Namjoo, Dooset dareem
by KayvanAli
10-Sep-2008
 

For the past year, our house, my car, our conversations and our thoughts have been filled with Namjoo's music. I even changed my phone's ring-tone to a home-made version of NoBahari...
When I went back to Tehran for a visit, I ended up buying 20 copies of the released Toranj album as my main soghati back to our friends in the US.

I think it's safe to say I'm a NamjooHead, ground-up.
So is my 5 year old daughter, my wife, my 12 year old niece, my 60 year old mother, my sister and my uncle!

When we heard he would be performing in SF, we were all truly ecstatic, but concerned: "Will his live performance match the intensity of the recorded songs? Will the audience consist of NamjooHeads or curious country-men? Will the live production sound quality ruin his work? Will he choke? Will he sing all the songs we love? Even the controversial ones? Will BP let the artist shine or will they make this a marketing event for BP?"

I'm here to report that Mohsen Namjoo took it over the top. He outperformed his recorded songs, he first weaved the walls and then paved a tall and blue roof of sound around us and above us for 2 hours; he said very little, he sang just right, he went way high and went low, very low, he was khaaki, he was very humble, he was history, he was serious, he was satirical, he was deep sorrow, he was laughter, he was awesome.

Yes, I was one of those who couldn't keep quiet throughout the performance, and yes, I know it was wrong to clap and shout while he was singing, but I personally couldn't control myself. Sorry, Mohsen khaan!

I think his performance was probably the best solo performance I've ever seen. This, his first US concert.

I thought BP did a great job of leaving the spot-light solely on the artist, letting him shine on through out the night.

I stepped outside, and I wanted to make sure others shared my sentiment. As if I'd seen this 'creature' and wanted to make sure others saw him too :->
Did you see that? Did you hear that? What did you think?

Unanimously, everyone I talked to were high and dry from what they had heard. Everyone had these grins of satisfaction on their faces...

I wanted to speak a few words to Namjoo, tell him 'we went to the same university' and that 'we have friends in common', how his music speaks DIRECTLY to my generation, ask him about a couple of his songs, their roots, ask him how he felt about the concert, what comes next for him, etc...but after seeing how he was being hounded by our friends for an emza, for a picture, for a chat, for hamzaboonee, I decided to leave him alone... for now :->

Some friends complained about the overall sound quality, others about the initial video. A lot of my fellow Namjooheads didn't attend the show because they found the ticket price too high. That's fine...Maybe when Namjoo comes to our town again as a superstar and does a free concert in the GG park, we'll all go there together, I think he needs the open space to build a taller tower of song anyway.

Namjoo, all I can say is: Merci, Mersi, Merci

Mokh-less,

Kayvan

Share/Save/Bookmark

Recently by KayvanAliCommentsDate
Fragile Silence
1
May 13, 2012
Pouya Khademi: "Bidade Zaman"
2
Mar 19, 2012
Iran: Language Diversity
8
Dec 28, 2011
more from KayvanAli
 
KayvanAli

Very cool, Nazy Khanoom

by KayvanAli on

Hi Nazy,

Thanks a lot for sharing this.

He did a great job, especially with this song.

I had not heard this song before the show...

Kayvan


Nazy Kaviani

For My NamjooHead Friend

by Nazy Kaviani on

تریاک را به بازدم ات پز - دهه ی شصت

روزی که خرید مادر کیف مدرسه ، قرمز، چمدانی ، کلاس
اول ، با کلید
روزی که سخت حل می شد اصل هندسه ، دبیر همدانی ، صد کاروان شهید
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
روزی که رفت از یاد
روزی که ماند در یاد
شهر کلان که روزی ، علی آباد باد
روزی که رفت از یاد
روزی که باد بر باد
تا باد چنین باد ، داد و بیداد که تا باد چنین باد
روزی که خط کش تصویری شکست میانه ی تنبیه
روزی که زنگ خانه ها صور اسرافیل بود گویی
روز درک تضاد ، تبعیض ، تفاخر، ترجیح
روز لکه ی آب شور چشم ات بر غلط دیکته
روزی که رفت از یاد
روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی ، علی آباد
روز حسرت یک بارفیکس در ذهن لاغر بازو
روز حسرت یک یار فیکس بودن در تیم مدرسه
روز اشاعه ی سخنان نوآموخته
روز تعریف پرهیجان فیلم ِ هی جو
روزی که رفت از یاد
روزی که داد بر باد
روزی که رید بر تو دختر همسایه
روزی که درّید پدرت را کشور همسایه
روزی که مرگ از در بسته ، ز پنجره تو آمد
روزی که دو کانال بود، کانال یک به جنگ می رفت ، از کانال دو واتو واتو آمد
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
روزی که آتش به چه کار آید
تریاک را به بازدم ات پز
روزی که منقل به چه کار آید
وافور را به سینه ات بنشان
روزی که رفت بر باد
روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی ، علی آباد
روزی که رهبر نوجوان تانک خورده بود
روزی که آستین کوتاه لگد میان گرده بود
روزی که ریش
روزی که زیر بغل پاره
روزی که یخه از فرط ایمان چرک بود
روزی که داگلاس هنوز مایکل نبود ، کِرک بود
روزی که رفت از یاد
روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی ، علی آباد
روزی که شهوت هنوز در حومه ی شهر بود
روزی که در استعاره ی فلک ، قطره بحر بود
روزی که دنیا تمام می شد ، هر هفته جمعه ها غروب [ گزارش هفتگی، بعد از فیلم سینمایی ]ه
روزی که سرد بود
حرام شطرنج و تخت نرد بود
تنها حلال این رنگ و روی زرد بود
تنها حلال ، باری ، افیون و گرد بود
روزی که وُله تنها عکس گم گشتگان بود
ایران نبود ، مهد تشنگان بود
روزی که پایتخت دشت آزادگان بود
دشت نبود ، خیابان ، پادگان بود
روزی که رفت از یاد
روزی که داد بر باد
روزی که چمران بر پارک وی آرام خسبید
روزی که فوزیه در کربلا شد شهید
روزی که شاه رفت ، جمهوری یک طرفه شد
روزی که تنها راه آزادی از انقلاب بود
روزی که مهتاب بود ، سراب بود ، سراب ناب بود
آن نوشابه که هشت ساله کنار حضرت معصومه خوردم اش ، مادر خریده بود
سبز بود ، سون آپ بود
آوخ چه کرد با ما ، این جان ِ روزگار
آوخ چه داد به ما هدیه ، آموزگار
طراحی کتکولریتس ، قدسی قاضی نور
روح جهان کارگری
پله ی عبور، خشم شدید برف روب فقیر
انگشت یخ زده ی پسر روزنامه فروش
یخ شکسته با اشاره ی انگشت ، آب روان ، سیل دمان
عقده به تیراژ پنج هزار تا
از آسمان میکروفن می بارید جبرا
گوساله هم یکی را بلعید سهوا
روزی که گوش ، مفت ترین جنس بود
قصّه کلیشه ی پول دار ناجنس بود
دختر به نام نل
در های و هوی شهر
در جست و جوی عدن ابد ، پارادایز بود
در پشت موی ریخته بر چشم ، برادرش
آن موهای منفصل از گردن پدربزرگ
در لای چرخ کالسکه
در لای عاج چرخ کالسکه
در لای عین عاج چرخ کالسکه
در لای چرخش عین عاج چرخ کالسکه
درلای چرخ چرخش این همه بازی روزگار
بسی رنج بردیم در این سال سی
که رنج برده باشیم فقط ، مرسی..

محسن نامجو