مصدق، راه نرسیدن به دمکراسی


Share/Save/Bookmark

مصدق، راه نرسیدن به دمکراسی
by h.jahanshahi
06-Apr-2012
 

مسعود بهنود مصدق را یکی از بزرگان ملی میداند. طبیعیست که بعد از 28 مرداد  فرشته ساختن از مصدق  کار مشکلی نبوده و نیست. کما اینکه امروز هم فرشته ساختن از محمد رضا شاه و لعنت فرستادن به کارتر و بی بی سی و کنفرانس گوادلوپ کار سختی نیست. ولی واقعن مردمی که با این فرشته های دورغین زندگی میکنند آیا قدرت تغییر وتحول خود و کشورشان راخواهند داشت؟  آیا چنین مردمی نسل اندر نسل سرگرم متهم کردن دیگران و انکار واقعیت ها و اشتباهاتشان نخواهند بود؟

برای آشنا شدن باینکه بدست آوردن رای اکثریت مجلس برای غائله ی نفت چگونه ممکن شد و اینکه هم پیمانان مصدق از چه قماشی بودند، متن آموزنده ی زیر را بخوانید و به جنایتی که این غائله برای مبارزه با انگلیس مرتکب شد، و به حرفهایی که ملا کاشانی و روزنامه ها در رابطه با قتل زدند، فکر کنید و جواب این سئوال را نه بمن بلکه بخودتان بدهید: آیا سیاستمدارانی که بخاطر اختلاف نظر نقشه ی قتل یک وزیر را کشیده و اجرا میکنند و بعد هم قاتلش را آزاد میکنند، و از آن بدتر همدست قاتلان را رئیس مجلس میکنند(ملا کاشانی)، جوهر آنرا داشتند که کشور را بسوی دمکراسی ببرند؟

«در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با نخست وزیر رزم‌آرا که قصد مصالحه با انگلیس در جریان نفت را داشت، پرداخت. رزم‌آرا چنین استدلال میکرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند. در بیرون از مجلس نیز جریانهای گوناگون کشور از دربار تا اسلامگرایان تندرو ائتلافی بر ضد رزم‌آرا ایجاد کرده بودند.

رزم‌آرا اگرچه لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس پس گرفت ولی مخالفتها با او ادامه یافت تا اینکه در روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا در مسجد شاه تهران کشته شد. آنزمان اینگونه اعلام شد که خلیل طهماسبی، که پس از دستگیری در همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، قاتل بود. فداییان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته به نواب صفوی، که آنزمان در اتحاد با آیت الله کاشانی و جبهه ملی بود، همان روز مسئولیت آنرا به عهده گرفت. او در زمان دولت دکتر مصدق آزاد شده و پس از کودتای ۲۸ مرداد، که دوباره بازداشت شد، قتل را منکر گشت.

بنابر روایت فداییان اسلام، رزم‌آرا، هیچ اختلافی با شاه نداشت و شاه دشمن ملی شدن نفت بود. حال آنکه بنابر روایت جبهه ملی، در آن مقطع، شاه مخالف رزم‌آرا بوده و به جبهه ملی نزدیکتر بود تا به دولت. مصدق در خاطرات خود میگوید، قاتل رزم‌آرا هرکه بود رفع کدورت از ذهن اعلیحضرت کرد. همچنین توضیح میدهد که در آنزمان ارتباطش با شاه خوب بوده و پیش از این شاه به او دو بار پیشنهاد نخست وزیری داده بود که او نپذیرفته بود.  فردای ترور رزم‌آرا، روزنامه نبرد ملت ارگان فدائیان اسلام، تیتر زد "رزم‌آرا به جهنم رفت و سایر خائنین به دنبال او رهسپار می‌شوند." این تیتر را کرباسچیان، مدیر روزنامه زده بود. روزنامه دو قران بود، تا ساعت ده به ۲ تومان رسید؛ ۳ بار هم چاپ شد.

شنبه صبح ابراهیم کریم آبادی، مدیر روزنامه اصناف عکسی چاپ کرد که در آن نواب صفوی دستش را روی سر سید حسین امامی و خلیل طهماسبی گذاشته بود و نوشت:« این دو مرد حق تربیت شده این مرد حق‌اند.» و اعلامیه نواب صفوی را با این تیتر چاپ کرده بود که "اعلام ما به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی ایران، شاه و دولت" و زیرش نوشته بود "حضرت استاد خلیل طهماسبی معروف به عبدالله موحد رستگار، طبق فرمان خدا رزم‌آرا را از میان برداشت. چنانچه دربار در عرض یک هفته از این سرباز برومند اسلام، حضرت خلیل طهماسبی عذرخواهی نکرده و آزاد ننماید، دربار را کن فیکون خواهیم کرد." پس از دستگيري خليل طهماسبي به اتهام قتل رزم‌آرا، «يك اعلاميه از طرف نواب صفوي (رهبر فداييان اسلام‌) صادر شد كه در بالاي آن «هوالعزيز» نوشته شده بود.

اين اعلاميه خطاب به شاه صادر شده بود» و «قاطعانه به شاه دستور مي‌داد كه بايد فرمان آزادي قاتل رزم‌آرا را صادر كند، و براي هرگونه آزاري كه وي در زمان بازجويي توسط پليس ديده است‌، از او عذرخواهي نمايد.»  آيت‌الله كاشاني در مصاحبه‌اي نظرش را چنين ابراز داشت‌: «اين عمل به نفع ملت ايران بود و اين گلوله و ضربه عالي‌ترين و مفيدترين ضربه‌اي بود كه به پيكر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد. قاتل رزم‌آرا بايد آزاد شود; زيرا اين اقدام او در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش بوده است‌.» بنا به خاطرات سيدمحمد واحدي از اعضاي برجسته فداييان اسلام و حاج مهدي عراقي‌، رهبران جبهه ملي براي جلوگيري از اقدامات رزم‌آرا و حتي احتمال كودتا توسط وي‌، از فداييان اسلام درخواست مي‌كنند كه رزم‌آرا از سر راه نهضت ملي برداشته شود.

در جلسه‌اي با حضور نواب صفوي‌، بقايي‌، فاطمي‌، نريمان‌، آزاد، حائري‌زاده‌، سنجابي‌، شايگان و مكي از طرف جبهه ملي حضور پيدا مي‌كنند و دكتر فاطمي تأكيد مي‌كند كه من اصالتاً از طرف خودم هستم و وكالتاً از طرف مصدق (چون كسالت داشت‌) و ايشان گفته‌اند هر تصميمي كه در اين جلسه گرفته شود «براي خود من هم لازم‌الاجرأ است‌.» نواب صفوي طي دو جلسه طولاني به شرط اجراي احكام اسلام در صورت به قدرت رسيدن جبهه ملي‌، پيشنهاد اعدام انقلابي رزم‌آرا را پذيرفت و جبهه ملي نيز متعهد شد كه در صورت موفقيت‌، خواسته‌هاي فداييان اسلام را عملي نمايد.  همچنين نواب صفوي در اين مورد با آيت‌الله كاشاني نيز ملاقات و گفتگو كرد و آيت‌الله كاشاني هم قول داد كه «بگذار مرحله اول رزم‌آرأ برود، بقيه كارها درست مي‌شود.» در سندي كه متن بازجويي از خليل طهماسبي در سال ۱۳۳۴ را نشان مي‌دهد، وي ادعا کرده که جلساتی با رهبران جبهه ملي و آيت‌الله كاشاني داشته است ولي از اشخاص فقط نام بقايي و مكي و كاشاني و فاطمي را ذكر كرده است و نسبت به بقيه با عنوان «وكلاء اقليت كه نامشان در خاطرم نيست‌» پاسخ داده است‌.

در دادنامه دادستان ارتش مورخ ۱۸/۱۰/۳۴ عليه فداييان اسلام پس از بازداشت گسترده به دليل سوءقصد ناموفق به حسين علاء، به سابقه ترور رزم‌آرأ با معاونت «بعضي از نمايندگان اقليت در دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي‌» اشاره شده است‌.  و پاي آيت‌الله كاشاني‌، بقايي‌، حائري‌زاده‌، مصدق و شايگان نيز به ميان كشانده شده با توجه به نبود مدرک و عدم اثبات ادعا توسط دادستان و و نواب و یارانش پرونده مختومه گردید. هيكل روزنامه‌نگار شهير مصري مي‌نويسد: بعداً شوهر اشرف (پهلوي) به من گفت وقتي كه خبر ترور رزم‌آرا را به شاه دادند، گيج شد. او نمي‌توانست باور كند كه نخست‌وزيرش بدين طريق از صحنه محو شده باشد. شاه بعد از شنيدن خبر گفت‌: «نمي‌توانم باور كنم‌، نمي‌دانم چه كار بكنم‌»  فرداي قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ كميسيون نفت پيشنهاد ملي كردن صنعت نفت را تصويب و اعلام كرد. قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید. » منبع

وقتی احمد قوام از شاه خواست که بعلت لائیک نبودن مجلس آنرا منحل کند، میدانست که برای کاشانی و امثال او چه روشهای جنایتکارانه ای مجاز ند ولی برای امثال مصدق نه لائیک بودن مجلس و دولت بلکه مصادره ی سهم انگلیس مهم بود، راه رسیدن به دمکراسی بشیوه مصدقی. اینجاست که باید گفت: وای بحال ملتی که چهره مهم ملیش مصدق باشد و چهره سازش مسعود بهنود. واقعن در کجای دنیا اتحاد امثال مصدق با کاشانی و داردسته های اسلامیست و کمونیست به دمکراسی منجر شده است که در ایران چنین امکانی وجود داشته باشد؟

آیا واقعیت این نیست که مصدق نه یک قهرمان بلکه یک فاکتور مزاحم در روند دمکراسی کشور بود؟ یک نقطه عطف برای ابدی کردن یک نفرت، نفرت از غرب؟ نفرتی که سرانجام در غائله ی خمینی شعله ورشد؟

 


Share/Save/Bookmark

Recently by h.jahanshahiCommentsDate
روزگار نفت-1
-
Dec 01, 2012
حاضر و آماده
3
Sep 17, 2012
آینده اقتصاد چین از والستریت ژورنال
-
Sep 07, 2012
more from h.jahanshahi
 
Arj

Mossadegh's popularity

by Arj on

The reason Mossadegh was, still is, and will be a popular figure among Iranians, is that after centuries of national humiliation and colonial intervention in our national affairs (most politicians being bought by the British and even our kings being installed and uninstalled by them, e.g. Shah and Reza Shah...), he was the first Iranian statesman to take British to the task and challenge their colonial rule!

Now, keep piling on your smear propaganda, accusations and implications that have no foundations but hearsay! See if it can make a dent in his popularity and/or bring back the disgraced monarchy!


anglophile

بازم این مش قاسم و اسدالله با هم جفت شدن؟

anglophile


 

 

 

عرض نکردم این قجرا هم‌دیگه رو "ساپورت" می‌کنن. وای به وقتی‌ که اسدالله مورخ هم بشه و این قاسم هم بشه پا منبریش. اسد جون تز‌ دکترای عمو مصدق رو حاج آقا ماجدی نوشته بود در باره ارث و میراث خانوادگی - آخه شما قجرا هیچی‌ از هم‌دیگه نمیخواین به جز ارث! دیگه نذار راجع به سفرش به مصر بگم که گندش بالا میاد.  

Zendanian

...

by Zendanian on

Mirza jaan, thanks for your balanced questioning of the circumstances leading to Mosadegh's actions against AIOC.

I only had a minor disagreement with how you seemingly reduce all Leftists in Iran to Stalinists. We have had people like Khalil Maleki (RIP), who remained of the Left but was very critical, and independent of USSR. Of course in hindsight I must admit with the national and international balance of forces your take makes absolute sense.

Fortunately we're now living in 21st century. Let's see how much we've learned from the past. Cheers

===========================================

An injury to one is an injury to all.


All-Iranians

Jenab Jahanshahi

by All-Iranians on

 

 هزار نقش بر آرد زمانه و نبود / یکی از آنچه در آئینه ی تصور ماست.
 

 


Shazde Asdola Mirza

مصدق بجای رفاه و ترقی ملت ، نفرت از غرب را نهادینه کرد

Shazde Asdola Mirza


Let's accept that for a moment, but were the British not to be blamed for most of that anger and mistrust?

The AIOC's systematic stealing of Iranian oil money?

The British constant interference in Iranian politics?

Their total disregard for Iranian sovereignty and basic human rights?


Shazde Asdola Mirza

Iran: where Islamist, Communist and Monarchist had a threesome!

by Shazde Asdola Mirza on

Dear Roozbeh: the only way to understand the current Iranian situation and deadlock is to consider the mixed effect of all those 3 sides from 1950 to 1980.

The background to the dramatic events was that:

1. Islamists were not interested in democracy, only the rule of their version of Shiite, circa 700 AD;

2. Communits were no fan of democracy either, only the Dictatorship of Proletariat (in reality their own party);

3. Monarchists did not care for democracy at all. They were having a xenophobic and narcissistic wet-dream, apart from the mordern world, and back to an idealized Grand Iranian Empire circa 500 BC.

It is not incidental that the 1950 through 1980 movements, unrisings and revolution did not result in democracy. It would have been surprising, if it did; as the liberal democrat forces were only a small minority.

After the fact, none of the inter-player dynamics could contribute to a democratic trend either:

1. Islamists learned a broad suspicion and hatred towards the West (homeland of democracy), from ultra-nationalists (pure Persian Aryans).

2. Islamist learned from Communist, to organize aggressive and combative militia (Basij and Sepah), and rush to regional and street battles.

3. Islamists learned from the Monarchist "election" experience, how easy it was to organize "referendums" and select Majles, in a backward country.


anglophile

جناب جهانشاهی

anglophile


   

بنده عرضی دارم و سوالی. عرض من اینست که درست است که قجر بودن "با النفسه" اشکالی ندارد ولی‌ "با الفعل" کلی‌ مشکل دارد. برای مثال همین جناب مصدق بنا بر اسناد مشهود کلی‌ استفاده از ارتباطات قجری خویش کرده و با استفاده از روابط قبیله‌ای در این قوم شریف به بسیاری مناصب انتصاب یافته و بسیاری را هم به مناصب حساس انتصاب داد. همین جناب مسعود بهنود یکی‌ از افتخاراتشان همانا قجری بودن ایشان بوده و نتیجتاً حمایتشان از بزرگ مرد این خاندان یعنی مصدق! 

 

و اما سوال: آیا شما با این نهاد همسو هستید؟

 

 //www.jjdli.com/fa/


Roozbeh_Gilani

حالا شما چرا پای کمونیست‌های بدبخت رو کشیدی این وسط؟

Roozbeh_Gilani


به قول مقاله خودت، این همش  یک جنگ و دعوایی بود بین دربار، "ملی‌ مذهبی‌ ها" و "اسلامیون افراطی". اصلا ربطی‌ به "کمونیست ها" نداشت. ولی‌ آخر سر تصمیم گرفتی‌ یک فحش هم به کمونیست‌ها بدی اینجوری:

واقعن در کجای دنیا اتحاد امثال مصدق با کاشانی و داردسته های اسلامیست و کمونیست به دمکراسی منجر شده است که در ایران چنین امکانی وجود داشته باشد؟


h.jahanshahi

خدمات مصدق

h.jahanshahi


آریوبرزن گرامی

از کامنت شما خیلی ممنونم

من کار مصدق را خدمت به کشور نمیدانم و اگر آنزمان زنده بودم و در کار سیاست بودم از پیشنهاد رزم آرا حمایت میکردم

در ایران مهمتر از گرفتن سهم انگلیس لائیک کردن مجلس و استقرار دمکراسی بود و مصدق نه درک این مسئله را داشت ونه دانش آنرا.

امروزه میدانیم که دمکراسی در درجه اول جدایی دین از سیاست، جدایی دولت از مجلس و تفکیک قوای سه گانه (مقنننه، قضایه، مجریه) ، آزادی بیان استقلال بانک مرکزی و...است . مصدق همه اینها را زیر پا گداشت. با اسلامیست ها متحد شد پول بی پشتوانه چاپ کرد، مبارزه با انگلیس را به الویت کشور تبدیل کرد و غیره. و آخرش هم باخت.

بنظر من یک کشور و صحنه ی سیاسی آن قمارخانه نیست. مصدق قمار میکرد و آن هم با آینده ی مردم کشور. او آینده ی مارا در قمار قهرمان ساختن از خود باخت و هوادارانش بجای پوزش خواهی از آن عمل، ما را بخاطر عدم دفاع از او تحقیر میکنند. . 

مصدق قمار کرد و بجای بدست آوردن رفاه و ترقی ملت نفرت از غرب را نهادینه کرد. مشکلی که هنوز هم ما را در مقابل ملاها منفعل کرده است. 

 


h.jahanshahi

پس من به سهم خودم از شما سپاسگزارم

h.jahanshahi


آنگلوفیل، دوست گرامی

من نمیدانم چه کسی قجری هست. قجری بودن بد نیست ولی من با قجر ها پیوندی ندارم. از اینکه شما در این بحث شرکت میکنید خیلی خوشحالم. من مطمئن هستم که نه شما بلکه بسیاری از روشنفکران دیگر هم بهتر از من در این باره نوشته و خواهند نوشت. و من هم سعی میکنم همراهی کنم تا تنها نباشیم. هدف من خدمت و بوجود آوردن انگیزه برای بازنگری هست.

مرسی از مطلبی که نوشتید


h.jahanshahi

estefade az ehsasat mardomi

by h.jahanshahi on

من هم با شما موافقم. مصدق بر موج نفرت از انگلیس سوار شد و مردم را به بیراهه برد. بازنده ی عمل او ما مردم ایران بودیم و برنده ی آن روحانیت واپسگرای کشور


anglophile

جانا سخن از زبان ما میگویی

anglophile


ما یک عمره که همین حرف شما را با ده‌ها سند و مدرک (با عرض معذرت موثق تر از شما) می‌زنیم ولی‌ همه میگن چون اسمت انگلوفیله و نوکر انگلیسا هستی‌ حرفت هم قبول نیست! ولی‌ وقتی‌ که شما که خودت هم قجری هستی‌ همون حرفو میزنی همه میگن به‌‌ به‌‌ و چه چه. بازم جای شکرش باقیه که این سیروس خان مرادی هم که یکی‌ به نعل میزنه یکی‌ به میخ و میگه مصدق با مردم "صادق" بوده دیگه از شما خجالت کشیده و هنوز شروع نکرده به اسکافی!

h.jahanshahi

بی تفاوتی ایستایی ست

h.jahanshahi


دوست گرامی آقای مرادی خیلی خوشحالم کردید از شما ممنونم. امیدوارم به نو شتن گور خالی ادامه دهید. ما به انگیزه ساختن برای یکدیگر نیاز داریم.

بنظر من، مردمی که تاریخشان را بازنگری نمیکنند و از شکست ها نمیآموزند رشد نمیکنند. نگرش ما به هدفها و تاریخمان باعث ایستایی ما شده است و این تنها به نفع حکومت ملاها می باشد. متاسفانه ما ایرانی ها در شنیدن دیگری ضعیف هستیم و دائم چوب آدم حساب نکردن مخالفانمان را میخوریم ولی نمی آموزیم. حفظ قهرمانان مرده را به حفظ حقوق زنده ها ترجیح میدهیم.

ازاینکه نظر من را خواندید سپاسگزارم.

شاد و سلامت باشید


areyo barzan

Still one sided

by areyo barzan on

Although I do agree with many of your arguments, I still do not believe demonising Mosaddegh and not considering his services to be a fair realistic approach. As you stated yourself in this article we as a nation need to come out of the cycle of creating heroes or villains to either hid behind them or discharge the responsibility for our own errors into them. We need to be honest with ourselves and accept our errors when it’s due

Mosaddegh was an ordinary Iranian like many other who managed to achieve an extraordinary goal.

Like most of us he had his short comes flaws and errors which resulted in the unfortunate events that you highlighted in this article.

The root of many of these problems needs to be searched for in our cultural flaws.

Having said that I still could not ignore his service in nationalizing the oil industry the same way that I can not ignore many services to this country by Reza Shah and Mohammad Reza Shah who pushed the country into 20th century

We always need to assess the situations in proportion and not to let our own point of view to cloud our judgement.

I am and have always been against those who are trying to make an idol of Mosaddegh and hide behind him in order to avoid accepting their responsibility in the cock-up of 1979. However I find it equally wrong to blame everything on Mosaddegh and ignore his services.

 

PS: the image above putting Mosaddegh picture with the rest of those heroes is an insult to our heroes and national pride. May be the BBC logo (as the creator of the image) on the bottom of it shows the cynical intent behind making such insulting image.

Although Mosaddegh have done a service to this country for which we are grateful, but even he himself would not dared to put himself in the same league as or even comparing himself to the other heroes in that picture.

You should be careful about what you publishing or even copying from other sources

 


Shemirani

The truth is out there ....Mossadegh Xfile :D

by Shemirani on

در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با نخست وزیر رزم‌آرا که قصد مصالحه با انگلیس در جریان نفت را داشت، پرداخت. رزم‌آرا چنین استدلال میکرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند

 

رزم آرا قرارداد ۵۰/۵۰ با انگلیس در جیب داشت وقتی‌ کشته شد ! این قرارداد به نفع ایران بود و به ضد انگلیس‌ها !! حالا کسی‌ نیست برای ما توضیح بده که چطور مصدق که خودش نما ینده ضد انگلیس می‌‌دانست چطور با چنین قراردادی مخالف کرده  ؟

داستان ملی‌ شدن نفت ایران یه دروغ ایست بی‌همتا که به خورده مردم داده‌اند ! و هنوز مردم این را افتخاری بزرگ می‌دانند ! در صورتی‌ که پیش از مصدق نفت ایران ملی‌ بوده !

و هیچ نیازی به ملی‌ شدن نداشتیم ! اگر با  مکزیک آن وقط مقایسه کنید می‌بینید که در مکزیک وقتی‌ نفت زیر زمین پیدا میشد مطلقه به صاحب زمین می‌بود و آنها نیاز به ملی‌ کردن نفت داشتند ! در ایران وضعیت فرق داشت نفتی‌ که زیر زمین پیدا میشد مطلق به دولت بود !

و این افراد دولتی بودند که قراردادن به ضد ایران و به نفع جیب خودشون می‌بستند ! (تمام درورییا قاجار و عمو مصدق ...همه میدونیم این قرارداد کی‌ امضا کرد و کی‌)

بنا باری این  مصدق  باید حرف از مبارزه با کرروپتین میزد !

 

 

Berid tahghigh konid rajebe "Asle meli shodan naft" bad behesh eftekhar konid !!!!

 Zede U.K boodan estefade az ehsasat mardomi ( ke hame zede U.K boodan o hastand ) va shoare esteghlal ! amma dar amal mossadegh esteghlali be voojood nayavorde ba in karash ! bad az meli shodan kamtar az 50% az sood be iran taalogh gereft ! Hala ki zede UK bood ???

 

 

 (ps: pishnahad doostane paye harfaye amsal masood behnoodha nashinid ka passraft mikonid ! go and find out by yourself !)

 

 


cyrous moradi

آغازی خوب

cyrous moradi


آقای جهانشاهی خیلی خوب نوشته اید. شاید این آغاز راهی باشد که بدون حب و بغض گذشته هایمان را بررسی کنیم.

ممکن است خواندن مطلب شما انگیزه ای بشود تا  من هم نوشته  ناقصی را که در این مورد دارم " گور خالی " تکمیل کنم.

بازهم ممنون