واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس در ایران


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
16-Apr-2011
 

حدود یکسال پیش مطلبی تحت عنوان «تجاوز به سفیر انگلیس» در دانشنامه ی ویکی پدیا بصورت آ نلاین منتشر شد که توجه بسیاری از افراد را به خود معطوف داشت. مطلب «تجاوز به سفیر انگلیس» برای عده ای از ایرانیان یک سند افتخار آمیز و بمنزله ی فتح قلعه ی خیبر بود و برای عده ای دیگر یک عمل زشت و شنیع و حکم اهانت به جمیع امپراطوری بریتانیای کبیر و دولت فخیمه ی انگلیس را داشت و ناگهان در ژانویه ی امسال ، آن سند افتخار  یا حکم اهانت بکلی از میان صفحات ویکی پدیا حذف و باصطلاح محو و نابود شد

 اما در بایگانی همان ویکی پدیا ، هنوز می توان صفحه ای را یافت که دفاعیه ی نویسنده ی آن مطلب را منعکس می کند که هم جالب و خواندنی است و هم نکاتی از واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس را در ایران و در عصر سلاطین زندیه یادآور می شود. قبل از آنکه این مطالب هم حذف و سانسور شود، لازم دیدیم بخشی از آن دفاعیه را برای ثبت در آ نلاین در این وبلاگ نقل نماییم:
 

دفاعیه ی نویسنده ی مطلب «تجاوز به سفیر انگلیس»:
«امروز که بعد از سه چهار روز غیبت از ویکی برای نوشتن مقالاتی جدید به اینجا آمدم، با صحنه عجیبی مواجه شدم و آن صحنه اجتماع کاربران محترم برای زدن انواع برچسب به این مقاله (تجاوز به سفیر انگلیس) و نهایتاً اجماع اولیه برای حذف آن بود!؟... من در عرض حدود ٨ ماه عضویت در ویکی فارسی و پس از هزاران ویراستاری و نوشتن صدها مقاله در اینجا، اولین باری است که می بینم نسبت به یک مقالۀ من تا این حد توجه نشان داده می شود و به نظرم همین توجه ویژه، با عنایت به توضیحاتی که هم اکنون ارائه خواهم کرد، بهترین نشانه و دلیل بر این است که چنین مقاله ای باید برای همیشه باقی بماند و با منابع بیشتر تکمیل شود تا بودنش برای برخی زمینۀ توجه و تفکر و برای برخی دیگر زمینۀ مباحثه و تحقیق را فراهم آورد.

اما مقدمتاً عرض کنم که تاریخ واقعی و درست و صحیح، که امیدوارم روزی در همه جا و از جمله در ویکی پدیا بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، هم مشتمل بر لحظات زیبا و افتخارآمیزی است که نظایر آن را در تاریخنویسی باشکوه عصر هخامنشی بارها دیده ایم و میبینیم، و هم به خصوص حاوی لحظات نارحت کننده و شرم آوری مثل همین واقعه تجاوز به سفیر انگلیس است، که بازگویی آن می تواند مقدمه ای برای تدبر و تعمق پیرامون چرایی و علل وقوع این واقعۀ تلخ و وقایع مشابه آن باشد. متاسفانه بسیاری از ما عادت کرده ایم که به جای تعمق در تاریخمان و پی جویی علل اتفاقات شرم آور آن، به پاک کردن صورت مسئله بپردازیم و این اتفاقات را یکسره از هرآنچه که دستمان می رسد و در توانمان هست، حذف کنیم و به این ترتیب خاطر خویش را آسوده نمائیم!!

من البته تابع نظر جمعم (یعنی چاره ای هم جز این ندارم) و حرفی ندارم که در نهایت این صفحه (به خاطر آبروداری در برابر ویکی های دیگر هم که هست!)، از ویکی فارسی حذف شود!... فقط میخواهم یادآوری کنم که نظیر این اتفاق یعنی یورش به منافع اتباع و سفرای بی پناه بیگانه در کشور ما (که تجاوز جنسی به آنها تنها نمونه ای از آن است)، آن قدر در تاریخ ما مکرر و مکرر تکرار شده است که می توان پیرامون آن کتابهایی قطور نوشت. بعنوان نمونه آمدیم و مطابق میل دوستانی که رأی به حذف این صفحه داده اند، این واقعۀ مربوط به عصر زندیه را از ویکیپدیای فارسی حذف کردیم، آن وقت با موضوع تجاوز به سفیر هندوستان و بخصوص تجاوز به سفیر عثمانی در تاریخ کشورمان و در عصر صفویه (که گویا در سوابق وزارت امورخارجه اسنادی هم دارد)، چه خواهیم کرد؟!.... اصلا فرض را بر این میگذاریم که مسایل جنسی و شهوانی جزو تابوهای تاریخ هستند و مطابق میل برخی حضرات حق نداریم در شرح مسایل تاریخمان، از این قبیل موضوعات (که البته به زعم من قضایای مربوط بدانها، اگر مهمترین محور شکل دهندۀ تاریخ ما نباشند، لااقل یکی از مهمترین محورهای آنند)، هیچ سخنی بگوییم!... با این فرض البته تجاوزهای جنسی به اعضای سفارتخانه های بیگانه به فراموشی سپرده خواهد شد، اما به نظر شما، با بقیه تجاوزهای غیر جنسی هموطنانمان به منافع بیگانگان بی پناه که دقیق و مستند در تاریخمان نقل شده است، چه خواهیم کرد؟!!... مثلا آیا می توانیم در همان عصر قاجار و در دورۀ فتحعلیشاه قاجار، ماجرای قتل وزیر مختار روس، گریبایدوف را که بوسیلۀ چاقوها و قمه های اراذل و اوباش تهران، به اصطلاح قیمه قیمه شد، را هم از تاریخمان حذف نمائیم؟!.... . یا باز در همان دورۀ قاجاریه، موضوع قتل ماژور ایمبری از اتباع و وابستگان آمریکایی مهمان در ایران ما، که فقط به خاطر گرفتن چند عکس از سقاخانه آقا هادی و با تهمت بابی بودن، به طرز فجیع و حیوانی توسط هموطنان عزیزمان به قتل رسید، را چه خواهیم کرد؟!..... یا اصلا در همین دوران معاصر خودمان، ماجرای به اصطلاح «تسخیر لانۀ جاسوسی» را که متاسفانه هنوز عده ای با افتخار از آن یاد می کنند را، چگونه توجیه خواهیم نمود؟!... آیا اصلاً همین واقعۀ تسخیر سفارت آمریکا که بسیاری از خود ما آن را با چشمهای خودمان در دوران خودمان دیده ایم، شباهت تام و تمامی با ماجرای تجاوز به سفیر انگلیس در عهد زندیه ندارد؟!...، آخر کدام عقل سلیمی قبول می کند که گروگان گرفتن عده ای دیپلمات بی پناه آمریکایی که به نوعی در کشور ما مهمان محسوب می شدند، کار خوب و شجاعانه ای باشد و بشود اسم آن را تسخیر گذاشت؟!!.....اگر خیلی مرد و شجاعیم، یک وجب از خاک واقعی آمریکا در کشور خودشان را تصرف کنیم تا ببینیم که ارتش تا دندان مسلح آمریکا چطور پاسخمان را خواهد داد!.... تسخیر ساختمانی که مواظبت از آن بر اساس عقل و منطق و تمام معاهدات بین المللی بر عهدۀ خود ماست، مگر هنر است؟!.... لااله الاالله...بگذریم!.... فقط می خواستم بگویم موضوع تجاوز به سفیر انگلیس، تنها یک نمونه از تعرضات ناروای ما ایرانی ها به اتباع بیگانه و نمونه ای کوچک از نامردی ها و مهمان کشی های عده ای از ماست!، و چنین نیست که بسیار دور از عقل و واقعیت بنظر بیاید و منطقی نباشد!!....

اما در ارتباط با بحث تجاوز جنسی که ظاهراً برخی از پرداختن بدان و حتی اشاره بدان ناراحت هستند.... باید بگویم یک آشنایی خیلی اجمالی با تاریخ ایران و تاریخ اجتماعی ایران به ما ثابت می کند که برخی از هموطنان ما، با کمال تاسف از اقدام به چنین عمل زشتی، نه فقط احساس خجالت و شرمساری نمی کرده اند و نمی کنند، بلکه اقدام به این عمل را برای خود افتخار هم می دانند!؟... بخصوص اگر در ارتباط با یک خارجی و به قول معروف بر روی یک آدم فرنگی انجام بگیرد، که در این صورت دیگر انگار فتح انگلستان و کل ممالک محروسۀ بریتانیای کبیر کرده اند!؟... (در این ارتباط می توان به نمونه های بسیار متعددی که زنده یاد مرتضی راوندی در جلد هفتم تاریخ اجتماعی ایران بازگو کرده است و همه هم مستندند، رجوع نمود).... براین اساس به نظرم باز هم در این مورد رستم التواریخ عین واقعیت را بیان کرده است و نباید آن را نادیده گرفت و غیرواقعی یا طنز به حسابش آورد» ....

نکات دیگری از واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس را در ایران:
«...و در همین زمان تعدادی لر به خانه میرزا مصطفا که محل نشیمن بالیوز انگلیز (همان سفیر انگلیس) بوده، یورش می‌برند و...».

«آن گاه چون متوجه سفیدپوستی و زیبایی و ظرافت جناب سفیر می‌شوند، تصمیم به تجاوز دست جمعی به سفیر می‌گیرند و سپس آنچه نباید بشود، اتفاق می‌افتد!».

«از روی خواهش همدیگر را بدقت تماشا می‌نمودند و می‌لغزیدند، از بالا تا زیر چون بهم می‌رسیدند الف راست به خانهٔ کاف فرومی‌رفت.» !!!

منبع:
//fa.wikipedia.org/


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
Jeesh Daram

False

by Jeesh Daram on

شواهد بسیاری در اسناد وزارت امور خارجه موجود است که سفیر یک "مابون" بوده (یعنی یک ابنه ای) و سابقه طولانی داشته است در روابط همجنسگرایی و در آن واقعه که ذکر کردید او خودش پول نقد داده بوده و هدایای فراوان که آن جمع با او آن کار را بکنند.  انگلستان همیشه فواحش و بی ناموسان را بعنوان سیاستمدار به ایران فرستاده است برای توسعه و اشاعه فساد


divaneh

الوعده وفا

divaneh


همه ایرانیان گرامی

چندی پیش قول دادم که هر زمان در طی مطالعه رستم التواریخ به مطلب مورد بحث در این مقاله برخوردم، آن را بدان بیافزایم. متاسفانه کتابی که بنده مطالعه می کنم در زمان حاضر در ایران چاپ شده و بدون هیچ دلیلی تمام قسمتهای آبدار را که به نظرشان بی ادبی می آمده از چاپ کتاب حذف کرده اند. به هر صورت آن گونه که کتاب روایت می کند این ماجرا در زمان تسخیر اصفهان بدست علی مردان خان بختیاری اتفاق افتاده است. اینک قدری از آن قسمت:

---------------------------

و عالی جاه ابولفتح خان مذکور، ملول و محزون گردیده، لابد و ملجائآ با سی-چهل نفر از غلامان خود دلیرانه بازگشت به شهر اصفاهان نمود. وارد خانۀ خود شد.

از عقب وی، عالی جاه علی مردان خان مذکور با پنجاه-شصت هزار لر و کرد و ترک و تاجیک به جانب شهر اصفاهان آمد و وارد شهر اصفاهان گردید و اشارتی به غارتگری و تاراج نمود که آن لشکر بیش از مور و مار، به یکبار به های و هوی و گیر ودار در آمدند و مانند دریای قلزم، جوشان و خروشان شدند و چون سیل به جانب بازارها و کاروانسراها و خانه ها روان گردیدند.

..........

امیر حسن خوش حکایت می گوید که: از در خانۀ میرزا مصطفای مستوفی، نزدیک به مسجد میرزا حسین شاه کار گذار درمش خان - لله باشی شاه اسماعیل خلد آشیان - که اکنون آن مسجد، مشهور به مسجد علی می باشد می گذشتم. و در آن وقت، آن خانۀ میرزا مصطفای مذکور، نشیمن بالیوز انگلیز بود و لرهای بسیار در آنجا هجوم نموده بودند، اموال آنجا را به غارت بردند. بالیوز از راه خوف از درخت بالا رفت. او را به ضرب سنگ از درخت به زیر آوردند و چون بالیوز جوانی بود خوش شکل و شمایل و معشوقیت تمام داشت، آن لران بی مروت، به زور و ضرب، آن قدر با آن دلارام پری سیما.... نمودند که در میان خون غوطه ور گردید و نزدیک به هلاکت رسید. در آن حالت آشنایی در رسید و او را از دست لران، رهایی بخشید و تا یک سال تمام جراحان با مهارت به معالجۀ او پرداختند تا آن نازنین را صحیح و سالم ساختند.

اما بعد عالی جاه علی مردان خان مذکور، والاجاه شاه اسماعیل مذکور را بر مسند شاهی متمکن نمود و خود را صاحب اختیار، و عالی جاه ابولفتح خان مذکور را ولیعهد و توشمال کریم خان زند مذکور را وکیل دولت قرار داد. و خود به خدمت شاه شرفیاب نمی شد و هنگام ضرورت، شاه را طلب می نمود و جارچی فریاد می کرد که "ای شاه بیا که خان تو را می خواهد"

عالیجاهان علی مردان خان و توشمال کریم خان زند شیرگیر، میگسار و شاهد باز و به رود و سرود میلی تمام داشند و به عیاشی، روز را به شب و شب را به روز به سر می بردند.

 ------------------

به نظر حقیر ماجرای غارت اصفهان به دست لرها و اتهام عیاشی شبانه روزی به علی مردان خان و کریم خان زند احتیاج به شواهد دیگر داشته و غریب می نماید.  احتمال دارد که اینَ ریشه در عداوت قاجاریه با زندیه و لران داشته باشد. از دوستان مطلع خواهش می شود که اگر اطلاعاتی در این مورد دارند دیگران را نیز مطلع سازند.  


All-Iranians

A thank you note

by All-Iranians on

As this note is posted, this blog was visited 1834 times; which was great. Thanks!


All-Iranians

دیوانه جان

All-Iranians


بزرگی فرمودید. با تشکر از توضیحات دقیق و بی شایبه شما ، بعرض مبارک عالی میرساند همانطوریکه قبلا گفته شد، متاسفانه ما به کتاب رستم التواریخ دسترسی نداریم واز این بابت خیلی شرمنده ایم. از علاقه مندان تقاضا داریم اگر در این مورد کاری از دستشان بر می آ ید لطفا دریغ نفرمایند.


divaneh

همه ایرانیان گرامی

divaneh


بگذارید قبل از هر چیز از شما پوزش بخواهم که با تنبلی خود و بسنده کردن به درج لقب نویسنده در ایجاد این شبهه نقش داشته ام که محمد هاشم متخلص به آصف و رستم الحکما دو فرد مختلف بوده اند. رستم الحکما لقبی بود که پدر محمد هاشم شاید به شوخی به وی داد و این لقب به روی او ماند. لقب دیگر وی صمصام الدوله است که از سوی فتحعلی شاه به وی داده شد. 

شما کاملاَ درست می فرمایید و این کتاب مخلوطی از شوخی و جدی است و برای همین آدم گاهی در می ماند که آیا مطلب ذکر شده گزارشی تاریخی است و یا حاصل طبع شوخ نویسنده. در مورد تجاوز به سفیر انگلیس با توجه به موارد مشابه نمی توان آن را به کلی رد نمود ولی به نظر حقیر اثبات آن نیاز به منابع دیگر دارد.

حدس شما کاملاَ درست است و بنده نسخه ای از کتاب را دارم و پس از درخواست اول شما تفحصی نمودم تا شاید مطلب را بیابم و برای دوستان ذکر کنم اما کتاب فاقد یک لغت یاب کامل است و جستجوی مخلص بی نتیجه ماند. اگر می دانید در کدام قسمت است بفرمایید و در خدمت گذاری حاضرم. خود نیز بیش از صد صفحه از این کتاب پانصد صفحه ای را نخوانده ام. باید اذعان کنم که نثر قاجاری کتاب و خود مطالب گاهی بسیار کسل کننده می شود و به همین دلیل این کتاب را در کنار کتابهای دیگر مطالعه می کنم. به شما قول می دهم که هروقت به مطلب مورد نظر رسیدم به این نوشته باز گردم و متن کامل واقعه را بدان بیافزایم.   


All-Iranians

مولف رستم التواریخ

All-Iranians


دریکی از کامنتها قبلا درباره ی مولف رستم التواریخ مطلبی گفته شد که غلط است. محمد هاشم آصف راوی واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیرانگلیس در ایران است نه مولف رستم التواریخ. مولف رستم التواریخ شخصی بنام رستم الحکماست.


All-Iranians

دیوانه جان

All-Iranians


کاملا صحیح و بجا می فرمایید . درعین حال فراموش نکنیم که مثلا در کتاب کلیله و دمنه هم از اینگونه افسانه پردازی ها هست ولی از اعتبار کتاب چندان چیزی نمی کاهد بخصوص که گفته اند رستم التواریخ مجموعه ای از طنز و جدی و حکایت و تاریخ و حوادث گوناگون و خلاصه یک آ ش شله قلمکار ست.
کامنت خوب شما یک خبر خوش هم دارد چون بنظر می آ ید که جنابعالی به کتاب رستم التواریخ دسترسی دارید. اگر چنین باشد لطفا ما را بی نصیب نفرمایید وقسمت مربوط به «تجاوز به سفیر انگلیس» را بطور کامل در اختیارعلاقه مندان قرار دهید. با تشکرقلبی وقبلی


divaneh

همه ایرانیان عزیز

divaneh


آن واقعه تجاوز به فرستاده مردم افغان اگر باعث حمله محمود نشد حد اقل باعث شد که افغانها بیش از پیش ناراضی شوند. این نارضایتی ها با ناراحتی افغانهای سنی از اجبار به شیعه شدن جمع شد و نتیجه اش سقوط صفویه بود. اگر درست به یاد داشته باشم آن واقعه را آقای مشیری در یکی از برنامه هایش از روی کتاب خواند.

این هم قطعه ای از بخش اول رستم التواریخ و از این گونه افسانه پردازی ها در این کتاب کم نیست.

" آن افعی طولش به قدر ده دوازده زرع و عرضش به قدر پنج شش زرع، دهن گشوده و کرگدن و فیل به هم بند شده را بلعید با فیل دیگر که خرطومش گسیخته بود. و خود را به درخت عظیمی که نواب بنده پرور از آن بالا رفته بود رسانید و به دور آن پیچید و چنان زوری آورد که از صدای شکستن استخوان کرگدن و فیل در شکم افعی، نواب بنده پرور بر درخت بیهوش شد."

رستم الحکما در این کتاب از شوخی و طنز هم مایه ای گذاشته است و به همین دلیل وقایع گذارش شده را باید با گزارشهای دیگر سنجید. 

 


All-Iranians

ارزش تاریخی رستم التواریخ

All-Iranians


"گرچه شاید در ارزش تاریخی رستم التواریخ و صحت و سقم برخی از مطالب آن جای چون و چرا باشد، اما در کل باید دانست که فضای ترسیم شده در این کتاب فضایی کاملا حقیقی است و اکثریت قریب به اتفاق وقایع مطرح شده در آن، وقایعی هستند که رخ داده اند و نویسنده به خاطر جایگاه خانوادگی خود و پدرش و نزدیکی آنها با جوّ دربارهای روزگار خویش، از نزدیک با جزئیات این وقایع (نظیر همین واقعه تجاوز به سفیر انگلیس)، آشنایی داشته است. لذا این کتاب برای درک اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در اواخر عهد صفویه و دوران زندیه، منبعی بسیار مهم و مستند و قابل توجه و استناد به شمار می رود."

همان منبع : بایگانی ویکی پدیا


All-Iranians

divaneh jan

by All-Iranians on

If your story is true, it could be that all Iranians were then punished for that violated...behavior as Safavid power was collapsed when Afghan rebeles invaded Iran: a dark page in the history of Iran!

Thanks for your comment and the info.


divaneh

Don't forget the Afghan messenger

by divaneh on

I learnt in a reliable TV programme that at the time of the Shah Sultan Hussein, the Afghan people who were fed up with the injustice that was forced on them by the local ruler, send an old man to inform the majesty of the abuses. He was not allowed to enter the court but one day throw himself in from of the king's horse and gave him the Afghan subjects’ message. The old man then received the same treatment as the British ambassador.

This is truly shameful and cannot be excused by how British or any other country treated Iran. Whilst those men thought it was embarrassing the other people, all the embarrassment was ours. Foreign dignitaries should be protected whilst their governments abusive policies has to be resisted at any price.

Rostam-0l-Tavarikh is not a reliable source. Rostam-ol-Hokama seems to have had a very good imagination and have mixed the reality and fiction together. Verification of its reported events by other sources is necessary.

 


All-Iranians

The Author

by All-Iranians on

Dear B. Farahmand  Please note that the author of Rostam al-Tavarikh is Mohammad Hashim Asef, and the author of the relative article on Wikipedia is Deybirth.  


All-Iranians

Dear B. Farahmand

by All-Iranians on

Thanks. It is most likely due to the fact that Iranians have become one of the oppressed nations of the world since the invasion of Arabs to Iran!


All-Iranians

Dear Roger Rabbit

by All-Iranians on

Thanks for your great historical notes.


iamfine

Why?

by iamfine on

Why is it that when Iranians do an act of violation, they are called backward and uncivilized. But when westerners do the same thing, and worse, we close our eyes as if it was normal. The author neglected to mention years of abuse that British have done to our beloved country, which we still are suffering from it.


Roger_Rabbit

But pragmatically speaking it us Iranians who are done!

by Roger_Rabbit on

His Majesty's Britannic ambassodor may have been anally violated but Iranians have been annually violated by the Brits since the Safavid era. Is a man-hole too big a price to pay in return for the whole men?

Think about it.


All-Iranians

Dear Mr Roozbeh Gilani

by All-Iranians on

True, and very good points. Thanks.


All-Iranians

سوری خانم عزیز

All-Iranians


ممنون از کا منت عالی وکاملا سنجیده ی شما. درست میفرمایید تمام قسمت های واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس در ایران و در عصر سلاطین زندیه  در این وبلاگ نیامده است چون اینها همانهاییست که در منبع و بایگانی ویکی پدیا باقیمانده است. متاسفانه ما به منبع اصلی مقاله ی تجاوز  به سفیر انگلیس یعنی کتاب رستم التواریخ دسترسی نداشتیم و گرنه متن کامل تری تقدیم شما و سایر علاقه مندان می کردیم. همانطوریکه نوشتیم قبل از آنکه این مطالب هم حذف و سانسور شود، لازم دیدیم بخشی از مقاله ی تجاوز  به سفیر انگلیس  را برای ثبت در آ نلاین در این وبلاگ نقل نماییم. متشکر می شویم اگر کسی بتواند از کتاب رستم التواریخ شرح کامل واقعه را در اینجا منعکس نماید.


Roozbeh_Gilani

You want a comment? I give you one.

by Roozbeh_Gilani on

First: The British ambassador to Iran, as a product of British Public school system, would have been no stranger to male rape and homosexual activities. (See my notes below)

Second; British have for sure returned the favour many times over by screwing Iranian nation Royaly  for the past 100 years at least (I would not even go back to safavid and British sponsored "religion" of Shia Islam) by sponsoring every single monarch and mullah thug who has ruled us. 

Third: yes, this kind of savage behaviour would be  a shame on any nation.

Notes. In Britain private schools are referred to as "public schools". These were traditionally attended by rich and privilaged British ruling class. These days, however, Chinese, mid eastern and of course "toole sag ha"  , the children of the elite of the islamist regime of Iran's leadership form a big percentage of their students. Further, these schools are generaly single sex schools, with rigid student hierarchy, leading to numerous acts of bullying, including homosexual rapes.

"Personal business must yield to collective interest."


Souri

I will comment!

by Souri on

Dear All-Iranians,

I decided to comment here, for not remaining silent, as you mentioned.

1) Yes, this kind of violation existed in Iran but not limited to Iran. Iran was not the only country, having this unfortunate history of violation against the foreigners.

2) This is why the "Capitulation " has been approved, which by the way, caused the raise of the religious layer of the country against the government of the day.

3) I believe most of the readers didn't comment about the article because the real story is not clear. We read only two/three phrases about the subject.

4) Unfortunately the sexual tendency to the males by the males, has a very old root and as I mentioned before, this is not limited to Iranians, but also other Middle East countries, aside from the most Colonizer countries like England (itself) and Spain,,,,and all the Mediterranean countries (Italy, Greece, Turkey......etc)

Then nothing new, nor unique about Iran and its history.

Hence, the low number of comments you get about that.
Take care


All-Iranians

ایران مرزبان عزیز

All-Iranians


 

با تشکر بسیار . شما صحیح می فرمایید اما انگلیسیه هم میتوانست برای رفع کدورت این شعر حافظ را برای ایرانیها بخواند!

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن


IranMarzban

kar besiar zeshti bode

by IranMarzban on

kar besiar zeshti bode vali gonah ona ke be gardan ma nist  

FREE IRAN


All-Iranians

Amazing!

by All-Iranians on

Right now, at this very moment, this blog has been visited exactly 608 times! The question is why all those visitors preferred to remain silent?