نه به حجاب اجباری

این پیام را به همه مردان هموطن برسانیم که زنان ایرانی مادران، خواهران، همسران، و دختران شما هستند


Share/Save/Bookmark

نه به حجاب اجباری
by Mahmoud Sadri
16-Jul-2012
 

شما به کمپین "نه به حجاب اجباری" پیوستید، چه دغدغه‌ای موجبات این پیوستن را مهیا ساخت؟

سلام و درود بر شما. موقعیت ما قرینه شرایط ترکیه است. در آنجا زنان محجبه در حال مبارزه با رقبای تمامیت گرای سکولار خود هستند که می خواهند عدم حجاب را بر آنان تحمیل کنند. در این رویاروئی بسیاری از مردان و زنان سکولار ترکیه به ایشان پیوسته اند. اورهان پاموک نویسنده سکولار ترک و برنده جایزه نوبل 2007 میلادی در کتاب عمیق و خواندنی خویش "برف" به حقانیت این مبارزه زنان ترک برای نیل به آزادی و استقلال در حوزه فردی صحه می نهد. وضع ما در ایران ظاهرا برعکس اما در حقیقت کاملا قرینه آنست. در اینجا زنان روشنگرا، اعم از محجبه و غیر محجبه و مردان روشنفکر اعم از مذهبی و غیر مذهبی می خواهند در برابر خود کامگی و مرد سالاری که منویات خویش را در قالب تقید به حدود اسلامی برای لباس زنان بیان می کند قد علم کرده، حقوق حقه نیمی از جامعه ایران در تعیین حدود و ثغور حیات، ارزشها و باورهای خصوصی شان را طلب کنند.

این جنبش نه تنها برای احیای حقوق بشری بلکه برای اعتلای اصول اخلاقی است و یکی از اهداف آن ریشه کن کردن "ریای نهادینه شده" ای است که بر مبنای آن شما چه اعتقادی به اسلامی یا انسانی بودن نوع یا حدی از پوشش داشته باشید و چه نداشته باشید مجبورید از حدود تحمیل شده حکومتی تبعیت کرده به آن تظاهر کنید. این سیاست جابرانه که نزد بنیادگرایان خشن با عبارت "یا روسری یا توسری" شناخته شده نه تنها به لحاظ جغرافیائی قرینه ای آموزنده در ترکیه دارد بلکه بلحاظ تاریخی نیز تالی شرم آوری در ایران دارد. زیرا این شرایط اجباری (منتها عکس آن!) در زمان رضا شاه موجود بوده. استاد انسانشناسی ما در دانشگاه تهران دکتر محمود روح الامینی می گفتند حکومت به اجبار از سر مادر من حجاب بر گرفت و با زور بر سر دخترم حجاب انداخت! مخرج مشترک این سیاست ها جبر حکومتی، بی اعتنائی به استقلال روحی و فکری فردی، و مطلق انگاشتن یک تفسیر انسانی از حجاب اسلامی است. مبارزه با آن نیز نه تنها بنام اسلام بلکه بنام انسانیت است.

بیاد دارم بیش از یک دهه قبل هنگامی که خانم کَوَکچی نماینده محجبه مردم ترکیه را نمایندگان متعصب و تمامیت گرای سکولار مجلس ترکیه از نیل به حق مسلم و کرسی پارلمانی شان محروم، و به زندگی در تبعید موقت محکوم کردند یکی از بنیادگرایان حکومتی ایران اعلامیه ای در حمایت ایشان منتشر کرد. خانم کوکچی نیز با کمال شجاعت و صراحت حمایت این بنیاد گرای ایرانی را رد کردند و گفتند میان تلاش برخی از زنان ما برای محجبه ماندن و تلاش برخی از زنان شما برای رهائی از حدود تحمیلی حجاب اجباری هیچگونه تفاوتی وجود ندارد! ما همگی برای هدفی واحد مبارزه می کنیم و آن آزادی و اختیار انتخاب است! هنگامی که سالی بعد خانم کوکچی را در شهر دالاس (که در آن پدرشان امام مسجد معظم ریچاردسون هستند) ملاقات کردم مراتب تشکر خویش را برای عدم پذیرش حمایت آن بنیادگرای ابن الوقت ایرانی را به حضورشان اعلام کردم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی دغدغه‌ی آزادی پوشش خصوصا برای زنان را در نواندیشان دینی چندان سراغ نداریم و یا کمتر شنیده‌ایم چنین اعتراضی به حجاب اجباری در بین روشنفکران دین‌دار صورت گرفته باشد دلیل این امر را چه می‌دانید؟

مدتی طول کشید تا خطوط و ثغور فشار و تضیییغات حکومتی در مورد حجاب زنان شکل فعلی را پیدا کرد و با آنکه نهضت آزادی و سایر نیرو های اصلاح طلب در اوایل امر به این فشار ها بی توجه نبودند و اعلامیه هائی نیز منتشر کردند و سخنانی گفتند می توان گفت که این عکس العمل ها کافی نبود و می بایست توجه بیشتری به این جبهه از مبارزه برای آزادی فضای فردی و مدنی می شد. امیدوارم تلاش نسل جدید ایرانیان سبز و آزاده پاسخ مثبت و بسزای خویش را از جامعه نو اندیشان و اصلاح طلبان دریافت کنند.

به عنوان فردی که در حوزه‌ی دین شناسی تحقیق و تدریس کرده‌اید و خود نیز باورهای دینی دارید آیا بر اعتقادید که یک زن مسلمان می‌تواند در عین باورمندی به اسلام حجاب شرعی را رعایت نکند؟اگر پاسختان مثبت است چه دلایل معرفتی بر این امر وجود دارد؟

در این زمینه سخن بسیار گفته شده و اخیرا نیز مقاله تحقیقی آقای ترکاشوند دست به دست می گردد که در آن بدلایل متقن بیان شده که حجاب معمول صدر اسلام این نبوده که اکنون در عربستان، ایران، یا افغانستان تحمیل می شود. اما من به عنوان یک جامعه شناس مقایسه ای می بینم که استاندارد های فرهنگ های دینی در مورد حجاب، از یک زمان تا زمان دیگر و از یک مکان تا مکان دیگر می کنند. و در هر زمان و مکانی نیز عالمان دینی بنیاد گرای آن سنت جامعه خویش را یکسره در توافق با اسلام سره می بینند و همه انواع و اطوار دیگر آنرا انحرافی از نص قران، سنت پیامبر، آرا بزرگان دین اعلام می کنند. حتی هنگامی که مرحوم مطهری نقاب و دستکش را برای پوشش زن مسلمان غیر لازم دانست در همین ایران ما بسیاری فریاد وا شریعتا بر کشیدند و در بی دینی و فساد فکری آقای مطهری فرس راندند! نفس این تنوع آرا انسان منصف را به این شک می اندازد که این تفاسیر تا چه حدی تخته بند زمان و مکان و فرهنگ خویشند؟ آیا منصفانه نیست که بگوئیم هر نسلی مطابق با دید و انتظار و جهان بینی و هژمونی و عادات محیطی خویش اسلام را می فهمد و قدرتمندان هر حباب زمانی-مکانی-فرهنگی نیز می خواهند فهم و سلیقه خویش را مطلق سازی کنند؟

آنچه در یک اقلیم نفس اسلام پنداشته می شود در اقلیم دیگر مضحک بنظر می رسد. "جمهوری اسلامی" ایران منع رانندگی زنان در عربستان را غیر قابل فهم می شمارد و "جمهوری اسلامی" پاکستان کشمکش بر سر حد و مفهوم حجاب اسلامی در ایران را به عنوان معمائی می بیند. چندی قبل به عنوان میهمان در جشنی رسمی برای روز استقلال جمهوری اسلامی پاکستان شرکت داشتم. دیدم دو دسته خانمها حاضرند. آنها که حجابشان مویشان را می پوشاند و آنها که حجابشان را روی شانه شان انداخته اند. جلسه با خواندن آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد. در اینجا همه خانم هائی که روسری بر شانه داشتند آنرا بر سر کشیدند. تلاوت که پایان گرفت دوباره آنرا از سر برداشتند. کسی هم به اصطلاح ما "چپ چپ" به آنها نگاه نکرد. رسمشان این بود، بلکه فهمشان از اسلام این بود. بعد که پرسیدم دانستم خانم هائی که حجاب دائم بر سر دارند کسانی هستند که به حج رفته اند و این علامت حاجیه بودنشان است. با خودم گفتم اینجا مساله حجاب به لحاظ فرهنگی حل شده است و کسی را در مورد حدود آن مواخذه نمی کنند. در طرفین نیز کسی نیست که بغضا لمعاویه افراط و تفریط کند و آنرا به رخ طرف مقابل بکشد. (مظهری از این پدیدار را چندی قبل به مناسبت قضیه خانم گلشیفته فراهانی در مقاله ای که در سایت جرس موجود است تحلیل کردم). هر چند در پاکستان همه خانم ها هم لباس پوشیده (از آن نوع که در بر مرحوم خانم بی نظیر بوتو دیدیم) دارند و بر عکس خانم های هندی میان تنه خویش را با ساری می پوشانند، همه آنها این امکان را دارند که حجاب را بر شانه یا بر سر بکشند.

در تجربه و مطالعاتم به اینجا رسیده ام که جوامع گوناگون اسلامی در بعد مکانی، و هر جامعه اسلامی در بعد زمانی و فرهنگی، به درک یگانه ای از مفهوم "عفاف" (که در همه ادیان بشری موجود است) می رسند. از اینرو بجاست که انواع و اقسام پوشیدگی را بدون پیشداوری در باره اسلامی بودن یا نبودن آن تحمل کنیم.

اگر رعایت حجاب را اختیاری بدانیم حد و حدود این اختیار تا کجاست؛ و آیا در اختیار دولت‌ها است که این حدود را تعیین کند؟

طبیعی است که اگر امروز بناگاه حجاب در ایران اختیاری شود به سبب فشار ها و تضییقات سه دهه گذشته شاهد افراط و تفریط هائی خواهیم بود. اما این پاندول بسوی حد وسط ملاحظات فرهنگی در ایران سیر خواهد کرد و در میان مدت و دراز مدت حدودی متناسب با فرهنگ سکولار، اسلامی، و ما قبل اسلامی ما خواهد یافت. به هر حال تعیین این حدود در سیطره هیچ دولت یا حکومتی نیست بلکه در فضای مدنی و در چارچوب اختیار زنان تکوین می یابد.


آیا کارهایی مانند مشارکت در کمپین‌هایی چون "نه به حجاب اجباری" می‌تواند گامی در برداشتن موانع پیش روی زنان ایرانی برای انتخاب آزادنه ی نوع پوشش باشد؟

بله من از این همت دوستان بسیار خوشوقتم. این پیام را به همه مردان هموطن برسانیم که زنان ایرانی مادران، خواهران، همسران، و دختران شما هستند. به آنها اعتماد کنید. آزادی آنها را ارج بگذارید. و اگر از اشاعه فساد می هراسید چشمان خویش را به اصطلاح زیبای فارسی "درویش" و به بیان رسای قرانی "نگاهداری" کنید.

آنگاه که زن را به عنوان "عامل مستقل، و قادر به تعامل متقابل" بنگریم دیگر او به عنوان "شیئ منفعل" و مومی در چشم و دست شهوت ران مرد نخواهیم نگریست. به امید آنروز.

ممنون از وقتی که در اختیار من قرار داده اید.

منهم برای این فرصت از شما تشکر می کنم.

این مصاحبه در سایت ایران فردامنتشر شد


Share/Save/Bookmark

Recently by Mahmoud SadriCommentsDate
جامعه شناسی ابلهان
5
Jul 13, 2012
نیم قرن لیبرالیسم اسلامی
3
May 18, 2011
more from Mahmoud Sadri
 
IRANLOVESISRAEL

IRR regime change will solve all problems including hejab!

by IRANLOVESISRAEL on

Going be-hejab will not necessarily solve the regime problem!

 

Shlomo won't fall for these sheep tricks!.


MM

How about a "One million bi-hejaab campaign"?

by MM on

The courageous women of Iran surprised everyone by signing the one 

Million  signature campaign.  I wonder how the IRI regime will react if one million women violated the hejaab rules?   


Zorumbaa

Dear Kooshan: Re Revoultion

by Zorumbaa on

We digressed from the real issue; I did not say anything about REVOLUTION and I don’t believe the good and evil are the products of a "change". I do however understand and know where you coming from, thank you for your comments.


Kooshan

Dear Zorumbaa

by Kooshan on

I look for change in the right direction and call it good and in the wrong direction and call it evil. Please distinguish between evolution and revolution. and he is not my idol as i do not believe in living idols since they can make mistakes. I called his action as noble.

 

Basically speaking, he seems to be a person who does not want to inflict harm on people, therefore no need for change in his priciples.

 

We are all created to be different and freedom is a god given virtue even to people with differing opinion. 

 


Zorumbaa

Evolutionary Change in Form or Substance?

by Zorumbaa on

Kooshan, Ya Hosein, Mir Hosein, Pasdar Sazgaraa, Pasdar Ganji, Pasdar Makhmalbaaf, Haji Dabaagh, et al, all are of a different color of the same species.  They have gone through “Process of Evolution!” at least their supporters and followers claim. However With NO REMORSE, NO APPOLOGY to the nation that they were primary instrument of mass killing, torture ,destruction of universities and  all that was presented to people in a silver platter—Doraan Talaaey Imam. Iranians have the propensity for going through a quick evolutionary change in form when the wind blows in a different direction, but what about evolutionary change in substance? What these people have “CORRECTED” after graduation from the process of evolution? Offering the SAME AASH, with small change in ingredients—more loobia, less adas, BUT in a VERY DIFFERENT AND ATTRACTIVE KAASEH? Is this evolution for a better end?

Please don’t get peppered or offended, this is not a personal attack on your idol, these are statements of fact. Here at IC in recent times there has been some  very clear, legitimate, and substantive questions addressed to the distinguished professor, apparently for whatever reason , good or bad,  so far he has refused to get engage in a meaningful dialogue and addressing concerns and doubts that some people may have, he has allowed supporters to speak for him.  

 


Kooshan

Dear Sadri....Kudos to you

by Kooshan on

Being fair show how humane and civilized you are. To me you are a noble guy!

God created human being free to choose, make mistake, learn and correct....This is the process of evolution! 


IranFirst

Woman's "Choice", under Arab Islam

by IranFirst on


aynak

نه به حجاب اجباری

aynak


مقاله جالبی بود، هرچند استفاده از واژه  قرینه  در بیان تفاوت ایران
اسلامی و ترکیه پیشین (ضد  مذهبی) دقیق نیست.   اول به این خاطر که حیطه
دیکتاتوری ترکیه استفاده از حجاب را در برخی اماکن عمومی  (مانند دانشگاه
یا پارلمان)
ممنوع نموده بود ولی در بقیه جا ها آزاد گذاشته بود.  
در مورد حکومت ولی فقیه-- حجاب اجباری در  همه جا به  غیر از خانه با زور
به  اجرا گذاشته می شود. پس تشابه هست ولی به هیچ وجه  قرینه  نیست.  

سوال من این است که چرا  نگرش هیچ یک از علمای مذهبی در ایران 
آنگونه که محمود صدری عنوان میکند نیست؟   کدام ایت الله یا حجت السلام
نوشته یا بیانیه ای داده و انتخاب  حجاب را اینگونه تفسیر نموده؟ و کدام یک
مقابل تفسیر کنونی آن پایدار ایستاده و درک موجود را به چالش کشیده و حجاب
اجباری را  محکوم کرده؟  

زرومبا مینیوسد:

"در فرهنگ دینی و شریعت اسلامی" عامل مستقل چه زن یا مرد نمیتواند وجودداشته باشد
"

اگر مقاله را از اول تا آخر بخوانید، اتفاقا متوجه میشوید که  که پایه
اصلی  این تبعیض فرنگ حاکم است.  دلیل آن هم تفاوت مقدار و نوع پوشش در
حکومت  های مختلف اسلامی است.


Zorumbaa

جناب استاد پروفسور صدری

Zorumbaa



آنگاه که زن را به عنوان "عامل مستقل، و قادر به تعامل متقابل" بنگریم دیگر او به عنوان "شیئ منفعل" و مومی در چشم و دست شهوت ران مرد نخواهیم

 

در فرهنگ دینی و شریعت اسلامی عامل مستقل چه زن یا مرد نمیتواند وجودداشته باشد. امکان فکر ازاد، تفکر و تعقل ، انتخاب و گزینش در فرهنگ دینی غیر ممکن است. میتوان فقط به موضوع حجاب چسبید و در چار  چوب شرایط امروزی ایران و ایرانیان نظر و تئوری ارائه داد. در این مورد ویژه من با تکه های از گفته های شما موافق هستم، ولی‌ منظره خیلی‌ وسییع تر و گسترده تر است ، از یک قسمت کوچک از این منظره بزرگ - -  دین و اسلام ناب محمدی که به با زور مشت و شمشیر به حلقوم مردم فرو میکنند - - یک عکس گرفتن - -از موضوع حجاب - - و این موضوع را جدا یا  نا مربوط   به غیر ممکن بودن تفکر و انتخاب آزاد و مستقل در فرهنگ دینی مذهبی حساب کردن به نظر صادقانه نمیرسد. اگر حکم، تنها حجاب نیست، از قرآن و شریعت اسلام و فرموده های پیامبر و امامان است به نظر شما چگونه میشود احکام الله را تغییر داد، عوض کرد ، کم و زیادشان کرد؟ و شاید همان طوری که ممکن است منظور شما باشد با شرایط امروزی  مطابقت  داد؟