انتظار تا انتخابات

رابطه تهران-واشنگتن بعد از انتخابات ١٣۸۸ ایران


Share/Save/Bookmark

 انتظار تا انتخابات
by Omid Memarian
04-Jun-2008
 

صرف نظر از اینکه کدام یک از نامزدهای باقی مانده در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر (آبان) به پیروزی برسد، سه موضوع محور سیاست ایالات متحده در مورد ایران خواهد بود. این سه موضوع عبارتند از: گزینه نظامی همچنان روی میز قرار خواهد داشت، ایران هسته ای تحمل نخواهد شد، و پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران هیچ گفت وگوی موثر و جامعی با مقامات این کشور صورت نخواهد گرفت."هنری وکسمن" رییس "کمیته نظارت و اصلاح دولت" یعنی اصلی ترین کمیته تحقیق و تفحص کنگره آمریکا، از افراد نزدیک به رهبری حزب دمکرات در کنگره به شمار می رود. روی دیوار سمت چپ میز کار وی عکس هایی از خودش به همراه رهبران خاورمیانه از دیدار با "فیصل" پادشاه عربستان در دهه هفتاد میلادی (پنجاه خورشیدی) گرفته، تا ملاقات سال جاری با "ایهود المرت" دیده می شود.

وقتی از او می پرسم که آیا می تواند تصور کند طی دو سه سال آینده عکسی از وی و "محمود احمدی نژاد" در کنار دیگر عکس های روی دیوار اتاق کارش قرار بگیرد، پاسخ می دهد: "هیچ محدودیتی برای گذاشتن عکس وجود ندارد. چراکه این امید را دارم که بتوانیم روزی با ایران تماس برقرارکنیم. اما امیدوارم آن روز، محمود احمدی نژاد رییس جمهور نباشد."

برای وکسمن اظهارات ضداسراییلی و جنجال برانگیز رییس جمهوری ایران، یکی از موانع نزدیکی به تهران به شمار می رود. با این حال همزمان می گوید که نمی داند چرا جمهوری خواهان در سال ٢٠٠٣ (١٣۸٢) پیشنهاد "معامله بزرگ" ایرانی ها را جدی نگرفتند، و چرا تماس ها و گفت وگوهای مستقیم بیشتری بین دو کشور برقرارنشد.

او در ادمه می افزاید: "فکر می کنم یک دولت دمکرات به احتمال زنده کردن گفت وگو ها درخصوص معامله بزرگ یا چیزی شبیه آن بازگردد. نمی دانم چنین اقدامی چقدر می تواند موفقیت آمیز باشد. اما مطمئنم که دمکرات ها به این موضوع به عنوان یک فرصت از دست رفته نگاه می کنند."

این نماینده کنگره آمریکا می گوید که اگر سناتورمک کین رییس جمهور این کشور شود، مواضع سختگیرانه تری درمورد ایران اتخاذ خواهد کرد. به عقیده وی در هر صورت گزینه نظامی روی میز است. او در این پیوند خاطرنشان می کند: "شما وقتی به مذاکره می روید، همه اهرم های خود را حفظ می کنید. یکی از مسائلی که ما به دنبال آن هستیم، این است که نمی خواهیم شما یک قدرت هسته ای باشید. یک گزینه این است که شما متوجه بشوید، اجازه بازرسی بدهید و به تجارت و رونق بقیه دنیا بپیوندید. راه دیگر این می باشد، که ما از تحریم استفاده می کنیم. خیلی صریح بگویم بسیار غیرقابل قبول است، که ما گزینه نظامی را از روی میز برداریم.

وکسمن که نماینده بخشی هایی از شهرلس آنجلس است که ایرانی- آمریکایی های زیادی را در خود جای داده، درخصوص واکنش موکلانش در پیوند با رابطه ایران و آمریکا می گوید: "من پیام های ضد و نقیضی از آنها می گیرم. زیرا برخی می گویند با این آدم ها (دولت ایران) صحبت نکنید، و ما تغییر رژیم می خواهیم. اما اغلب مواقع اظهار می دارند که از حمله نظامی برعلیه ایران استفاده نکنید، که بدترین کار خواهد بود."

او در این پیوند می گوید: "من واقعا فکر می کنم که دولت بوش حداقل در دو سال اخیر تلاش کرده است، که راهی برای گفت وگو پیدا کند. البته طی پنج سال اول دولت وی، مقاومت زیادی برای گفت و گوی مستقیم با ایران وجود داشت. اما این موضوع اخیرا به شکلی بنیادین تغییر پیدا کرده است."

به اعتقاد وی تلاش ها برای آغاز مذاکره با ایران به دلیل صحبت های گذشته دولت بوش در خصوص سیاست "تغییررژیم ایران" و ادامه لحن جنگجویانه، در اواخر ماه مه ٢٠٠٦ (اوائل خرداد ١٣۸۵) به شکست انجامیده است.

او در ادامه می افزاید: "به عنوان یکی از پایه های درک سیاست در واشنگتن، دیپلماسی باید از ابعاد قهری و اجبارکننده برخوردار باشد. منظور از جنبه قهری، اقتصادی یا نوعی فشار نیروی نظامی و یا چیزهای دیگر است."

با این همه مالونی تصریح می کند که با توجه به شرایط کنونی آمریکا، شک دارد هر کس دیگری هم که بعنوان رئیس جمهور به کاخ سفید برود، بخواهد از جنگ با ایران صحبت کند.

وقتی از وی می پرسم که آیا نحوه برخورد با ایران می تواند یکی از عواملی باشد که رای دهندگان آمریکایی به آن توجه داشته کنند، می گوید: "رأی دهندگان آمریکایی مانند رأی دهندگان ایرانی، آرای خود را براساس سیاست خارجی به صندوق ها نمی ریزند. کمااینکه بیشتر مطالعات و تجربه من نشان می دهد که رأی آمریکایی ها را وضعیت کیف پول و مسائل اقتصادی، و نه مقولات پیچیده و بزرگ سیاست خارجی، تعیین می کند. "

این کارشناس ایران و خاورمیانه موسسه بروکینگز می افزاید: "در واشنگتن تصور عمومی این است، که رهبران ایرانی می دانند اندکی طول خواهد کشید تا دولت جدید آمریکا بخواهد به موضوع ایران بپردازد. آنها می بینند که طی سال های گذشته بین دولت های دمکرات و جمهوری خواه، تشابهات زیادی درمورد ایران وجود داشته است. بنابراین می دانم با توجه به گذشته و برخی اظهارات سناتور اوباما، کنجکاوی های زیادی درمورد او وجود دارد. اما اگر من در تهران نشسته بودم، متوجه می شدم که در سیاست گزاری آمریکا در خصوص موضوعاتی مانند تروریسم و جاه طلبی های هسته ای، میزانی از پایداری و ثبات وجود دارد. یعنی موضوعاتی که همواره برای هر دولت سر کار در آمریکا، نگرانی جدی ایجاد می نمایند. به همین جهت رابطه با ایران، مستلزم صرف زمان و تلاش بسیار زیادی از جانب دولت آمریکا می باشد."

وی در شرح اینکه در مورد ایران تفاوت چندانی میان دولت های دمکرات و جمهوری خواه وجود نخواهد داشت، می گوید: "هم اعطای امتیاز به ایران و هم افزایش فشارهای اقتصادی، هر دو در دولت دهه نود بیل کلینتون نیز رخ داد. فقط در این دوره یک نقطه پایینی، و یک نقطه بالایی داشتیم. بنابراین آن چیزی که من در واشنگتن می بینم این است که هر دولتی که در آمریکا سر کار بیاید، در مورد نگرانی های جدی این کشور تلاش خواهد کرد با ایران گفت وگویی مقتدرانه انجام دهد. در واقع برای مهار ایران، بین همه دولت های آمریکا هماهنگی وجود دارد."

سوزان مالونی با اشاره به تغییر موقعیت و مشکلات آمریکا در منطقه، روی دیگری از ضرورت گفت وگو با ایران را این گونه توضیح می دهد: "خیلی واضح است که دولت آمریکا به صورت خیلی آرام و البته دردآوری به این موضوع فکر می کند، که گفت وگو با ایران باید بخشی از راه حل مشکلاتش در منطقه باشد. بنابراین اگر دولت بوش در چند سال اولیه زمامداری اش راه هرگونه گفت وگو با ایران را بسته بود، مک کین، کلینتون و اوباما، به اصول اولیه سیاست آمریکا با ایران بازخواهند گشت. به این مفهوم که هر گونه راهی برای حل مسائل با ایران، از طریق مذاکره و گفت وگو خواهد بود."

اوباما و مک کین مخالف تکثیر سلاح های اتمی

"مارک هلمکه" کارشناس عالی "کمیته روابط خارجی" کنگره آمریکا، از زمان جنگ سرد تا کنون روی موضوعاتی چون منع تکثیرسلاح های هسته ای تمرکزداشته است. به گفته وی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی، در دولت آینده آمریکا مأموریتی مهم خواهد بود.

وی با اشاره به علاقه و آشنایی اوباما با این موضوع، خاطرنشان می کند: "هنگامی که اوباما در سال ٢٠٠٤ ( ١٣۸۳) به کنگره آمد، با سناتور لوگر(از فعالان سیاست های منع تکثیرسلاح های اتمی) تماس گرفت و گفت می خواهد در این موضوعات دخیل باشد. از آن به بعد ما با وی در مورد این موضوعات همکاری داشته ایم. بنابراین اگر او به ریاست جمهوری انتخاب شود، همان موضعی را خواهد گرفت که سناتورمک کین می گیرد. چرا که مک کین یکی از اعضای کمیته تسلیحات است، و همکاری نزدیکی با سناتورلوگر داشته است."

کارشناس ارشد سیاست خارجی آمریکا می افزاید: "این امر در مورد کلینتون هم صادق است. زیرا مشاوران سیاست خارجی وی کسانی هستند، که ما قبلا با آنها کارکرده ایم. با این حال فکر می کنم دولت آینده درخصوص جلوگیری از تکثیر سلاح های اتمی، به ویژه روی دیپلماسی متمرکزخواهد شد. روی این موضوع که چگونه می توانیم مطمئن شویم، که خاورمیانه به سلاح اتمی مجهز نمی شود. به نظرمن، این یکی از اولویت های دولت خواهد بود. "

هلمکه درخصوص حال و هوای کمیته سیاست خارجی کنگره می گوید، که بعد از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا در این مورد که ایران برنامه هسته ای معطوف به تهیه سلاح اتمی را در سال ٢٠٠۳ ( ١٣۸٢) متوقف کرده، عملا چنین جوی وجود ندارد.

اما با این همه تصریح می کند که همه چیز به شرایط بستگی دارد، و ادامه می دهد: "بستگی به کارهای تحریک آمیز دارد.

سوزان مالونی مشاور سابق وزارت خارجه آمریکا: "به عنوان یکی از پایه های درک سیاست در واشنگتن، دیپلماسی باید از ابعاد قهری و اجبارکننده برخوردار باشد. منظور از جنبه قهری، اقتصادی یا نوعی فشار نیروی نظامی و یا چیزهای دیگر است." بستگی دارد به اینکه چه اتفاقات دیگری همزمان در خاورمیانه در حال رخ دادن باشد. زیرا طبق گزارش های اطلاعاتی آمریکا، رژیم ایران برای تهیه موشک و سوار کردن سلاح هسته ای، به پنج شش سال زمان احتیاج دارد. پنج شش سال! تا آن زمان خیلی چیزها در خاورمیانه تغییرخواهد کرد. به طوری که ممکن است، خاورمیانه متفاوتی داشته باشیم. به همین جهت حس و جریانی در کنگره وجود دارد، که رییس جمهور بعدی آمریکا باید از این پنج شش سال به صورت فعال در دیپلماسی استفاده کند و مطمئن شود کسی در خاورمیانه به سلاح اتمی دست پیدا نمی کند. همچنین از این مسئله احراز اطمینان گردد، که جامعه بین المللی می تواند به کشورهایی مثل ایران کمک کند تا با توسعه اقتصادی به منابع پاک انرژی دست یابند."

وی با اشاره به گزارشی که اخیرا "کمیته روابط خارجی سنا" درخصوص آینده انرژی اتمی در منطقه خاورمیانه تهیه کرده، اظهار می کند: "نتیجه این گزارش می گوید در صورتی که بازرسی های بین المللی مقتضی صورت گیرد، یک ایران با انرژی هسته ای مشکلی ندارد. اما این موضوع برای همه ما روشن است، که یک ایران هسته ای به دور جدیدی از رقابت های هسته ای در منطقه دامن خواهد زد. زیرا سعودی ها به سرعت برای توسعه سلاح های خود اقدام خواهند کرد. ترک ها و دیگر کشورها هم همین روش را در پیش خواهند گرفت. در نتیجه ما ناگهان با منطقه ای با منابع زیاد انرژی، دشمنی های مذهبی و اختلافات قومی- قبیله ای روبرو می شویم، که همزمان به سلاح اتمی هم مجهزاست. "

وی در شرح منطقی که دستیابی ایران به انرژی هسته ای و در نهایت سلاح هسته ای را خطرناک می داند، می گوید: "در دوره جنگ سرد آن چیزی که وجود صلح را میسرکرد، ایده خطرناکی (هراس از بمب اتمی دو رقیب) بود. ولی این نظریه خطرناک درعمل کار کرد. زیرا روس ها می دانستند اگر مرتکب اشتباهی در مورد آمریکا بشوند، آیالات متحده آنها را نابود خواهد کرد. این موضوع یک حس منطقی ناخوشایند ایجاد کرده بود. من نمی توانم چنین تصوری را برای منطقه خاورمیانه داشته باشم. حالا شما ممکن است بگویید که اگر سعودی ها، ایرانی ها، اسراییلی ها وعراقی ها، همه سلاح اتمی داشته باشند، به صلح دست پیدا خواهند کرد. اما من چنین چیزی را نمی دانم. ولی این را می دانم، که موقعیت خیلی خطرناکی خواهد بود. آمریکا و اروپا در مورد این موضوع هم عقیده هستند. "

اوباما سختگیرتر از مک کین با ایران برخورد می کند

"پاتریک کلاوسون" معاون تحقیقات "مؤسسه واشنگتن" است، که در آمریکا مخزن اندیشه ای جمهوریخواه و راستگرا به شمار می رود. کلاسون مقالات زیادی در مورد ایران و خاورمیانه نوشته، و به راحتی به زبان فارسی گفت وگو می کند.
روی میز کار وی شمایل هایی از آیت الله خمینی، آیت الله خامنه ای، و سیدمحمد خاتمی وجود دارد. وقتی می پرسم آیا دولت بعدی آمریکا برای آغاز گفت وگو با ایران گزینه نظامی را کنار خواهد گذاشت، پاسخ می دهد: " برای رییس جمهوری آمریکا خیلی غیرمتعارف خواهد بود، که بخواهد یک چنین گزینه ای را حذف کند. این سبک آمریکایی نیست. ما ترجیح می دهیم که همه گزینه ها را روی میزداشته باشیم. زیرا این احساس قوی در نزد بسیاری از کسانی که در عرصه سیاست خارجی فعالیت می کنند وجود دارد، که تهدید نیروی نظامی به دیپلماسی کمک می کند. چرا که چنین دیپلماسی ای، ترکیبی ازچماق و هویج خواهد بود. "

کلاوسون با اشاره به سیاست های احتمالی دولت آینده آمریکا در باره ایران، می گوید: "به صورت تاریخی این دمکرات ها هستند، که سیاست سختگیرانه تری را در قبال ایران اتخاذ می کنند. زیرا این دموکرات های ناامید می باشند که یک پیشنهاد خیلی خوب به ایران می دهند، و جواب منفی می گیرند. به همین جهت، درقبال این کشور سختگیرتر می شوند. اگر این مدل تغییر نکند، از نظر من تعجبی ندارد."

این محقق راستگرای آمریکایی در شرح مدل تحلیلی خود می گوید: "مک کین انتظار کمی از ایران دارد. در صورتی که انتظار اوباما بیشتر است. اگر اوباما پیشنهادی را برای گفت وگو با ایران مطرح کند که ایران پس بزند، اوضاع به شدت خراب ترخواهد شد. من گمان می کنم اگر او یک پیشنهاد سیاسی بزرگ برای گفت وگو با ایران ارائه نماید که فکر کند ایرانی ها قبول خواهند کرد، وقتی چنین اتفاقی نیفتد خیلی ناراحت خواهد شد. اما فکر می کنم مک کین بدبین ترخواهد بود. به همین جهت می تواند تصور نماید، که پیشنهاد گفت وگو با ایران موفقیت آمیز نباشد. بنابراین ممکن است، چنین نتیجه ای برایش خیلی معمولی باشد. زیرا تجربه بیشتری دارد.

وی درخصوص مقایسه سه نامزد ریاست جمهوری می گوید: "تحلیل من از دیدگاه این سه نامزد درمورد ایران، این است که کلینتون بین اوباما و مک کین قرار خواهد داشت. زیرا ممکن است به نظر برسد، اوباما در خصوص ایران دوستانه است. اما درحقیقت می تواند بیشترین دشمنی را با احمدی نژاد دوم داشته باشد. در صورتی که مک کین دراین میان، چندان سختگیر نخواهد بود."

کلاسون با انتقاد از موضع گیری های ایرانی ها، اظهار می کند که رهبران این کشور واقعا نمی دانند چه می خواهند. اگر می دانستند، باید مصالحه می کردند و سیاهه چیزهایی را که در قبال متوقف کردن برنامه هسته ای شان می خواهند، ارائه می دادند.

به اعتقاد وی رهبران ایرانی نمی دانند در زمانی که دست بالا دارند، چطور بیشترین استفاده را از آن ببرند. او در این پیوند می گوید: "اگر قبول کنیم که ایران در موقعیت قوی قرار دارد، باید گفت که این قوی است که خود را به ضعیف نزدیک می کند. (بنابراین) این ایران قوی است که می تواند پیشنهادات خود را به آمریکا ارائه کند و بگوید معامله این است، و این چیزی می باشد که ما می خواهیم. ایالات متحده به خاطر تحولات سیاسی سال های گذشته، در موقعیت ضعیف تر است و مجبور خواهد شد تا ترتیبات معامله با ایران را در نظر بگیرد. در این میان چیزهای زیادی گیرایران خواهد آمد. اگر این موضوع یک سال پیش اتفاق می افتاد، بیشتر از حالا بهره ای نصیب این کشور می شد. این خیلی احمقانه است که احمدی نژاد هیچ پیشنهادی را برای آمریکا ارائه نمی کند، و فقط –نه- می گوید."

انتخاب مجدد احمدی نژاد، ادامه وضع موجود

"کریم سجادپور" محقق ایرانی تبار "مؤسسه کارنگی"، اخیرا رساله ای در شرح عقاید آیت الله خامنه ای به عنوان قدرتمندترین رهبر ایران منتشر کرده است. این پژوهشگر برخلاف کلاسون معتقد می باشد که مک کین با توجه به اظهاراتی که تا کنون داشته، در قبال ایران موضع سختگیرانه تری خواهد گرفت. وی در رابطه با امکان مذاکره مستقیم دو کشور می گوید: "احساس فزاینده ای در واشنگتن وجود دارد، که عدم گفت وگو با ایران کمکی به حل مسائل موجود نمی کند. بنابراین گمان می کنم که به احتمال زیاد دولت بعدی آمریکا در مقایسه با دولت بوش تلاش های بیشتری خواهد کرد، که به گفت وگو با ایران بپردازد. اما اگر احمدی نژاد بار دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شود، من نمی توانم هیچ تغییر دیپلماسی عمده ای را پیش بینی کنم."

- این مطلب درشماره هفته جاری هفته نامه واشینگتن پریزم منتشرشده است.
- امید معماریان روزنامه نگار مستقل - مدرسه عالی روزنامه نگاری دانشگاه برکلی کالیفرنیا،


Share/Save/Bookmark

Recently by Omid MemarianCommentsDate
Bad News For Mahmoud
5
Oct 04, 2012
New York Welcome
6
Sep 10, 2012
Do Iranians Really Support Nuclear Enrichment?
19
Jul 05, 2012
more from Omid Memarian
 
default

Very disturbing article.

by Anonymousmm (not verified) on

Very disturbing article. Must read:

//www.opendemocracy.net/article/iran-and-the-...


default

The debate continues over

by forest (not verified) on

The debate continues over the benefits of engaging with the Islamic Republic of Iran, a state that has been dedicated to Islamist terrorism since 1979. The notion of a productive meeting with Iranian leaders is fantasy. However, the debate is important because it reveals how the proponents of engagement fail to understand the realities in Iran.

Among those who advocate engagement with Iran, the prevailing argument is that a meeting with Iran would not necessarily have to include Iran's current president, Mahmoud Ahmadinejad.

Susan Rice, a former assistant secretary of state for African Affairs, insists that a meeting should take place with "the appropriate Iranian leaders." She suggests that Ahmadinejad may be "long gone" before such a meeting ever takes place.

This assumes that Ahmadinejad is the primary problem, and ignores the fact that the last four presidents of Iran have supported the revolutionary goals of the Islamic Republic:

Ali Khameini was president from 1981 to 1989 then succeeded Khomeini as supreme leader. He delivered fiery anti-West sermons before large crowds that famously interrupted him chanting "death to America." As the New York Times notes, "he usually spoke with a rifle in his hand, jabbing its muzzle into the air to make his points as he castigated 'the Great Satan, America.'"

Akbar Hashemi Rafsanjani, president from 1989 to 1997, a man seen by some as a reformer, was indicted along with the Hezbollah chief Imad Mughniyah by an Argentine judge for the bombing of a Jewish community center that killed 85 people.

Ali Khatami, also hailed as a reformer during his tenure (1997-2005), ran a regime with numerous financial ties to Hezbollah and Hamas, conducted surveillance of U.S. military and diplomatic installations abroad, and developed South America's tri-border area into a terrorist haven.

Mahmoud Ahmadinejad is now under fire for his determination to move forward with Iran's nuclear program, not to mention remarks he made denying the holocaust and calling for Israel to be wiped from the map. But is he that much worse than his predecessors?

Susan Rice and others who advocate negotiations with Iran ignore the immutable fact that Iranian presidents are chosen by the Iranian political system because of their anti-Western principles. Of course, other engagement advocates argue that America should conduct a dialogue with Iran, but not with its president. Their point is that Ahmadinejad is not the most powerful person in Iran.

This is correct. Ahmadinejad may be the most powerful elected official, but the supreme guide, a position currently held by the aforementioned Ali Khameini, is typically seen as Iran's most powerful person. Another important position is the chairman of the Expediency Council, currently held by the aforementioned Akbar Hashemi Rafsanjani.

In 2001, Rafsanjani stated that the Muslim world should use nuclear weapons against the Jewish state. And Khameini calls Israel a "cancerous tumor of a state that should be removed." The notion that one could reason with any of these leaders ignores the reality that the Iranian regime must first reform if we are ever to find suitable interlocutors.

Finally, although meeting with U.S. officials would provide a measure of unearned legitimacy, it is doubtful that Iranian leaders would seek to meet with Americans unless they believed U.S. policies would change for their benefit.

Broadly speaking, Iran wants one of three things: a precipitous withdrawal from Iraq, a draw-down in support for Israel, and/or the cessation of sanctions against Iran, put in place because of Tehran's support to terrorist groups and weapons of mass destruction programs. Do we want Iran's leaders to believe that any of these issues are on the table for negotiation?

The majority of Americans do not wish to end a just war before it is won. Nor do they seek to turn its back on long-standing allies in a strategically important region. Nor, for that matter, would Americans agree to lift sanctions without first receiving important concessions (think Libya's termination of its WMD program in 2003).

Thus, unlike other hair-splitting political debates, the debate over whether there should be direct meetings with Iranian leaders is important. It exposes the flawed arguments of those who insist that dialogue would bear fruit.

Jonathan Schanzer, a former Treasury intelligence analyst, is director of policy for the Jewish Policy Center and editor of inFocus Quarterly. He is author of the forthcoming book Hamas vs Fatah: The Struggle for Palestine (Palgrave, Nov. 2008).
//www.weeklystandard.com/Content/Public/Artic...


sadegh

Excellent essay as usual

by sadegh on

Excellent essay as usual Omid, keep up the good work...

Ba Arezu-ye Movafaghiat, Sadegh