برای آیندگان

به بهانه سفر به ایران


Share/Save/Bookmark

 برای آیندگان
by Mahvash Nasehi
21-May-2008
 

مقدمه (پیش از سفر)
-----------------------

نگارنده طی دو سال گذشته دو سفر به ایران جمعا" به مدت سه ماه داشته است . بر همین مبنا لازم دانستم مشاهدات خود را با علاقمندان به اوضاع ایران در خارج از کشور و از طرف دیگر جنبش فعال عدالتخواهی در ایران در میان بگذارم تا شاید بتوان با تبادل نظر و بررسی دیدگاه های مختلف نسبت به شرائط ایران ، در راه مقابله و خنثی کردن نقشه های دشمنان داخلی وخارجی قدمی برداشت . وظیفه عدالتخواهان ایرانی است که در این شرایط بحرانی به دور از هرگونه تعصب وتنگ نظری غیر علمی و با توجه به منافع ملی ومصلحت مردم ایران ورق های تاریخ را برای آیندگان با صفحات زرین حقیقت پر کنند .

قبل از پرداختن به اوضاع داخل ایران ، شرح مقدمه ای کوتاه از اوضاع خارج ازکشور را بی فایده نمیدانم . بویژه اشاره ای به آن گروه از ایرانیان مهاجر که تحت عنوان " اپوزیسیون جمهوری اسلامی " در مقابل ایرانیان فعال در جنبش ضد جنگ و تجاوز آمریکا به خاورمیانه قرار گرفتند.

انقلاب بهمن و یازده سپتامبر
-----------------------

مطالعه و بررسی انقلاب های رهایی بخش ، بویژه انقلاب مردم کوبا، ویتنام ومبارزه مردم فلسطین و لبنان در مسیر پرپیچ و خم برای کسب پیروزی با مشگلات عظیمی روبرو بوده وهستند. انقلاب عظیم استقلال طلبانه بهمن 57 ایران نیز به گواه تاریخ از این قاعده مستثنی نیست .

پس از واقعه مشکوک حمله به برجهای دوقلوی نیویورک در 11 سپتامبر، مرحله نوینی از تهاجم امپریالیستی به مردم جهان بویژه خلق های خاور میانه آغاز شد.

طبق نظر کارشناسان مسائل سیاسی ، این تهاجم ازسالیان پیش برای کنترل منطقه در راس برنامه های امپریالیزم آمریکا قرار گرفته بود تا بتوانندبه مقاصد اصلی خود یعنی تسلط و تغییر جغرافیائی خاورمیانه دست یابند و بقول رایس درگیری ها موجود د ر منطقه درد زایمانی بود برای بدنیا آمدن خاورمیانه جدید!

بعد از تجاوز آمریکا به افغانستان و عراق واشغا ل ایندو کشور توسط نیروهای آمریکائی و انگلیسی، متعاقبا تهدید شبانه روزی علیه ایران ، باعث شد مهاجرین خاورمیانه ساکن آمریکا تجربه متفاوتی را کسب کنند که در نوع خود بی نظیر بود. بر همین مبنا جمعی از ایرانیان نیز بلافاصله به جنبش های بوجود آمده توسط نیروهای مترقی در آمریکا که هنوزتاریخ کشتار بی رحمانه کشورشان در ویتنام را به خاطر داشتند ، پیوستند.

ایرانیان فعال در جنبش ضد جنگ علاوه بر اینکه وظیفه انسانی خود میدیدند که از مردم بیگناه عراق ، افغانستان و فلسطین و لبنان دفاع همه جانبه ای کنند ، نگران اوضاع و شرایط ایران هم بودند چرا که با روند حرکت بی رحمانه آمریکا در منطقه احتمال تجاوز به ایران نیز قریب الوقوع و بسیار جدی بود.

از طرف دیگر اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور ، سلطنت طلب های فراری و ورشکستگان سیاسی به همراه رهبران مجاهدین در جهت خدمت به آمریکا و اسرائیل نیز فعالیت های خود را گسترده تر کردند.

بخش بزرگی از سلطنت طلبان بطور علنی و غیر علنی برای اینکه آمریکا به ایران حمله کند روزشماری میکردند و در راستای رسیدن به این هدف شوم با متجاوزین به جان و مال مردم، همسو شده بودند . کسانیکه مدام از حمله مغول به فرهنگ ایران یاد میکنند اما در مقابل تاراج موزه های عراق به دست متجاوزین نه تنها سکوت کردند و در مقابل کشتار میلیونها انسان نه تنها موضع گیری نکردند بلکه به بهانه خواست " نجات مردم ایران” راه چاره را در" مرگ یکبار شیون یکبار" یعنی همانا بمب باران ایران دانستند. رهبران مجاهدین نیز با سکوت در مورد جنایات آمریکا در عراق و افغانستان به شیوه جاسوسی و خبر رسانی بر ضد منافع ملی ایران قدم بر میداشتند.

جالب توجه است که اگر در سال هزار و سیصد و سی و دو ، دولت آمریکا به کمک شعبان بی مخ ها وهزینه یک میلیون دلار دولت ملی مصدق را سرنگون کرد، امروز به دولتی سر تکنولوژی انواع و اقسام شعبان بی مخ ها را در تلویزیونهای ماهواره ای حمایت میکند و امکانات در اختیار آنان قرار میدهد. دولت آمریکا برای تسهیل عملیات ضد ملی این اپوزیسیون بودجه ای 75 میلیون دلاری را از مجلس گذراند.

تلویزیونهای ماهواره ای " بخش سیاسیون " روزهای متعدد با انواع و اقسام رای گیری ها به شکل ظاهرا " دموکراتیک " و روی خط آوردن همپالگی هایشان درایران به اسم صدای مردم ایران سعی داشتند ثابت کنند که مردم ایران مستاصل شده اند و تنها راه " نجات " سریع ایران را حمله آمریکا به کشورشان میدانند. موضوع بحث این سرسپردگان همه روزه بسته به شرائط واوضاع ایران تغییر میکرد و با دنبال کردن آنها میشد به خوبی متوجه شد که برنامه هر روز به آنها چنان دیکته میشود تا همگی در باره یک موضوع خاص به روشنگری ! بپردازند و به خیا ل خودشان مردم ایران را آگاه ! کرده و به خیابانها بکشانند.

تلویزیونهای ماهواره ای" غیر سیاسی !" متعلق به این جماعت در ترویج فرهنگ امپریا لیستی با الگوسازی از شخصیت های هالیوودی و گزارش دهی اززندگی روزمره آنان به عنوان مهمترین و ضروری ترین خبر دنیا !سعی در الگو سازی برای جوانان ایرانی داشتند. این ماهواره ها در بخش دینی هم با ترویج دین مسیحیت امپریالیستی به عنوان پیام آور صلح وترویج اسلام آمریکائی بدون هیچگونه موضع گیری نسبت به جنایات آمریکا در منطقه فعالیت چشمگیری را آغاز کردند.

در این میان برخی ایرانیان "دموکرات" و طرفدار "حقوق بشر" ایرانی نیز به صف طرفداران"حقوق بشر ودمکراسی آمریکائی" پیوستند تا شاید به افتخار رهبری " انقلاب مخملی" در ایران نائل گردند. تعدادی نیز با شرکت در راه پیمائی های ضد جنگ با حمل پرچم "دمکراسی و حقوق بشر" و مخالفت با حق فن آوری هسته ای ایران بر خلاف جهت اصلی این جنبش خواسنه و ناخواسته حمله به ایران را موجه جلوه میدادند.

جای بسی تاسف است که چپ نماهای به ظاهر " سوسیا لیست وعدالتخواه " نیز علیرغم اینکه در اعلامیه هایشان مجاهدین و سلطنت طلب ها و جنگ را محکوم میکردند با ناد یده گرفتن دشمن اصلی مردم ایران و خطر تهاجم آمریکا به ایران در توهم به وجود "راه سوم" و در آرزوی ایجاد "نیروی سوم" به مفهوم هم مبارزه با آمریکا و هم مبارزه با دولت ایران بطور کامالا غیر اصولی ، غیر علمی وغیر عملی همسو با دولت متجاوز بوش با طرح شعار "سرنگونی رژیم" خواهان شرائط بحرانی در کشور شدند تا شاید بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند.

با این مقدمه لازم است به بحث اصلی این نوشتار که سعی دارد مشخص سازد چرا دولت احمدی نژاد مورد حمله دشمنان داخلی و خارجی قرار گرفته است و چرا این حمله ها فاقد تحلیل علمی و غیر عادلانه است پرداخته شود .

درداخل ایران شواهد حاکی از این بود که به دلیل محاصره ایران بوسیله نیروهای اشغال گر و به تصرف درآمدن دو کشور همسایه و حضور توده های مردم ایران روند اوضاع به شکل عمیق تر و تکاملی پیدا میکرد. اکثر مردم که بطور روزمره و در عمل مشگلات را لمس میکردند بدور از توهمات واهی مانند " سرنگونی رژیم " برای پیشرفت اوضاع از هر فرصتی سود میبردند و شرکت فعالانه آنها در امر انتخابات در دوره های مختلف گواه این ادعا است.

نگاهی گذرا به شرکت مردم در چهار دوره وزارت کارگزاران و اصلاح طلبان ، نشان میدهد که گرچه مردم از کسب برخی از آزادی های دموکراتیک خرسند شدند ولی در ارتباط با دو مسئله از اصلاح طلبان بشدت ناراضی بودند:

اولا: سیاست های اقتصادی با سمت گیری های نئولیبرالی فاصله بین فقر و ثروت را در مقایسه با دوره جنگ هشت ساله به شدت عمیق ترکرده بود " و " آقازاده های اسلامی" میوه چینان اصلی و بلامنازع این سیاست اقتصادی بودند که تماما در تضاد با اهداف انقلاب بهمن بود ثانیا" مردم ایران از تجربه مردم عراق وهمکاری تمام و کمال دولت آن کشور با آمریکا و سیاست مماشات و " متمدنانه " " گفتکوی تمدن ها ی " دولت خاتمی که از جانب بوش پاسخی به جز حمله تجاوز کارانه به عراق و تدارک حمله به ایران نداشت ، آموخته بودند که امپریالیست را فقط با سیاست مشت در مقابل مشت می توان به عقب نشینی واداشت . بررسی واقع بینانه و صادقانه نشان میدهد این دو عامل علت اصلی شکست دکتر معین و هاشمی رفسنجانی و پیروزی دکتر احمدی نژاد بوده است.

اما باید در نظر داشت که تهدیدات پی در پی علیه ایران و دولت احمدی نژاد از جانب طرفداران استقرار نظام تک قطبی و در راس آنها دولت بوش که با صرف هزینه های گزاف براه افتاده زنگ خطر جدی برای مسئولین ومردم ما می باشد. در سفرم به ایران متوجه شدم ویروسی در بین طبقات میانی ومرفه جامعه پخش ودر حال گسترش است که خواهان برخورد غیرعادلانه و غیرعلمی به مشگلات ایران ودولت احمدی نژاد است . چنانچه علل شیوع این ویروس از طرف مسئولین ومردمی که در راه رسیدن به استقلال وعدالت اجتماعی تلاش می کنند شناسائی واصلاح نشود، کشور ایران را در مقابل دشمنان خارجی آسیب پذیر خواهد کرد.

به اعتقاد نگارنده تنها با بسیج ایرانیان عدالت خواه وملی در داخل و خارج کشور و طرح انتقادهای سازنده از یک طرف وهمکاری دولت و مسئولین در راستای برداشتن سدها و در نظر گرفتن اصول و ویژه گیهای خاص در راه ادامه مبارزه ضد امپریالیستی به دور از هر نوع انحصارطلبی میتوان این مبارزه مهم را پیش برد و ازشیوع این ویروس در درون جامعه جلوگیری کرد و نهایتا برای بهبود شرایط قدمی موثر برداشت . در جائیکه حتی بچه های عراقی هم با تمام وجود معنای امپریالیزم را همه روزه می فهمند، سعی در کمرنگ کردن جنایت های امپریالیزم با تزریق گفتمانی که " دیگر امپریالیزم " وجود ندارد ومورد تمسخر قراردادن این تفکر ، فرصت کافی را برای دشمن فراهم خواهد کرد.

در این قسمت به مباحث رایج بین مردم و تفاوت آن با انتقادات سازنده و راه یا ب پرداخته میشود. بطور کلی انتقادات به دولت احمدی نژاد شامل موارد زیر میباشد :

1- انتقاد به عملکرد دولت احمدی نژاد در ارتباط با " بحران " هسته ای ، انتقاد به برخورد های ”تندروانه" او نسبت به دشمن ( اسرائیل وآمریکا ) تحت عنوان اینکه این برخوردها خطر حمله به ایران را چند برابر میکند.

2- انتقاد به دولت احمدی نژاد بعلت نبود " دمکراسی " و رعایت " حقوق بشر " واعتراض به رد صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس هشتم که خود نشان دهنده نبود " آزادی و دمکراسی " در ایران میباشد .

3- انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت به عنوان عامل اصلی تورم ، گرانی و مشگل مسکن . عملکردی که خلاف قولهای انتخاباتی او مبنی بر " آوردن پول نفت بر سر سفره مردم " و یا اینکه " مشگل مردم و جوانان ما موی سرشان نیست " ، بوده است .

1- بحران هسته ای
-----------------------

تجربه دو ساله دولت احمدی نژاد نشان میدهد که دولت ایشان پایگاه اجتماعی ای را نمایندگی میکند که خواهان استقلال خواهی بمفهوم رد منطق زورگویانه و تک قطبی در روابط بین المللی است و بر گفتمان عدالتخواهانه در روابط اقتصادی داخلی تاکید دارد. تفکری که از اهداف اصلی انقلاب عظیم بهمن 57 بوده است .

پس از اینکه سیاست خارجی دولت احمدی نژاد با ایستادگی در دفاع از حق ایران در فن آوری هسته ای بعنوان یک حق ملی مردم ، توانست دولت جنگ طلب آمریکا را در عرصه بین المللی به چالش جدی بکشد دشمنان ایران، حملات به دولت و شخص او را تشدید کردند . منتقدین وابسته و در راس آنان سلطنت طلبان و مجاهدین ایستادگی قاطع او را با برچسب " غیرمتمدن " ، " عقب مانده " و " تحریک آمیز" محکوم کردند تا نیت تسلیم طلبانه خود را در مقابل زورگویان پوشیده نگه دارند.

بد نیست یادآوری کنیم که در زمان دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت نیزمخالفان ایشان به دکتر مصدق ایراد می گرفتند که اونباید بر حق ایران پافشاری کند ، تاریخ نویسان وابسته امروز نیز در کنار برخی " یاران " دکتر مصدق و ضد احمدی نژاد در جمعبندی از علل شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت به این نتیجه رسیده ند که علت کودتای ننگین ، ایستادگی ماجراجویانه دکتر مصدق در مقابل آمریکا ، انگلیس و صندوق بین المللی پول بوده است در حالیکه برعکس علت اصلی شکست این نهضت در کنار پراکندگی در صفوف رهبری این جنبش ، در این واقعیت نهفته است که رهبری این جنبش با خوش بینی وکم بهادادن به درجه ددمنشی دولت آمریکا و پیروی از شیوه لیبرالی به جای سیاست مشت در مقابل مشت و مقاومت قهرمانانه شرایط را برای پیروزی کودتاگران آماده ساخت.

در حالیکه مقالات بیشمار در مورد " خطر ایران اتمی "منتشر میشود، در حالیکه ادبیات زورگویانه و تحکم آمیز که" ایران باید غنی سازی را متوقف کند "برای متجاوزین" حق مسلم تلقی میشود، در حالیکه کانالهای تلویزیونی از زبان رهبران مذهبی در آمریکا خواهان ترور رهبر میهن پرست وعدالت خواهی مانند هوگوچاوزمیشود، در حالیکه دولت اسرائیل و آمریکا هر روز نیت شیطانی خود را برای نابودی ایران با صدای رسا اعلام میدارند، در دنیائی که " دیکتاتوری سرمایه داری امپریالیستی" با کنترل رسانه های عمومی و با شستشوی مغزی ، قدرت فکر کردن را ازانسانها می گیرند تا جائیکه بوش مدعی میشود از جانب مسیح به او فرمان داده شده که "عراق و افغانستان" را تسخیر کند چه زبان متمدنانه ای و چه ادبیات تسلیم طلبانه ای میتوان بکار برد تا رضایت خاطر این نوع "منتقدین" فراهم شود. آیا سیاست "گفتگوی تمدن ها " و توقف غنی سازی برای دو سال از دشمنی آمریکا نسبت به ایران کاست؟

جای بسی تاسف است که خانم شیرین عبادی نیز خواستار "حنبش ملی برای تعلیق فعالیت های هسته ای" میشود و مقاومت و ایستادگی در مقابل زورگوئی را علت جنگ افروزی معرفی میکند. باید از ایشان سئوال کرد به چه دلیل شما "بشردوستان" و "طرفداران صلح وحقوق بشر" با جایگاه برجسته ای که دارید پرچم بسیج افکار عمومی را برای خلع سلاح کشورهای دارنده سلاح های اتمی و کشتار جمعی بلند نمی کنید . شما خود به خوبی میدانید ایران به فن آوری هسته ای نیاز مبرم دارد و به گفته رسانه های غربی و صاحب نظران دانش هسته ای حتی در صورت تمایل به ساخت بمب اتم ایران بیشتر از ده سال با آن فاصله دارد.

باید از شیرین عبادی دارنده "جایزه صلح" سئوال شود اگر ایشان به راستی طرفدار صلح است چرا به دلائل اصلی بروز جنگ ها نمی پردازند ؟

آیا ایشان از بودجه نظامی کشورهای متجاوزو در راس آن آمریکا که شریا ن اقتصاد کشورش را با خون میلیونها انسان بیگناه به جریان می اندازند بی اطلاع هستند ؟ آیا ایشان از براه انداختن مسابقه تسلیحاتی بین کشورها و مجبور کردن آنها به تهیه وسائل جنگی برای دفاع از خود و نتیجتا به حرکت آوردن چرخهای عظیم صنایع جنگی و سرازیر شدن سود سرشار به جیب سهامداران بی اطلاع هستند ؟

آیا ایشان از وجود صدها پا یگاه نظامی آمریکا درکشورهای مختلف و مداخله و کنترل کشورها که یکی دیگر از دلائل بروز جنگ ها میباشند بی اطلاع هستند؟

اگر ایشان اینقدر نا اگاه و بی اطلاع نسبت به علل بروز جنگ ها در دنیا هستند جایزه صلح بر چه اساسی به ایشان داده شده است؟

آیا به جا نیست که این جایزه زیر سئوال برده شود ؟ ایشان به دنبال " صلح " هستند یا به دنبال " تسلیم " بشر" مقابل زورگویان ؟ "حقوق بشر" چه طبقاتی از " بشر" مورد نظر ایشان است ؟

اگر از امثال خانم شیرین عبادی ها با موقعیت جهانی توقع مطرح کردن چنین مسائل اصلی بروز جنگ ها را برای پایان دادن و جلوگیری از جنگ های آتی ونهایتا بوجود آمدن صلح دائمی وواقعی نداشت پس از چه کسا نی می باید متوقع بود ؟ آیا علت نپرداختن به این مسائل " ناآگاهی " است ؟

از سوی دیگرباید اشاره ای شود به مواضع آقای خاتمی ، که در بین بخشی از مردم پایه دارد. اگر چه ایشان از حق ایران در بهره وری از فن آوری هسته ای قاطعانه دفاع میکنند ، ولی در سخنانشان بدون درس گیری از تجربه چند ساله ریا ست جمهوریشان مبنی بر برخورد لیبرالی با سلطه گران جنگ طلب ، بگونه ای دو پهلو "بی تدبیری" دولت احمدی نژاد را با زورگوئی جنایتکارانه نظام سلطه در یک کفه ترازو قرار میدهد. ایشان " تروریسم " وامپریالیزم را نیز بطور مساوی محکوم میکند و یا در سخنرانی خود در اسپا نیا جهاد و تروریسم را مقابل هم قرار میدهند. بدینوسیله براین واقعیت تلخ تاریخی که شیوه های غلط مبارزه تنها عکسل العمل است به زورگویی امپریالیستی، سرپوش میگذارد تا خود را بعنوان یک شخصیت دموکرات و متمدن معرفی نماید. آقای خاتمی ، لگدمال شدگان نظام جهانی سلطه در درجه اول باید از زیر سلطه رها گردند، تنها در ان صورت است که آنان از جان خود ودیگران متمدنانه حراست خواهند کرد.

در خاتمه این بخش لازم به یاد آوری است که طبق نظر تمام دانشمندان ، اقتصاددانان و سیاستمداران ایرانی که به سرنوشت آیندگان این مرز و بوم علاقمندند (از جمله دکتر اعتماد پدر هسته ای ایران در دوره شاه) تکنولوژی هسته ای تاثیر مهم ودر برخی عرصه ها تعیین کننده در توسعه همه جانبه ایران خواهد داشت و ایران نیازی به بمب اتم برای دفاع از حقوق ملی خود ندارد. تاریخ مبارزات مردم در طی تاریخ گواه این مدعا است که مردم متحد، مصمم و فداکار نیروی اصلی در دفاع از میهن هستند.

Continued on PART 2

مهوش ناصحی

May 2008


Share/Save/Bookmark

Recently by Mahvash NasehiCommentsDate
ایرانیان و جایزه اسکار
16
Mar 01, 2012
پیام هالیود و پیام اصغر فرهادی
8
Jan 23, 2012
more from Mahvash Nasehi
 
default

مقاله‌ای نسبتا خوب را سبک نگارش هیئتی

Anonymouz (not verified)


مقاله شما خوب است، اما سبک نگارشتان شدیدا مقاله را تحت تاثیر قرار داده. در همان آغاز مقاله نوشته‌اید « طبق نظر کارشناسان مسائل سیاسی...» و نظر خود را به عنوان نظر کارشناسان مسایل سیاسی جا زده‌اید. در این که حوادث ۱۱ سپتامبر چگونه بود حرف و بحث و حدیث زیاد است، اما اینکه یکی از نظرات را به عنوان نظر «کارشناسان» بنویسید (آن هم بدون ذکر حتی یک منبع و نام) صحیح نبود، این روش صدای آمریکا و نوری‌زاده و امثال رسانه‌های شدیدا وابسته است و استفاده از آن در مقاله دست اول (سفرنامه) جایی ندارد


default

Unity not Division

by Dariush (not verified) on

I find the opinion in this writing toward west very accurate as well as toward the traitors. I also find the criticism by some in Iran on the second and third issue some what true, but on the nuclear energy not so much acceptable.
The same excuse of the threats of war today to legitimize giving up our rights are the same excuse that were made to legitimize the coup in 1953.

However certain laws need to be changed and improved and the selection of candidates must be by referendum to avoid serving self interest.
The internal issues must be resolved, but they can not be used to undermine the legitimacy of revolution and independence and our international rights and create division in the country. What we need is Unity.

It seems, the traitors still come in many different faces today.

Taking side with the enemy will not help Iran!


default

Faribors Maleknasri M.D

by Sarzamine man (not verified) on

Doste aziz chera dary maghlate mikony, akhe bad nist adam yekam dar goftaresh tamol dashte bashe, akhe IR toye 30 sal gozashte che chyzy baraye mardom khaste ke alan bekhad, to in sale Independente shoma bejoz ghatlo koshtaro fesado badbakhteyo nekbatam mage chyze dige omade ke shoma maghlate mikony,

"for me count to that nation only those individuals who live in Iran - knowes well what they want and that bombs are not the apropriate tool to achieve their aims. i think this is the real reason why Iran would never build atomic bombs."

Shoma chetory be in natije residy ?? mardome Iran koja donbale jang hastand, ya kodom keshvary ba khode mardome Iran doshmany dare ke alan IR be fekre mardome ke barashon Bomb besaze ke agar kesy khast ye roz hamle kone beheshon javab betonan bedan, doste man shoma az donyaye Iran mesle inke bekhabary, IR bomb mikhad na baraye mobareze ba tajavoz garan, IR bomb mikhad ta betone modate bihstary to sare mardome badbakhte Iran bezane, shoma nega kon bejoz Iran va yeky dota dige keshvare aghab mondeye dige, to kodom keshvary, ghodratha va tajhizate jangishono meyaran dar kheyaban va joloye rahbar reje miran ?? shoma fekr kardy ina ba chahrta ahan paree va chandta sarbaze righo mikhan ghodrateshono be Amrica va digar keshvarha neshon bedan ?? na aziz ina mikhan ghodrateshono be mardom neshon bedan, betarsonan ke agar harf bezanid nabod mishid, inha khodeshon midonan ke bozorgtarin doshmaneshon bedone shak mardome Iran hast va na kese dige.


default

What does this mean???

by RezaG. (not verified) on

As if he was not confusing enough, Fariborz M. is now mixing Fari and English fonts


default

BE BAHABE YE SAFAR BE IRAN

by Faribors Maleknasri M.D. (not verified) on

the following is my comment on some passages of the article. To make it clear i repeat the farsi primarily texts:
خانم شیرین عبادی نیز خواستار "حنبش ملی برای تعلیق فعالیت های هسته ای" میشود و مقاومت و ایستادگی در مقابل زورگوئی را The real revolutionaries do not talk with subjects as shirin ebadi. let us leave her aside. she does not damage, she wants only to make money. that is all and allright.مواضع آقای خاتمی i hope the former president has helped to develope the new technologies in the Islamic republic of Iran during his 8 years presidency. I like to consider he played the roll a of reformist outwardly in order Iran could work undercover to reach the technical achievements it poseses today. I think he has done well. he would - i hope - never approve to release for example the dress code, the unisex education in school and likewise fundamental rules which has helped Iran to stay there where it stayes today, Mighty, rich, master over the sphere, earth and wters of Iran, helpfull naighboure for the countries in the region and so on and so on.لگدمال شدگان نظام جهانی سلطه در درجه اول باید از زیر سلطه رها گردند، تنها در ان صورت است که آنان از جان خود ودیگران متمدنانه حراست خواهند کرد. it is a real pleasure to read these words. as far as I see the Islamic republic of Iran has intensivized its struggles to reach this aim. and since 1978 many nations and a few gouverments have reralized the real play rules and have started claiming their real rights. such rights as deciding about their own destiny by themselves. ایران نیازی به بمب اتم برای دفاع از حقوق ملی خود ندارد. تاریخ مبارزات مردم در طی تاریخ گواه این مدعا است که مردم متحد، مصمم و فداکار نیروی اصلی در دفاع از میهن هستند. I think the Iranians - for me count to that nation only those individuals who live in Iran - knowes well what they want and that bombs are not the apropriate tool to achieve their aims. i think this is the real reason why Iran would never build atomic bombs. Only the ideology can convince. The iranians before 1400 years were convinced that the sassanian-regime was not able to bring them acceptable life conditions. the iranians in the year 1978 acted up to that ideology and today they enjoy being an undependent nation and strong enough to smash the muzzle of whom who should do more than standing abroad grubting and barking. علیرغم تجاوز امریکا به افغانستان و عراق رژیم ایران اولین کشوری بود که هردو دولت دست نشانده امریکا در افغانستان و عراق را برسمیت شناخت
It showes the most scientifically based Iranian diplomacy. It is only the affaire of Iraki and afghani nations to solve their problems. The afghans and irakis enjoy the medical the material the social help coming from Iran. I am sure everything has taken the most posiible way according to wisdome and humanity. whoever has written these words I - for my part - see in them a neutral point of view. neutral to Iran to Iranians without any hate and blinedness for the reality.
*#*# Wise Iranians would be equally against both the Bush administration's foreign policy and the IRI's anti-people existence.
answere: wise Iranians would be.... but they are not. the wise iranians counted 1978 30 millions, today they count 7ty million. I think one must take into account that the marxism is lost for ever. The most last words of marx were: Proletaria of all countries EXCUSE ME! since then nobody speaks about marx and no about engekls and not about Eskandari and not about Radmanesh and not about His mejesty the aria mehr. And if Iranians recoquered KHORRAMSHAHR they mean it was possible because GOD helped.
+*#* Damn the USA for overthrowing the lovely Taliban!
That is the american way of life. let us take a look on Iran. They did not overthrow the most last perserkönig but they did not helped him to help himselfe as soon as it was clear that the only possibility for them is to arrange themselves with revolutionary Iran. They have no success up to recent date. They want only to take. Likewise attitudes can not be realized any more. according taliban: the greate satan had saw they can not be a help to them, so they had to disappeare.
Greeting


Mehdi

My two cents

by Mehdi on

I think your observation of the state of the so-called opposition outside of Iran is quite accurate. Your observation of the imperialism and its evil plans are also quite accurate. But you are giving too much credit to the Iranian government, especially Ahmadinejad. I don't believe Ahmadinejad is evil or a dictator or is there to rip off people or anything like that. But I do believe that he is not very competent. His stance re the nuclear issue has never been truly justified. Although Iran does have the right to enrichment, it is not important and urgent enough to truly risk a war with the imperialists. It is also not necessary. Iran could pursue the same goals by simply stopping large scale enrichment and buying the fuel for now until the UN clarified the issue. They could also improve their knowledge of the enrichment technology in labs in the meantime. I think the imperialists used this issue to arrange international public support for a possible attack on Iran and Ahmadinejad and others played right into their hands. Ebadi is right when she says the issue was not handled properly and that Iran should have back off a bit.

This is in a way the same mistake that Shah made. he went too fast without any real support. He took on targets bigger than he could handle. And the CIA agents were there by his side to feed him more false information to push him over the edge, as they are doing the same, probably, right now with Ahmadinejad. Any CIA agent could present himself as a hardliner and push that agenda. I know one of such people personally - a CIA agent living in Iran working closely with the government, pretending to be such a hot-headed hezbollahi!

The bottom line is that currently there is no reason for Iran to insist on her right to enrichment. It is not worth it and even wining such a fight will not bring anything for Iran.

In terms of economy, Ahmadinejad should ignore the loud whining of "the people" and stop trying to bribe them with oil money. Oil money, or any income should be invested in infrastructure in order to allow further production in the future and not to be dispensed among people. People will always have issues and solving them only makes them come up with more issues. A government who pays attention to only the poor and the needy, is a Marxist government doomed to failure. Such a government will inherit a huge number of bums. When you advertise that you are going to give money to people who are needy and take away money from those who make it (as communism does) you end up with a population who is not interested in producing. Why bother if you only get penalized for production and rewarded for being idle? That's how you get huge welfare states such as the US!


Abarmard

Thanks for your input

by Abarmard on

Interesting observation. Thanks


default

Poor, innocent IR!!

by Iran Peyma (not verified) on

Sounds like the same "Nane Man Ghareebam" sermon, more suitable for Namaaz Jom'eh.


default

The end does NOT justify the means

by sz (not verified) on

Although Communist style “Anti imperialism” has long been discredited, the humanistic message of opposing domination is everlasting. The trouble is that in the name of anti imperialism the petrified Communists are willing to stoop to any depth including the blind defense of any and all who tack on an anti imperialism slogan to their anti democratic manifesto. In case of the Islamic Republic this unfortunate behavior becomes even clearer. It is doubly unfortunate and downright despicable when a woman does the defending of the par excellence misogynist Islamic Republic regime. One could venture Machiavelli’s dictum of “the end justify the means” is not an all encompassing statement.


RostameDastAn

Another marxist analysis

by RostameDastAn on

A typical marxist analysis, using meaningless expressions such as "scientific attitude"!!! Wise Iranians would be equally against both the Bush administration's foreign policy and the IRI's anti-people existence. Ms. Ebadi rules! ~

R.D.


default

CATCH 20

by Teezbeen (not verified) on

این نوشته وطرزنوشتن بنظر نمیاید که از یک مسافر عادی به ایران باشد!!! علیرغم تجاوز امریکا به افغانستان و عراق رژیم ایران اولین کشوری بود که هردو دولت دست نشانده امریکا در افغانستان و عراق را برسمیت شناخت


Ali P.

تجاوز آمریکا به افغانستان ?

Ali P.


Damn the USA for overthrowing the lovely Taliban!