Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

نامعلومـات

نامعلومـات
by مسعود از امریکا
22-Apr-2009
 

از نطر آهم، این چهره تو، بس من را پریشان کرده
  نه در این، و نه در ان، به هر صورت، در دمم، بس افشان کرده

بز جای خرد، ان خداوند، کس نفسش جام بود
  لیکن ای دوست، نه این، و نه ان، همه در هم، بس مکافات کرده

ز این بار، گر نگری، بس خلق، و زاین اجتماع
  لیکن ای مرد مروت، وصلت بر این ننما، چو در خواب، و چودر خیال، همبار کرده

بر هر نفسی، کاین آه دگر، بس افسرده، و کل خاموش
  هر حدسی، به از حقیقت، فراموشت مکن، لیکن ای جانم، بس افشا کرده

هر لغت، بر دیگری، نشاید، و نباید، هیچ جمله ای اشکار
  لیکن ای برادر، این بر دست گیر، و ان را شمار، غفلت مکن، و بعد رها کرده

 

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by مسعود از امریکاCommentsDate
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم"
19
Feb 21, 2010
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد
17
Feb 17, 2010
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها
20
Feb 16, 2010
more from مسعود از امریکا

Source URL (retrieved on 12/06/2012 - 17:04): //legacy.iranian.com/main/node/62334

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |