به تاریخ ایران چو تو بنگری سراسر بیابی زن دلیران بسی
ز یوتاب و گشنسب آن بانوان سرافراز بر دختران مهان
که یوتاب، آن سردار بزرگ بپا کرد بر سکندر سدی سترگ
سپاه سکندر پس اندر دمان یکی پر غم و دیگری بدگمان
گر یکی خائن پارسی نمیبود رهنمای به یونان بربگشت سکندر بپای
دگر آرتمیس، آن جهان پهلوان پری چهره و زورمند و جوان
نخستین سالار دریا نورد که میکرد چون بیابان بروز نبرد
که با زورق و کشتی و آن سپاه به یونان زمین تاخت آن زرین کلاه
که بانو پرین دختر کیقباد به دانش سرافراز آن فرخ نژاد
و گردآفرید آن دلیر جوان خردمند و بیدار و روشن روان
سر نیزه را سوی سهراب کرد عنان و سنان را پر از تاب کرد
که از خاک ایران زمین پروریدند و بس نوشتند با خونشان هر چه هست
Recently by Hajminator | Comments | Date |
---|---|---|
The End of a Reign | 5 | Jan 02, 2011 |
Why the heck, Mahmoud didn’t inaugurate the Bushehr plant? | 18 | Nov 27, 2010 |
Ahmadinejad's Foreign Policy | 19 | Nov 07, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Dear Hopeful reformer
by Hajminator on Tue Mar 10, 2009 11:25 AM PDTبه روزی که همه خوش و خرم در ایران با گیلاسی در دست باد آزادی را تنفس کنیم.
ایراندخت گرامی
HajminatorTue Mar 10, 2009 11:24 AM PDT
بله، ما با وجود ۱۰ قرن غفلت توانستیم ریشهء ایرانیمان را در خود زنده نگهداریم و علیرغم این چند قرن زور باز سر بلند کردیم. من به فردا امیدوارم و بنظرم جامعهء ایران ازاین خواب غفلت داره یواش، یواش در میاد و با پیداکردن تاریخ غنیش و تلاش برای ترقی، طلوع جدیدی از نبوغش را مشاهده خواهد کرد.
شعری زیبا از نظامی گنجوی:
اگر چه زنم زن سير نيستم ز حال جهان بي خبر نيستم
منم شير زن گر توئي شير مرد چه ماده چه نر شير وقت نبرد
چو بر جوشم از خشم چون تند ميغ در آب آتش انگيزم از دود تيغ
كفلگاه شيران برآرم به داغ ز پيه نهنگان فروزم چراغ
ز مهرم مكش سوي پيكار خويش گرفته مزن بر گرفتار خويش
جناب آقای یاسری عزیز
HajminatorTue Mar 10, 2009 11:17 AM PDT
از محبت و لطفتان متشکرم. با وجود شما و مشاعره هائیکه روی این سایت گذاشتید، بهار را زود هنگام در ما دمیدید.
دمی با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت؛
مـن آزادی نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم
Happy Spring to all
by Abarmard on Tue Mar 10, 2009 10:14 AM PDTVote for Khatami
by Hopeful reformer (not verified) on Tue Mar 10, 2009 10:01 AM PDTKhatami will come and liberate all Iranian women.
heartwarming
by IRANdokht on Tue Mar 10, 2009 09:46 AM PDTThank you Dear Hajminator
It's very endearing to see that so many of our gentlemen stand by Iranian women, respect them and support them. I always give a lot of credit to Iranian men, without the support of our fathers, brothers and husbands, Iranian women would not have resisted the oppression with such persistence. Look at other countries where women can't go to school, can't drive, can't even go shopping alone! Men who do not enforce those restrictions in their homes and despite the outside pressure support their daughters and their wives, have contributed to the resistance and civil disobedience too.
Thank you for your powerful poem
IRANdokht
آفرین بر حاجمیناتور عزیز:
Javad YassariTue Mar 10, 2009 09:30 AM PDT
خوب گفتی دوست عزیزم.
زنان ایران چه در تاریخ و چه در دوره’ مدرن، چه در تخیل شعرا و چه در واقعیت روزمره، چه با تحصیلات دانشگاهی و چه به تحصیلات کم، زنانی بسیار خردمند و با عرضه هستند. در نقاطی از ایران هنوز نان آور اصلی خانواده زن است که از طریق کشاورزی (مثلا شالیکاری) و یا از طریق هنرهای دست (مثل قالیبافی) خانواده اش را اداره می کند. بار مضاعف قوانین ناعادلانه’ حکومت اسلامی روی دوش زنان ایرانی، می توانست پشت هر مردی را خم کند اما آنها حتی خم به ابرو نمی آورند و مبارزه می کنند. من امیدوارم روزی مردان ایرانی مردان بهتری بشوند تا هم قدر این زنان را بدانند و هم کمک کنند تا راه برای احقاق حقوق واقعی آنها هموار تر بشود.
با تشکر مجدد،
ج.ی.
مهربان عزیز
HajminatorTue Mar 10, 2009 08:55 AM PDT
سپاس.
Dear Hajminator
by Mehrban on Tue Mar 10, 2009 06:25 AM PDTThank you.
ابی جان
HajminatorTue Mar 10, 2009 04:56 AM PDT
مخلصم، حق با شماست ,ز دانش دل پیر برنا بود، زن و مرد نداره.
مریم عزیز
HajminatorTue Mar 10, 2009 04:49 AM PDT
از لطفتاً متشکرم. در زمان حال حتی با خفقان آخوندی، زنان تنها قشر جامعه هستند که با این دیوان به ستیزند. با وجود محدودیتهای بیشمار بر زنان، ایشان بالاتریت سهمیهء دانشگاهها رو از آن خودشان کردند، در هر کاری دست بکارند، بعد از ۳۰ سال هنوز با موهایه باز جلوی پانکارتهایه بد حجابی عکس میگیرند و ....
فردوسی در باب شیرزنان ایران مینویسد
ندانست سهراب که او دختر است سر موی او از در افسر است
شگفت آمدش گفت از ایران سپاه چنین دختر آید به آوردگاه
سواران جنگی به روز نبرد همانا به زیر اندر آرند گرد
زنانشان چنین اند ایران سران چگونه اند گردان جنگ آوران
مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است
ebi amirhosseiniTue Mar 10, 2009 04:41 AM PDT
ای نهال آرزو، خوش زی که بار آوردهای
غنچه بی باد صبا، گل بی بهار آوردهای
باغبانان تو را، امسال سال خرمی است
زین همایون میوه، کز هر شاخسار آوردهای
شاخ و برگت نیکنامی، بیخ و بارت سعی و علم
این هنرها، جمله از آموزگار آوردهای
خرم آنکو وقت حاصل ارمغانی از تو برد
برگ دولت، زاد هستی، توش کار آوردهای
غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است
همتی، ای خواهران، تا فرصت کوشیدن است
پستی نسوان ایران، جمله از بی دانشی است
مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است
زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست
شاهراه سعی و اقلیم سعادت، روشن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است
زن ز تحصیل هنر شد شهره در هر کشوری
بر نکرد از ما کسی زین خواب بیدردی سری
از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند
نام این قوم از چه، دور افتاده از هر دفتری
دامن مادر، نخست آموزگار کودک است
طفل دانشور، کجا پرورده نادان مادری
با چنین درماندگی، از ماه و پروین بگذریم
گر که ما را باشد از فضل و ادب، بال و پری
پروین اعتصامی
Ebi aka Haaji
ابی جان
HajminatorTue Mar 10, 2009 04:26 AM PDT
دوست عزیزی یک متن بسیار زیبا از زنان در امپراطوری ایران برایم فرستاد که با چند بار خواندنش به سر ذوق آمدم. این چند بیت چکیده ای از آن متن است. از محبتهایت سپاسگذارم.
Excellent Hajminator!
by Maryam Hojjat on Tue Mar 10, 2009 04:19 AM PDTThanks for this beatiful poem. I wish all Iranian men were supportive of their Iranian women in their struggle for their rights.
May GOD bless you
Payandeh IRAN
Hajminator aziz..
by ebi amirhosseini on Tue Mar 10, 2009 04:07 AM PDTBeautiful poem,har che az del bar aayad ,laajeram bar del neshinad!.
On behalf of all ZiZis(Zan Zalils),I thank you!.
Ebi aka Haaji
مورچهء فرنگی, دوست گرامی
HajminatorTue Mar 10, 2009 04:06 AM PDT
پروین اعتصامی مینویسد:
که من پروین فروغ شهر ایرانم
نه پوراندخت، نه آذردخت، نه آتوسا، نه پانته آ بلکه آرتمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر در مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر
که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده مکن اینگونه پندارم که جوشد خون آزادی به شریانم
بدون زن کجا میداشت تاریخ تو؟
آرش با کمانش؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر توسی؟
نگهبان زبان پارسی؟
استاد فردوسی؟
مرا گر در مقام مادری بینی
مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم
نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است
ز نور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون به جریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
و «بدون زن کجا میداشت تایخ تو»، یک حقیقتیست.
Aqha Masoud
by Hajminator on Tue Mar 10, 2009 03:51 AM PDTGive me an example, write 2 rhymes according to the principles of AROOZ to let met know what you are talking about.
تاج افتخار ایرانی زرین تاج
IranianWoman (not verified)Tue Mar 10, 2009 02:59 AM PDT
تو و تخت و تاج سكندری
من و راه و رسم قلندری
اگر آن خوشست تو در خوری
و گر این بدست مرا سزا
زرین تاج یا قره العین
***
در ره عشقت ای صنم......
دراین خزان شگفت
طاهره یكی از سرآمدان اصلاحات دینی وپیام آور آزادی زن ، بود. گلی که در شوره زار ایران در خون و نمک پرپر شد.
طاهره، نخستین حضور زن ایرانی، به مانند یک زن،در میدان زندگی اجتماعی است.
نخستین شکننده ی سنت های پوسیده و رنجبار تاریخی.
گرایش قره العین به باب به هر سبب که بوده باشد؛ از مهم ترین آنها خروشی دلاورانه بر ستم و برای آزادی زنان بوده است . کشتن طاهره نشان دهنده ستم بر زن و روشنفکر زمانه است . نشان پس ماندگی و حکومت جان سخت قبیله است. قبیله ای که با خنجر، اندیشه را گلو می برد.
***
در زمانه ای که نیمی از مردم جهان با معنای آزادی آشنایی نداشتند
در جامعه ای که نود و هشت درصد مردانش نیز بی سواد بودند
در میان مردمانی که به شمع آجین کردن آزادیخواهان می بالیدند
و روشنفکرانش در کشتار دگر اندیشان بر یکدگر پیشی می گرفتند
زنی برخاست:
دانشمند و فرهیخته
شاعری نام آور
مبارزی جسور و بی پروا
که از آزادی، صلح، آزادی زن، عدالت، جدایی دین از دولت سخن می راند.
و ... ما این همه را بر نتافتیم و هنوز نیز برنمی تابیم
و خفه اش کردیم
و هنوز بر نامش تازیانه می کوبیم.
قبیله ی نر، قبیله ی نادانی، قبیله ی کینه، قبیله ی دروغ، قبیله ی کف بر لب و خنجر برکف؛ تاب دیدار عشق را نداشت. و طناب بر گلوی زنی تاباند که جز نام مبارک آزادی بر لب نداشت.
زنی که باید تندیس او را از طلا ساخت.
زنی که در آن غروب بدشت بر کرسی رفت و با انبوه مردمان از آزادی و عدالت و اندیشه سخن گفت.
حجاب از سر برگرفت و آتش در خانمان ستم و سکوت زد.
من بر آن نیستم که از او بنویسم. تنها نگاهی کوتاه به برخی نوشته های دیگران دارم دروصف این سیمرغ عشق و آزادی!
مرا در باره ی دین و آیین او نیز کاری نیست. من از کرامت انسانی، باورهای ارجمند اجتماعی و دلیری او در بیان اندیشه های خویش سخن می گویم.
من از تابیدن نوری در ژرفای تاریکی سخن می گویم. از خورشیدی که بر بام ایران تابید و نمی توان در چاه به زنجیرش کشید و نابودش کرد. خورشید دانایی بر بام بام این سرزمین خواهد تابید و این پرنده از دست های بریده ی حلاج و عین القضات و سهروردی و طاهره می نوشد.
//www.mahmoodkavir.com/
Learn farsi first
by Masoud Kamalinia (not verified) on Tue Mar 10, 2009 01:47 AM PDTThis poem is wrong according to the priciples of AROOZ. learn Arooz first and then try on something like this, buddy
دوست
MoorcheMon Mar 09, 2009 09:58 PM PDT
دوست گرامی،به نوبه خود و با انکه فقط یک مورچه هستم، بسیار سپاسگزارم .
افتخارمیکنم به مردانی چون شما.
مورچهء فرنگی