به خدا من بی گناهم . به جوانی ام رحم کنید . همین
>>>
کسی که انتهای جاده زندگی خودرا میبیند چیزی برای کتمان ندارد، چرا که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد
>>>
مى خواهم دست بر روى قرآن بگذارم و براى پدر مزدك سوگند ياد كنم كه من قاتل دوست و همكلاسى ام نيستم
>>>
پشت میله ها و دیوارهای
سرد و بی روح زندان چشم به دستانی دارد که به یاری او بیاید
>>>
نوجوانان و جوانان اولین قربانیان شرایط نابسامان محیط زندان هستند
>>>
«اسارت» یک لفظ نیست، یک واژه نیست. اسارت یعنی زوال، یعنی مرگ تدریجی
>>>
آیا بالاخره روزی آزاد شده و سالم زندگی می کند و یا در عنفوان جوانی اش ، ناکام به دار مجازات آویخته می شود ؟
>>>
پنج سالی که هر لحظه اش انتظار بود ، اما نه انتظار باز شدن درب زندان بلکه انتظار اجرای حکم قصاص و چه انتظار تلخ و رنج آوری است
>>>