ای خواهر، مادرم، عشق تنم
بوسه زن بر لبانم، ای جاودان، ماه سرم
کاین شرم بود، ز این رفتار وقیح بر تو
کاین حجاب، و النقاب، بر سر کنی ماه تنم
تو ازادی، و سر بالا، با این کافر و شمر
بر لطافت، و نجابت، بر تری از مال سرم
گر اسلام گویدت، خود را بپوش، گویا جانم
من پوشیده ام، ای بی وفا، ول کن ز این دسیسه از سرم
خرد مردان، شود کسر، ز این ستم بر تو
ای دوستان، و ای مردان، حیا بدار ای جانم، بر سرم
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |