Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

دیشب به خواب دیدم و دانم که خواب بود

daneshjoo
by daneshjoo
17-Dec-2009
 

دیشب به خواب دیدم و دانم که خواب بود

هرکس که خواست صاحب نان و شراب بود.

بیمی به دل نداشت کسی از دگر کسی

ابلیس درد و رنج یقین در عذاب بود

از  حرص و آز،  نشانی نبود هیچ

پول و طلا حکایتی اندر کتاب بود

هرکس گزیده بود بحق  پیشه ای درست

در کار خویش لایق و اهل حساب بود

مزدی نمی گرفت کسی از برای کار

قصدش رفاه مردم و فکرش ثواب بود

هر جا که سر زدم همه آباد بود و شاد

صحرا و دشت پر زگل و آفتاب بود

دل های مردمان همه پرنور و پر امید

هر گوشه گلشنی  ز هزاران کتاب بود

عشق به خلق و علم و رفاه جهانیان

معیار سر فرازی پیر و شباب بود

یک ناله ای ز کس نشنیدم ز روی عجز

ظلمی نبود و خانه ی ظالم خراب بود

افسوس می خورم که چنین نقش روشنی

رویا و خواب بود و سراسر سراب بود

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by daneshjooCommentsDate
ما" شوکه فرشته ی نجاتت برسد"
-
Oct 22, 2012
شورای ملی- آیا نظر مایکل امروزهم درست است؟
6
Oct 16, 2012
نسل جوان وتشکیل شورای ملی
5
Oct 09, 2012
more from daneshjoo

Source URL (retrieved on 12/08/2012 - 00:04): //legacy.iranian.com/main/blog/daneshjoo-10

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |