Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

حمید هامون ،حیف از آن زخمها

Balatarin
Share/Save/Bookmark

حمید هامون ،حیف از آن زخمها
by bayramali
19-Jul-2008
 

دوباره یکی دیگر از آن خبرها . کوتاه ، تلخ و ناگهانی . از همانهایی که مثل صاعقه خشکت می کند. نه ! خسرو شکیبایی ! چرا ؟ او که سنی نداشت.

شکیبایی آدم نسل ما بود. یکی از ما. همان دغدغه ها، همان دلمشغولیها و همان تضادها

و گیر کردن بین سنت و تجدد را در او میشد دید. و از همه بیشتر در شاه نقش ابدی او

یعنی " هامون" .

فیلسوفی که همراه با درگیرها و تفکرات فلسفی باید زندگی هم میکرد. نویسنده

عاشق پیشه و شیدا مسلکی که در عین حال غم نان هم داشت و شاهد جدا شدن عشقش بود هرچند نفرت و عشقش نیز مثل همیشه در کنارش و با فاصله مویی حضور داشتند .

وقتی در راهروهای دادگستری فریاد میزد که : این زن عشق منه ، مال منه ، حق منه .

وقتی که حتی جرات خودکشی را نداشت.

وقتی دربه در دنبال مرادش" علی عابدینی" می گشت .

وقتی عزت الله انتظامی به او گفت : میدونم ، ر... شده به قلبت.

وقتی مهشید او را تنها گذاشت ،

وقتی در انتها سر به دریایی جنون گذاشت . همه و همه جزئی از ما بود . زبان حال و حس درون ما.

با آن موهای خوش حالت . با آن دستهایی که هنگام هیجان می لرزید ،صدای خش دار

با آن جملاتی که در انتها گنگ و نامفهوم می شدند. با آن نگاه های سرزنشگر یکطرفه

، او کاراکتری بود که نمی شد دوستش نداشت حتی اگر منفی ترین شخصیت داستان بود

خسرو شکیبایی هم رفت . کمک لوکوموتیو ران فیلم ترن ، حمید هامون فیلم هامون .

معلم فیلم عبور از غبار ، آن اسیر از اسارت برگشته فیلم کیمیا ،

عادل مشرقی فیلم سالاد فصل ، مراد بیگ سریال روزی روزگاری،

آقای وکیل سریال خانه سبز ، محمود سیاه فیلم یکبار برای همیشه ،

مرد کولی فیلم روانی ، حد میثاق فیلم حکم و راننده فیلم اتوبوس شب.

سیاهی لشگر ها و بازیگرهای نقش سه و چهار قهوه خانه های خیابان ارباب جمشید

دیگر " آ قا محمود " (1) را نمی بینند . بازیگری که حتی زمانی که لقب بهترین هنرپیشه ایران را یدک می کشید . همیشه به دوستان و رفقا قدیمی خود در آنجا سر میزد. حمید هامون ، حیف از آن زخمها(2) – حیف از حمید هامون.

قصه اون کبوتری که از رو بوم ما پرید

/ قصه اون یکه بزن، تو فیلمهای سیاه سفید

/ لاله زار کاش میتونستیم همیشه بچه بمونیم / عمو زنجیر بافو توی کوچه هات بخونیم. (3)

1 – دوستان نزدیک و قدیمی خسرو شکیبایی او را محمود صدا می کردند.

2- عنوان مقاله بسیار زیبایی که کیومرث پوراحمد برای فیلم هامون نوشت

3- از ترانه لاله زار در فیلم حکم . سروده یغما گلرویی

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by bayramaliCommentsDate
اونی که رفته دیگه برنمیگرده
7
Oct 26, 2011
محبوب آشنا - دوستت دارم بیا
1
Aug 10, 2011
در ستایش قیلوله
4
Jun 21, 2011
more from bayramali

Source URL (retrieved on 12/08/2012 - 00:48): //legacy.iranian.com/main/blog/bayramali-10

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |