نوشته : آیت الله بروجردی - زندانی سیاسی
English [1]
سکولاریسم، اندیشه ای ایده آل برای خلاصی انسان از تشکیک معنوی است.
آدمی با تفکرات الهی مانوس بوده و روند تکاملی فکری و طبیعی او، ایجاب میکند که هر نوع نگرشی که ابهامات اجتماعی را دامن می زند و یاس دینی راعارض می نماید از پیش پای او برداشته شود.
چنانچه به مضرات مذهب دولتی بیندیشیم، در می یابیم که آثار منفی و مخرب آنبه قدری گسترده و عمیق است که هرگونه غرور و افتخاری را بر بانیان ومبشران آن می خشکاند.
در احکام اجرائی دین سیاسی، میدان عمل و اختیار جامعه به تنگنا رفته و سوء ظن همگانی بر محوریت مقدسات دینی می آید.
سکولار شدن ایران، تنها راه خلاصی ملت از عقبگردهای معنوی و مادی است.
زیان و ضرری که مردم از دین ستیزی و مذهب زدائی می بینند آنچنان سنگین وسخت است که نسلهای بسیاری را متلاشی می کند و فصلهای خطرناکی را در مقاطعتاریخی باز می نماید که در آن، عدالت، صلح و وجدان بی رنگ می گردد.
بی گمان، دستورات اسلامی را حصارهاو مرزهائی فرا گرفته که نیاز به بازگشائی های نوین در هر عصری دارد تا باتوجیه به موقع و مدبرانه منطقه ای و عاطفی، رهگشای پیروانش باشد و ازسرخوردگیها و دلزدگیهای اجتناب ناپذیر حفظ شود.
هر حکومتی با اعمال قوانین اجتماعی و درون محیطی می تواند نظم و آسودگی رابه ارمغان آورد، ولی در اثر اختلاطش با قواعد اسلامی، به یک معجون ناهمگونو ناهنجاری مبدل می شود.
راه رهائی رعیت از فلاکت استبداد، تقریر خواسته ها و نیازهای عامه مردم در موضوعیت دموکراتیک است.
در وضع قوانین کشور، می باید به علائق و گرایشات همه جانبه ملت توجه داشتتا حقوقی از آحاد اهل میهن ضایع نگردد و آنگاه مجموعه ایده ها و نظراتاراده های خلایق این مرز و بوم، به عنوان حاکمیت مطلقه مطرح شود.
آنچه که از تجربیات این سی سال به دست می آید، بی حوصلگی اقشار از فرامینتند دینی است و عدم اقبال اکثریت از توصیه ها و توقعات مذهبی می باشد.
اینک روزگار خشونت و سخت گیری تحت نام آیات آسمانی به سر آمده و بشریت راطاقت بایدها و نبایدهای بی دلیل و منطق، سرریز گشته و سرگذشت حکومتهایدینی، از پیش از این نیز بر نفرت و انزجار اهالی ولایات و ممالک دیگر،حکایت داشته.
جمهوریت در جهان امروز، ملعبه دستهای پنهان دیکتاتوران نامحسوس قرار گرفتهو اعصاب ملتها از تقدم خواسته های حکام بر امیال آنها خراب شده.
امروز پیدا کردن یک جمهوری که به واقع کلمه زمامداری مردم را بر مردم و بهخاطر مردم، تثبیت کند در همه دنیا کمیاب است و صد خجلت که آمیختن نامجمهوری، با اسلامی، طنز بی نمکی را تحویل داده که انتهایش بی آبروئی خدا ولوث مقدسات آسمانی گشته است.
برای خروج یک ملت تحت ستم از قیود استبدادی با لعاب مذهب، رفراندومی نیازاست به دور از معادلات رایج و حاکم که اصلاح اخلاق ویران شده جامعه کند وپادزهری بر سموم تزریق شده بر پیکر وطن محروم از عدالت از ناحیه شریعتمآبان دروغین باشد که در این رای گیری، هر ایرانی حق انتخاب متد و مدلی ازرژیم سیاسی و اجرائی دلخواه را داشته باشد.
عموما نبض جامعه فعلی در مشرب آزادی فکر و استقلال عقیده و رهائی از تفتیش مذهبی و دوری از حصارهای خشک دینی می تپد.
خستگی مفرط مردم از روند مبانی سوخته اسلامی به حدی است که هر نوع تعهددیرینه و پدری را در زمینه آموزه های دینی بی رمق کرده و ملتی که سی سالقبل به عشق علی و حسین و رضا، شهره بودند اینک از نامگذاری فرزندانشان بهاین اسامی هم، ابا دارند.
برای نیل به اهداف خیرخواهانه و بشر دوستانه باید به یک اجماع جهانی رسیدکه مردم اسیر در تارهای عنکبوتی استبداد را همیاری به اقامه دعاوی حقیقی وحقوقی نمود و از تداوم خودکامگی و خودخواهی مجریان قلدر کاست و این مهممیسر نشود مگر به تعدیل قوای حاکم و عقب نشینی های موثر از مواضعزورگویانه و جسورانه او، و شاید نیاز به یک جراحی بین المللی شود تاموازنه قدرت بین حاکم و محکوم، حق نفس کشیدن را به رعیت بی نفس بازگرداند.
گرد آمدن حقوق دانان زبردست و جامعه شناسان حاذق و مصلحین صادق، در یکمجمع و حضور معتمدین و موثقین ملت و نظارت مدافعین صلح و آزادی، راه رابرای کشاندن مدعیان دیانت، به گردن نهی به خواسته ها و نیازهای مردم،هموار می سازد.
وجود روحانیون آزادیخواه و مستقل و راست اندیش در چنین جوامعی تاثیر گذاربر اقشار مذهبی خواهد بود، چرا که باورداشتهای ناصحیح و نادرست دینی کهمعلول شانتاژکاری و مغلطه کاری های ملاهای درباری بوده، سبب مسخ عقایدروحانی گشته و سرابی از تلقینات بی پایه و اساس را در تفکرات به ظاهر دینیمعتقدان به اسلام ایجاد نموده و موجب بسط اقتدار زالوهای مذهبی شده که خونجامعه را به اسم دیانت و معنویت می مکند و به جایش سموم خطرناکی را به نامعبادت، در شریان اجتماع منتقل می سازند که ریشه خداگرائی را می سوزاند وملتی را به نیستی می برد.
آنقدر دیون کاذبی را بر ذمه اهل اسلام هموار کرده اند که هر نوع اطاعت کورکورانه ای را برابر با اصل ما فرض الله قلمداد می نمایند.
پس این پرده گشائی و رازدری را دوای بیماری دین زدگی می دانیم و دورانانتقالی از موقعیت وابستگی های ناسالم مذهبی به واقع گرائی دینی، مقدمهورود به دموکراسی نجات بخش خواهد بود.
اینجاست که نقش فعال و خلاق ما نمودار می شود و عدم توجه جهانیان به مواضعمن، به ویژه در طول این سه سال گذشته، ابزار تقویتی در سرکوب داخلی رافراهم آورده، فلذا هم صدائی بین المللی با این پیشوای زندانی و اجماعنهادهای قدرتمند جهانی در تحکیم شعائر و اهدافم روزنه های سکولاریسم ودموکراسی را بازگشائی می نماید.
زندانی سیاسی در زندان اوین
Recently by David ET | Comments | Date |
---|---|---|
A must see on US economy | 9 | Aug 10, 2011 |
لولوی سر خرمن آمریکا و اسرائیل | 1 | Jul 31, 2011 |
Need an invitation to join GOOGLE + ? | 3 | Jul 26, 2011 |
Links:
[1] //iransecular.blog.com/2010/03/08/secularism-islam/