باد میان موهایت ایستاده بود
و من دیگر نه راه پیش و
نه راه پس از خطوط رنگ پریده ی انگشتان تو
خودم را بلد نبودم
وگرنه خط خطی این چروک
هیچ شبیه چشمهای من نبود.
نه !
سر به سرم می گذارد این باران
وگرنه چند بار بی چتر و بابونه نوشتم
بی تو به سر
نه !
سر به سرم می گذارد این باد
وگرنه راه خانه ما از شمال بود و
تو جنوب دامن مرا پیاده راه افتادی.
Recently by Sheida Mohammadi | Comments | Date |
---|---|---|
آخرین نامه ی عاشقانه | - | Sep 14, 2012 |
هوای تو | 1 | Feb 01, 2012 |
Poetry in Pictures | 3 | Nov 15, 2010 |