Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

شاخه ی زيتون

Balatarin
Share/Save/Bookmark

شاخه ی زيتون
by shokooh.pasargad
28-Sep-2007
 

AUDIO [1]

من بودم و دريای بی خبر،
و شور جاذبه ی ماه
می دويدم
تب زده و لال
بر شيب های تند سواحل مسی
و بر بی خيالی تخم گذاری لاک پشت ها؛
می دويدم
و پايم هميشه
به جَزر می نشست.

من بودم و دريا
ـ آتشفشان و آب ـ
که در هم نمی شديم.
می گذشتم از ستاره و صدف
و ترانه ی نور
بر نفسم توفان می شد.
***

هفت خوان بر فراز کوه
چهار عقاب کوچک
رويين تنی، هميشه در آتش،
و تو...
ـ گنج روانی از دل زمين
سبزان و بی ترديد.

با زبان بی لکنت موج،
راندی بر جزاير مرجانی
و کوهزادهای آبی
و آتش
زير قدم هايت
همه نيلوفر شد.

از غزل غزل ها آمدی،
از باغ های معلق،
و از ميان پرنده هايی که
آسمان را به عشق زمين رها کردند.
***

اکنون،
نامت می تابد بر اتاقک سنگی؛
ـ بی فرش و چلچراغ .
و صدايت عطری است در باران
که بر شاخه ی زيتون می ريزد و
و جهان را روشن می کند.

نگاه کن!
زمين نشسته ميان ما
و مَد هميشه همين لحظه آغاز می شود
همين لحظه که
مهربانی
بر دست های ما
می گردد.

AUDIO [2]
22 سپتامبر 2007

شکوه ميرزادگی
Mirzadegi's page
[3]

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by shokooh.pasargadCommentsDate
روز کورش بزرگ
13
Oct 15, 2012
دیوار جهنم زنان بلندتر می شود
7
Aug 10, 2012
حق حذف؟
11
May 05, 2012
more from shokooh.pasargad

Links:
[1] //www.puyeshgaraan.com/Shokooh/8.Audiovisual/zeitun.wma
[2] //www.puyeshgaraan.com/Shokooh/8.Audiovisual/zeitun.wma
[3] //www.puyeshgaraan.com/Shokooh/shokooh.htm


Source URL (retrieved on 12/06/2012 - 12:44): //legacy.iranian.com/main/2007-78

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |