این خاک ایران زمین، که بود، جاودان، ای راستار
بر هر چند وقتی، دلیری، بر افزاید، بر شکوهش، ای راستار
این مملکت، ایران بزرگ ، گویندش ایرانشهر سوم
همان خاکی باشد، در بدن کوروش، و در قلب داریوش، ای راستار
این قلب ما، که عشق وطن، در ان می تپد
این تپش خداوند باشد، ای برادر من، این ایران تو، ای راستار
گویند، که ایران ضعیف بود، و لیکن بس خوابیده است
از من شنو، ای دوست، گر خواب باشد، بیدارش کنم، ای راستار
روح من، روح ایران بود، پاک، و بدون خرافات
فراموشت مکن، ای هم وطن، این ایران تو، و این ایران من، ای راستار
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |