تقدیم به اقای نـور
* * *
ای برادر، من می دانم، که تو مریضی
از سایه ات مترس، انسان باش، می دانم، که تو مریضی
گر دوستی، دستی دراز کرد، تامل مکن، ان را بگیر
شاید فرشته ای باشد، انقدر شک مکن، می دانم، که تو مریضی
هر لغتی که گفته شد، دروغ نیست، ان را قبول کن
هر مخالفی دشمن نیست، این را بفهم، می دانم، که تو مریضی
این را یاد داشته باش، مرنجان، ان برادران، که یاریت کردند
زخمت عمیقست، می دانم، و لیکن ای برادر، تو مریضی
نه بابی باش، و نه بهایی، بلکه فقط انسان
مرنجان دوستان را، ای برادر، گناه است، می دانم، که تو مریضی
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |