Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

من و بارون

من و بارون
by HaNi
31-Aug-2008
 

 

این روزها هوا همه جا آفتابیه

ولی‌ انگار فقط آسمون من ابریه

نمیدونم خورشیدمو کجا گذاشتم

شاید اونو تو اتاقم یه جا تنها گذاشتم

همه جا سرد و دستهام یخ زده

کاش یه روز آفتاب بیاد اینجا سر زده

برای اینکه تو دستهام دوباره گرما رو حس کنم

روزی هزار بار از آسمون خواهش می‌کنم

مثل اینکه آسمون هم گاهی‌ با من قهر می‌کنه

گاهی‌ با رعدو برقش گوش منو کر می‌کنه

بازم نمی‌ تونم از آسمون دلگیر بشم

چون نمی‌‌تونم از پاکی بارون سیر بشم

انگار روح من و بارون با هم عجین شدن

آخه آرزومه مثل بارون زلال بودن و به از این شدن

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by HaNiCommentsDate
مرگ و زندگی‌
2
Mar 12, 2010
بد از این همه سال
3
Mar 03, 2010
هر نفسی که فرو میرود مخل حیات است و چون برمیاید مقرب موت
10
Feb 26, 2010
more from HaNi

Source URL (retrieved on 12/08/2012 - 02:52): //legacy.iranian.com/main/blog/hani-3

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |