Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

نسلِ ها : در زنجیری ازسروده ها

Balatarin
Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
09-Apr-2011
 

 

به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بی‌رخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم
ز جلال تو جلیلم ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم که در این آتش تیزم : مولوی

پلید اعتقادان پاکیزه پوش/ فریبندهٔ پارسایی فروش
که لعنت بر این نسل ناپاک باد
که نامند و ناموس و زرقند و باد : سعدی

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر زندگانی برقرار و بر دوام
سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش
اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام : حافظ

اهل بازار را ز غایت حرص/ پیر بازارگان همی‌یابم
خلق را در امور دنیاوی/ زیرک و خرده دان همی‌یابم
رفت نسل کیان کنون بنگر/تا کیان را کیان همی‌یابم
بر سر یوسفان کنعانی/دو سه گرگی شبان همی‌یابم
عطار نیشابوری

ز باد فقه و باد فقر دین را هیچ نگشاید
میان دربند کاری را که این رنگست و آن آوا
از این مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بودردا
ز طاعت جامه‌ای نو کن ز بهر آن جهان ورنه
چو مرگ این جامه بستاند تو عریان مانی و رسوا
خود از نسل جهانبانان نزاید هیچ تا باشد
مر او را کوی پر عنین و ما را خانه پر عذرا : سنایی

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون‌نگر
هست از پری رخساره‌ای در نسل آدم شورشی
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر : خاقانی

این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟
وین اختر ستیزه گر کینه کار چیست؟
هان! ای حکیم، هرچه بپرسم ترا، بگوی
تا منکشف شود که درین پود و تار چیست؟
اصل فرشته از چه و نسل پری ز که؟
وین آدمی بدین صفت و اعتبار چیست؟
منزل یکی و راه یکی و روش یکی
چندین هزار تفرقه در هر کنار چیست؟
مر رموز «لیسک فی جبتی» چه بود؟
آن گفتن «اناالحق» و منصور و دار چیست؟ اوحدی مراغه ای

معشوق من/ با آن تن برهنه ی بی شرم
بر ساقهای نیرومندش/ چون مرگ ایستاد
خط های بی قرار مورب/ اندامهای عاصی او را
در طرح استوارش/ دنبال میکنند
معشوق من
گویی ز نسل های فراموش گشته است
گویی که تاتاری/ در انتهای چشمانش
پیوسته در کمین سواریست
گویی که بربری/ در برق پر طراوت دندانهایش
مجذوب خون گرم شکاریست: فروغ فرخزاد

ما ، کودکان زیرک این قرن ، ای رفیق : از نسل ابلهان کهن بودیم
نسلی که در سپیده دمی غمگین /دیوانه وار ، کاکل خورشید را گرفت
نسلی که غول بادیه پیما را/ در آسیای کهنه ی بادی دید
تا نیزه را به سینه ی وی کوبید
نفرین باد/نیزه ی اورا فروشکست/چنگال غول ،پیکراورا به خون کشاند
نسلی که خودبه چشمه ی آب بقارسید/اما به سود همسفرانش از آن گذشت
تنها ، حدیث تشنگی اش را به ما رساند
نسلی که درمقابله با خصم هوشیار/مستانه گرزخودرابر پای اسب کوفت
دشمن رسیدوکاسه ی سرراازوگرفت/آنگاه طعم باده ی خون را بدوچشاند
نسلی که از پدر نامی شنیده بود و نشانی نمی شناخت
درروزجنگ/دشمن اوجزپدرنبود/هنگام مرگ نوحه براو جز پدر نخواند
ما هم به سهم خویش/ افسانه ای بر این همه افزدویم
ما ، بردگان فقرواسیران آفتاب/از فخر شعر ، سر به فلک سود یم
ما ، بازماندگان مشاهیر باستان
از نسل ابلهان/از نسل شاعران/ یا نسل عاشقان کهن بودیم
و کنون چراغ عشق درین خانه مرده است
ما ، نان به نرخ خون جگر خوردیم/زیرا که نرخ روز ندانستیم
شعر از شعور رو به شعار آورد/ ما فهم این سخن نتوانستیم
ما خفتگان بی خبر دوشین
امروز را ندیده رها کردیم/درانتظاردیدن فرداییم
درهای چاره بردل ما بسته است/مصداق رانده ازهمه سو ماییم
نادر نادرپور

طلوع تازه ی سیمرغ در راه است همین فردا که می آید
سحر پایان تاریکی است و این دیری نمی پاید
هزاران بار ما را سوخت حریق حادثه تا مرز خاکستر
ولی ما نسل سیمرغیم که از خاکستر خود می گشاید پر
منسوب به سياوش كسرايي

من و تو نسل بی پرواز بودیم/ اسیر پنجه های باز بودیم
همان بازی که با تیغ سر انگشت
به پیش چشمهای من تو را کشت
تمام آرزو ها را فنا کرد/ دو دست دوستیمان را جدا کرد
تو جام شوکران را سر کشیدی
به ناگه از کنارم پر کشیدی
به دانه دانه اشک مادرانه/ به آن اندیشه های جاودانه
به قطره قطره خون عشق سوگند
به سوز سینه های مانده در بند
دلم صد پاره شد بر خاک افتاد/ به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو آنجا که رفتی شاد هستی ؟
در آن سوی حیات آزاد هستی ؟
هوای نو جوانی خاطرت هست ؟
هنوزم عشق میهن در سرت هست ؟
بگو آنجا که رفتی هرزه ای نیست ؟
تبـر ، تقدیر ، سرو و سبزه ای نیست ؟
کسی دزد شعورت نیست آنجا ؟
تجاوز به غرورت نیست آنجا ؟ هیلا صدیقی

خیز و بیا، جان پرستو بیا/ جان پرستوی سخنگو بیا
خیز و بیا دست به دست افکنیم/در صف بدخواه شکست افکنیم
نسل جوان باز قد افراشته/ هر طرفی طرفه گلی کاشته
منسوب به مهدی اخوان ثالث

ما ، نسل ضربه دیده ز پرگار_نفرت ا ‌یم
ما ، ازبرای_نسل_ بشردرس_عبرت ا ‌یم
با شد د یا رو کلبه ی ما ، پر شود زمهر
ما ، د وستدا ر_ حربه ی عشق و مسرت ا ‌یم
دکتر منوچهر سعا دت نوری

برگرفته از مجموعه سروده های زنجیرها
[1]

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by M. Saadat NouryCommentsDate
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سروده‌ها
11
Dec 01, 2012
ای دوست : در زنجیر اشاره‏
1
Dec 01, 2012
آفریدگار
7
Nov 04, 2012
more from M. Saadat Noury

Links:
[1] //legacy.iranian.com/main/main/blog/m-saadat-noury/chains


Source URL (retrieved on 12/07/2012 - 08:08): //legacy.iranian.com/main/blog/m-saadat-noury-104

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |