Published on Iranian.com (//legacy.iranian.com/main)

چگونه به درد خویش خو کردم

چگونه به درد خویش  خو کردم
by Mahvash Shahegh
30-Mar-2011
 

در دفتر کارم نشسته بودم

ومشغول گپ زدن با همکاری

که ناگهان و بدون اطّلاع قبلی

به خانۀ وجودم پا گذاشت،

همچون کاردی به استخوانی

 

این مهمان ناخوانده

دردیست در آرنج چپم

که حدود بیست سال است

هر از گاه سری به من میزند.

دردیست سرِخود و یک دنده

که سرِتسلیم در مقابل هیچ

پزشک و داروئی فرو نمی آورد.

 

هرچه می خواهم به او بفهمانم

که میهمانیست نا خواسته،

ناخوانده و مزاحم

بروی خود نمی آورد.

 

انقدر می ماند تا خودش

خسته شود و ترک منزل کند

و من بهنگام اقامتش

یا باید وجودش را نا دیده بگیرم

یا به بودنش خو کنم.

 

ایکاش به من می گفت که کدامین

کار من بیش از همه او را می آزارد

و وادار به رفتن می کند

تا من همان کار را انجام دهم.

 

دریغا که خاموش است و

پر از رمز و راز.

 

مهوش شاهق
یکشنبه 27، 2011

Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by Mahvash ShaheghCommentsDate
الحمراء
-
Nov 24, 2012
خداوند و استفاده از زن برای تبلیغ
3
Sep 19, 2012
آیا این خداوند است که متمدّن تر شده یا پیامبر خدا؟
15
Sep 07, 2012
more from Mahvash Shahegh

Source URL (retrieved on 12/07/2012 - 16:22): //legacy.iranian.com/main/2011/mar-40

 
© Copyright 1995-2010, Iranian LLC.   |    Archives   |    Contributors   |    About Us   |    Contact Us   |    Advertise With Us   |    Commenting & Submission Policy   |
|    Terms   |    Privacy   |    FAQ   |    Archive Homepage   |