شورِ چیزی نمی آید اِمشب
مرا آرام کرده باید اِمشب
فلک چاپید سیاهئ شب را
اخترهائ دیگر زاید اِمشب
مرا ترسِ کسِ دیگر نشده
گرچه دشمن صف آراید اِمشب
هوائ تُند زِپیچیدن ایست
لبِ گُل را بوسه شاید اِمشب
شمشیر زنی که میدان برد
مُرَد گر چشم آزماید اِمشب
خاموش شوند هر چرند و پرند
یکی عشق نغمه سراید اِمشب
مرا ترسِ کسِ دیگر نشده
گرچه دشمن صف آراید اِمشب
به پهلوئ ْمیرْ کسی خنده زند
ماه از غرب برآید اِمشب
Recently by Mohammad Ilyas | Comments | Date |
---|---|---|
حلوہ بسیار خوب بود | - | Apr 16, 2008 |
غزل -۶ | 2 | Mar 03, 2008 |
بنام کوسووو | - | Feb 20, 2008 |