هنوز داغ نخستین درست ناشده بود
که دست جور زمان داغ دیگرش بنهاد
نه آن دریغ که هرگز به در رود از دل
نه آن حدیث که هرگز برون شود از یاد
دوستان عزیزم
در این یک هفته گذشته بعلت افسردگی عمیق روحی ناشی از مرگ نا بهنگام و دلخراش شاهزاده علیرضا پهلوی و همچنین کسالت جسمی همیشگی نتوانستم در کنارتان باشم. امیدوارم در آینده بتوانم باز به شما بپیوندم ولی اگر این توفیق را نیافتم این نوشته را از من به رسم یادگار بپذیرید.
شعر بالا را سعدی در فقدان شاهزاده دیگری یعنی اتابک ابوبکر ابن سعد زنگی سرود که گویی وصف حال ملکه داغدار ایران شهبانو فرح پهلوی میباشد. ادبیات ما غنی است از اینگونه اشعار ناب. اگر مایل هستید متشکر میشوم که قطعه شعری به رسم یادبود و به هر زبانی که دوست دارید در این جا از خود بجا بگذارید. امیدوارم اگر قادر نبودم به یکایک شما عزیزان پاسخ دهم مرا ببخشید. سخن را با این غزل جانسوز که حافظ در سوک از دست رفتن فرزندش سروده به پایان میبرم.
بلبلي خون دلي خورد و گلي حاصل کرد
باد غيرت به صدش خار پريشان دل کرد
طوطي اي را به خيال شکري دل خوش بود
ناگهش سيل فنا نقش امل باطل کرد
قره العين من آن ميوه دل يادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددي
که اميد کرمم همره اين محمل کرد
روي خاکي و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فيروزه طربخانه از اين کهگل کرد
آه و فرياد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروي من منزل کرد
نزدي شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازي ايام مرا غافل کرد
قربان همگیتان
فرح
Recently by Farah Rusta | Comments | Date |
---|---|---|
عرس مولانا | 31 | Dec 17, 2010 |
What would be your epitaph? | 57 | Oct 20, 2010 |
عروس و مادر شوهر | 28 | May 08, 2010 |