۲۴ اسفند عرصه ای برای آزمون نسل جدید اندیشه های اصلاح طلبانه است که من نام "پست مدرن" روی آن می گذارم . همه ما با دو تعریف چپ سنتی و چپ مدرن آشنا هستیم. تفاوت عمده چپ مدرن و سنتی در ایران است که چپ گرایان سنت گرا اساسا " رسیدن به قدرت" و پس از آن "حفظ قدرت" را بر "اصلاح ساختار قدرت" ارج می نهند. چپ در این تعریف بیشتر یک جناح از جناح بندی های سیاسی ایران در عرصه سیاست رسمی است تا بخشی از جریان روشنفکری. منشا چپ سنتی را نیز کمتر میتوان به دوش اندیشه های نوین حکومت اسلامی یا روشنفکری دینی گذاشت .
چپ مدرن اما بر خلاف چپ سنتی عقاید خود را از تکامل عقاید حکومت اسلامی در طی سالهای انقلاب - که صحنه عملی اجرای افکار چپ و راستی بود که به انقلاب اسلامی انجامید- و تا حد قابل توجهی گرایشات روشنفکری دینی کسب کرده است. چپ مدرن در پی اصلاح ساختار قدرت است. در حالی که چپ سنتی قشری از جریان روشنفکری ایرانی را شامل می شوند که اصطلاحا "دمکرات دینی" خوانده می شود ، چپ مدرن بیشتر به قشر "روشنفکری دینی" نزدیک است. چپ مدرن به مراتب بیشتر و بیشتر به خط قرمزها نزدیک است و دنباله روهای آن گاهاْ از خط قرمز هم گذشته اند و دردسر آفریده اند. اکبر گنجی نمونه بارز چپ گرایی مدرن است.
تاریخ چپ گرایی در ایران پس از انقلاب تا پیش از دوم خرداد صحنه نقش آفرینی چپ های سنتی بود. دوم خرداد اولین فرصتی بود که چپ مدرن توانست عملا قدرت را به دست بگیرد. با این حال ۸ سال اصلاحات به دلیل تندروی هایی که خاص چپ مدرن بود شکست خورد و اصلاحات با یک بن بست روبرو شد . بن بستی که تا امروز هم ادامه دارد. اما امید ها برای گذر از این بن بست زمانی شروع شد که اصلاح طلبان عملکرد ۸ ساله خود را به نقد گذاشتند . اصلاح طلبان با این واقعیت که نه چپ سنتی و نه چپ مدرن نمی تواند راه رسیدن به دمکراسی باشد روبرو بودند . زیرا چپ سنتی اساسا میانه ای با دمکراسی ندارد و چپ مدرن خیلی ایده آلگرا و تندرو تر از آن است که بتواند در قالب یک حرکت اصلاحاتی موفق واقع شوند.
نتیجه این بررسی ها تولد چپ نویی بود که نسبت به نوع دوم خردادی خود پوسته عوض کرده بود. نسل جدید اصلاح طلبی همانی است که من آن را چپ پسا مدرن نام نهاده ام . چپ پسا مدرن از لحاظ ساختاری نظری نسبت به چپ سنتی دمکرات تر و نسبت به چپ مدرن دینگرا تر است. در حالی که چپ سنتی در ابعاد کوچکتری از دمکراسی دینی دفاع کرده و چپ مدرن به دمکراسی دینی شکلی سکولارگونه میدهد، چپ پسامدرن در جستجوی مفهوم واقعیت دمکراسی دینی و جمهوری اسلامی است. در چپ پسامدرن هنوز دمکراسی مقدس است ، حقوق بشر لازم الجراست و بر رابطه مسالمت آمیز با جهان به عنوان پیش شرط پیشرفت اقتصادی و علمی یاد می شود با این وجود از این مفاهیم تعریف سکولارتری به عمل می آید.
چپ پسامدرن از نظر استراتژیکی نیز برآیند دو تجربه چپ در تاریخ نظام جمهوری اسلامی است. چپ پسامدرن نه چون چپ سنتی به شکل بی تاثیری محافظه کار و نه چون چپ مدرن بی پروا و تندرو است. شعار"اعتدال آری ، افراط هرگز" دست مایه اندیشه های نسل جدید اصلاح طلبی را در ایران را تشکیل می دهد. استراتژی چپ پسامدرن با درک کاملتر و جامعتری از مسائل جامعه ایران و به مدد بررسی کارشناسانه تجربه ۲۸ ساله پروسه چپ و به ویژه پروژه چپ گرای دوم خرداد طراحی شده است.
چپ پسامدرن اما هنوز سوالهای متفاوتی را پیش رو دارد که ورود به دروازه جدید اصلاحات در ایران باید پاسخی را برای آن رقم بزند. سوالاتی نظیر اعتدال یعنی چه ؟ و اجرای آن چگونه ممکن است ؟ در برابر تهدیدها چه عکس العملی نشان داده شود ؟ تندروی ها چگونه کنترل می شود؟ و وظیفه چپ پسامدرن در برابر مشکلاتی که خواسته یا ناخواسته در راه خواهند بود چه خواهد بود ؟
اساسا هر طرح سیاسی تا زمانی که روی صحنه اجرا نشود نقایص بزرگ خود را آشکار نکرد. گرچه نهایتاْ سوالهایی بی پاسخ خواهند ماند اما ارزیابی درست و منطقی دولتمردان چپگرا از شرایط میتواند مسیر هموارتری را برای جنبش اصلاحات رقم خواهد زد. برنامه ریزی و تخمین آینده در شرایط حاضر برای جریان اصلاحات همان قدر ارزش دارد که نقد گذشته. هیچ گاه فراموش نکنیم که همان طوری که دوم خرداد نقد شد ، روزی ۲۴ اسفند نیز در معرض نقد قرار خواهد گرفت. جوری عمل کنیم که فردا مجبور به اذعان اشتباهات خود نشویم.
Recently by oazadi | Comments | Date |
---|---|---|
از تخریب گنجی بترسیم | 22 | Oct 16, 2008 |
همراهی روحانیون با جنبش مدرن خواهی | 19 | Sep 02, 2008 |
خودمان را گول نزنیم | 7 | Aug 20, 2008 |