بلاگهای فارسی

مجنون

فرار از تاریکی ها (قسمت پانزدهم) آزار و اذیت و مشگل زنان

دگرگونی / متا مرفوز

قهرمان کهریزک

جمهوری جعل وجهالت و دروغ و ریا کاری!

آخوند شناسی

پژواک روزگار

مردان فاحشه

اشک‌های من،اشک‌های ژولیت

فرار از تاریکی ها (قسمت چهاردهم) عشق گذشته

فرار از تاریکی ها ( قسمت سیزدهم) عدالت و انسانیت

مانکنها

مسافرها - ۵

آزمون ایرانی‌ بودن یا تست پرشین ها

برای اینده کوشش کنیم

وقتی تو میگویی وطن

وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم
گویی شکست شیر را از موش باور میکنم

فرار از تاریکی ها ( قسمت دوازدهم) فقیران قدرت گرفته ظلم میکنند.

 حضرت محمد پیامبر عرب میفرماید که تا میتوانید به خدمت خلق مشغول باشید و به همه محبت کنید زیرا اگر قرار بود که آنان زندگی نکنند که خداوند آنان را خلق نمیفرمود پس خداوند آنان راخلق کرده تا زندگی کنند  و اگر قرار بود که زندگی نکنند که خداوند آنان را خلق نمیکرد یا این تنها حق خداوند است که جان ببخشد و جان بگیرد نه حق اشخاصی نظیر هیتلر دیوانه؟

آی زکی

فرار از تاریکی ها ( قسمت یازدهم) ظلم اجتماعی دامن مردم را میگیرد.

 کسی چه میداند که این عروسک خیمه شب بازی نخهایش در دست چه کسانی قرارد دارد مگر نه آنان که از یک فرد معمولی و یک انسان نیمه ابله یک دیکتاتور کامل ساختند >>>

فرار از تاریکی ها (قسمت دهم)ایکاش مردم با هم مهربان بودند.

 شاید همه دوستان سابق هیتلر از اینکه او به یهودیان داشت ظلم میکرد از او برگشته بودند و میخواستند که او را از اریکه قدرت با همگامی با ارتش های خارجی پایین بکشند>>>

پدر نقش آفرین من

پیشنهاد: هوا کردن باد کنک های رنگی دراعتراض به کودتا چیان

حرف های نازک تر از گلبرگ

بسیاری از ایرانیان ، لطیفه های زیر را با اشاره به شاعران و نویسندگان کشورشان نقل می کنند

۱۰ خدمت زیبای اسلام به ایران

بوالعجب

تبادل سوخت اتمی، جام زهر یا خرید وقت؟ ادامه واکنش ها

انسانه انقلابی راست کی بود ؟ ( اوایل انقلاب )

فرار از تاریکی ها (قسمت نهم) درد تمامیت خواهی و قلدری

 هیتلر این بار با بی حوصله گی تمام گفت خوب  و بعد کمی هم گویا ناراحت و یا عصبانی شده بود این بار بانگ زد خوب چه..؟ زن فتانه این بار هیتلر را به خونسردی دعوت کرد و با خنده ای بلند گفت که میخواهد شما را ببیند, دو لب هیتلر بخنده باز شد  و با ناراحتی عجیبی پرسید همین  و پس از کشیدن یک نفس عمیق گفت بگو که بیاید .

فرار از تاریکی ها (قسمت هشتم) نابسامانی ها

من سپیده هستم. تا الآن 23 بار ازدواج کرده ام!!!!!!!