نجات پسر و دختر گلفروش از اعدام


Share/Save/Bookmark

SCE Campaign
by SCE Campaign
18-Dec-2007
 
Iran Newspaper: حكم اعدام دختر و پسر ۱۷ ساله كه در دام قاچاقچيان موادمخدر اسير شده بودند، از سوى قضات ديوان عالى كشور با دو درجه تخفيف به ۱۵ سال زندان تغيير يافت. به گزارش خبرنگار ما، براساس اوراق پرونده اى كه در ديوان عالى كشور تحت رسيدگى قرار گرفت، اوايل شهريور ،۸۴ اتوبوس پر از مسافر كه از زاهدان عازم تهران بود مقابل پاسگاه پليس راه در جاده زاهدان توقف كرد.همان موقع راننده اتوبوس به همراه چند زن مسافر ، دختر نوجوانى را كه از درد به خود مى پيچيد به اتاق افسر نگهبان بردند. پسر نوجوانى نيز به دنبال آنها گريه كنان وارد اتاق شد. راننده كه از بيمارى دختر وحشت زده بود با نگرانى به افسر پليس گفت: ساعت دو بعدازظهر همراه ۳۲ مسافر از ترمينال زاهدان به مقصد تهران حركت كرديم. پس از طى مسافتى ناگهان مسافران متوجه شدند كه اين دختر نوجوان كه همراه برادرش عازم تهران بود بشدت درد مى كشد. به قدرى كه از دهانش كف بيرون مى آيد. من و مسافران با ديدن اين وضعيت بشدت ترسيديم.از سوى ديگر مأموران متوجه شدند كه دختر نوجوان از شدت درد به خود مى پيچد و حتى قادر به ايستادن هم نيست. بنابراين بلافاصله او را با يك دستگاه آمبولانس به بيمارستان زاهدان منتقل كردند.مأموران سپس به تحقيق از پسر نوجوان كه همراه دختر بيمار بود پرداختند. وى كه بشدت ترسيده بود گفت: افسانه، خواهر من نيست. بلكه با او و چند دختر و پسر نوجوان ديگر سر چهارراهها و خيابان هاى اصلى شهر، گل و آدامس، مى فروشيم. خانواده ما فقير هستند. به همين خاطر مجبوريم براى كمك به خرج خانواده از صبح تا شب كار كنيم. پدر و مادر افسانه هم مثل ما فقير هستند. وى در ادامه گفت: من و افسانه يك شب در اطراف ميدان اصلى شهر مشغول گل فروشى بوديم كه يك ماشين مدل بالا با سه سرنشين مقابل ما توقف كرد. افسانه با خوشحالى به طرف آنها رفت و چند دسته گل به آنها داد. همان موقع راننده با لهجه افغانى اش مرا صدا زد و پس از تعريف از من و افسانه ، گفت: آياشما خواهر و برادر مى خواهيد خيلى زود پولدار شويد و پدر و مادرتان را خوشحال كنيد. من هم با هيجان زياد به او جواب مثبت دادم. او گفت: اگر چند بسته كوچك را از زاهدان به تهران ببريد پول خوبى به دست مى آوريد. او با دادن ۲۰ هزار تومان نشانى يك گاراژ را به ما داد و قرار شد يك هفته بعد ساعت يك بعدازظهر در آن گاراژ باشيم. ما هم قبول كرديم. ساعت موردنظر به گاراژ رفتيم در آنجا كسى جز نگهبان نبود. او ما را به اتاق خودش برد. سپس ۵ بسته كوچك سفيدرنگ به من و ۵ بسته هم به افسانه داد.ما با تعجب به بسته ها نگاه كرديم. پيرمرد لبخندى زد و گفت نترسيد. شما آنها را بايد ببلعيد. من و افسانه ترسيديم اما پيرمرد به ما مقدارى مايع روغنى داد و مجبورمان كرد آن را بخوريم. ما هم از ترس روغن را سر كشيديم. سپس هر كدام از ما ۵ بسته را بلعيديم. پيرمرد به ما گفت: نبايد تا ۲۴ ساعت هيچ چيزى حتى آب بخوريم. وقتى هم به تهران رسيديد، بلافاصله فردى به شما مراجعه خواهد كرد و بسته ها را بدون هيچ گونه نگرانى از شما مى گيرد و پول خوبى هم مى پردازد.محمد ادامه داد: همان موقع بلافاصله همراه پيرمرد به ترمينال اتوبوسرانى زاهدان رفتيم و سوار اتوبوسى شديم كه عازم تهران بود. پيرمرد همچنين سفارش كرد كه در اين باره با هيچ كس صحبت نكنيم. ضمناً داخل اتوبوس هم فردى مراقب ما خواهد بود. مأموران با شنيدن اظهارات محمد بلافاصله او را نيز به بيمارستان انتقال دادند و مأموران مبارزه با مواد مخدر را در جريان موضوع قرار دادند.پزشكان پس از شست وشوى معده افسانه و محمد، بسته هاى محتوى هروئين را خارج كردند. همچنين پزشكان در گزارشى اعلام كردند: بر اثر پاره شدن يكى از بسته ها در معده دختر نوجوان او دچار مسموميت شديد شده كه اين خطر با اقدام بموقع پزشكى رفع شده و او از مرگ حتمى نجات يافته است. از سوى ديگر پرونده اتهامى دختر و پسر نوجوان براى رسيدگى به دادگاه انقلاب ارجاع شد. براساس اين گزارش، مأموران در پى اظهارات افسانه و محمد، نگهبان گاراژ و دو نفر ديگر از اعضاى شبكه قاچاق مواد مخدر را شناسايى و دستگير كردند. قاضى دادگاه با شنيدن اظهارات دختر و پسر نوجوان آنان را به اتهام حمل هروئين از طريق بلع و انتقال آن براى توزيع به شهر ديگرى به اعدام محكوم كرد. اما وى در عين حال با توجه به مفاد كنوانسيون حقوق كودك، براى آنها درخواست تخفيف كرد. سپس پرونده متهمان براى رسيدگى نهايى به ديوانعالى كشور ارجاع شد. عبدالنبى ملاح زاده قاضى ديوانعالى كشور پس از رسيدگى به پرونده طى گزارشى براى آيت الله مفيد رئيس ديوانعالى كشور دختر و پسر نوجوان را به دليل نداشتن سابقه كيفرى و اثبات اين كه آنها فريب اعضاى شبكه قاچاق را خورده اند، هر دو را مستحق دو درجه تخفيف دانست كه اين نظر قضايى با موافقت رئيس ديوانعالى كشور و كميسيون عفو و بخشودگى مواجه شد. بدين ترتيب حكم اعدام دو نوجوان فريب خورده به ۱۵ سال زندان كاهش يافت.

Share/Save/Bookmark

more from SCE Campaign
 
Azarin Sadegh

to David Attabuy: I wish you were right, but...

by Azarin Sadegh on

Yesterday I learned that the halt of Ali Mahin Torabi's execution might just have been a ruse to calm down the public opinion in Iran. I am told that they are going to announce that the file has been reviewed in detail and Ali is still guilty, so at the end, they will execute him after everything he had to go through.

 

David, I wish you were right. I'm sure Ali wouldn't even mind to be used as a trap for tourist attraction, as long as the noose doesn't break his neck.  

There are days that I know how to hope and then, there is the rest of my life. For Ali, nothing might be left from the rest of his life, so he’d better know how to hope.

 

Azarin


default

Now Iranian government has

by David Attabuy (not verified) on

Now Iranian government has introduced a new propaganda for winning the heart and mind of Iranians abroad (which mostly lack it anyway).

They publicize someone's upcoming execution and then after a month of propaganda, they offer him clemency!

Those British-Installed Mullah's know what they are doing, but what about you?

You just keep deleting anyone who makes a comment like mine here.

Thank you and have a wonderful evening.


default

thank you from those make Iran safe place for living

by hajiagha on

//hajiagha.tripod.com

به اینحا که می رسیم صدای هیچکس درنمیاد چون یک عده خلاف کار و قاچاق فروش که مابین ایران و خارح در رفت آمد هستند....اعتراض می کنند چرا در ایران اعدام داریم....مرگ برپاسدار....همین پاسدار ها ماموران هستندند در هر شرایطی ازایران و خاک و حان و ناموس مردم دفاع می کنند


default

Wonderful News

by Khosh Bin (not verified) on

..